بموازات تشدید تبلیغات خاندان علی اف در بازنمایی ترکیه به عنوان متحد باکو، تحرکات خزنده و سیستماتیک آنکارا برای الحاق نخجوان به این کشور افزایش یافته است.
طی سالهای اخیر به موازات تشدید تحرکات آنکارا برای وابسته کردن زیرساختهای نخجوان در حوزه اقتصاد، آب، انرژی، آموزش و ارتباطات به ترکیه، فرایند ترکیزه کردن هویت شیعی و آذربایجانی نخجوان به عنوان بخشی از گستره فرهنگی ایران، افزایش یافته است.
حدود یک قرن پیش کمال آتاترک، نخجوان را دروازه جهان ترک خواند. الحاق نخجوان به ترکیه از آن مقطع بویژه با تشکیل جمهوری ترک ارس در سال ۱۹۱۸ با حمایت ترکان جوان و عثمانی دنبال میشد.
این طرح که پس از فروپاشی شوروی نیز دنبال میشود، در سالهای اخیر با پیگیری فتنه ژئوپلیتیکی «دالان تورانی ناتو» و امتیازات بیحد و حصر خاندان علی اف به آنکارا به طور جدی در دستور پنهانی ترکیه قرار گرفته است.
بطوریکه ترکیه در امتداد سیاست الحاقی خود در خصوص نخجوان، با گشایش باصطلاح نمایندگی سیاسی با عنوان جعلی «جمهوری ترک زنگزور» برای جنوب ارمنستان (استان سیونیک) و تعیین رئیس جمهور خودخوانده برای آن، بخش دیگری از مطامع ارضی خود در قفقاز را آشکار کرده است.
ترکها معتقدند از آنجا که نخجوان در سال ۱۹۲۰ با ابتکار عثمانی از نظارت ارمنستان خارج و در اختیار باکو قرار گرفته است، بنابراین آنها از حق تاریخی در خصوص تعیین حاکمیت بر این منطقه برخوردار هستند؟!
برای تبیین این موضوع سؤالات متعددی مطرح است، از جمله:
وضعیت تاریخی نخجوان از دوره صفویه چگونه بوده است؟
در قراردادهای مودروس۱۹۱۸ و سور۱۹۲۰ وضعیت نخجوان چگونه بوده است؟
قراردادهای الکساندروپل۱۹۲۰، مسکو ۱۹۲۱ و قارص۱۹۲۱ چه تأثیری بر وضعیت نخجوان داشتهاند؟
دلیل مطامع ارضی عثمانیها و ترکها به نخجوان چیست؟
چرا جمهوری (خودخوانده ترک زنگزور) که نمایندگی آن در آنکاراست، مورد استقبال باکو قرار نگرفت؟
اقدام عجولانه و خارج از قانون اساسی علی اف در لغو خودمختاری نخجوان با مطامع ترکیه برای الحاق این منطقه چه ارتباطی دارد؟
چرا خاندان علی اف و رسانههای وابسته به آنها از طرح سیاست الحاقگرایانه ترکیه و شخص اردوغان به نخجوان واهمه دارند؟
برای برای مشاهده پاسخ این سؤالات، ویدئوی زیر را مشاهده بفرمایید:
دیدگاه خود را بنویسید