شاید مهمترین اختلافی که ریشه بسیاری از تنشها بین ارمنستان و آذربایجان تا به اینجای امر بوده و به نظر در صورت حل نشدن میتواند نقطه شروع مجدد درگیریهای نظامی در قفقاز جنوبی باشد، تعیین مبنای تقسیمات جغرافیایی و تعیین حدود مرزی میان دو کشور است.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، چند روز قبل نیکول پاشینیان در جلسه توجیهی درون حزبی مسائل مورد اختلاف و تنش میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان را تشریح کرد.
موضوعی که در این جلسه و در صحبتهای رئیسجمهور ارمنستان به وضوح مشخص بود، وجود اختلافات حقوقی و سیاسی جدی و عمیق میان دو کشور است. در آخرین دیداری که دو رئیسجمهور در سنتپترزبورگ روسیه و در حاشیه اجلاس اقتصادی اوراسیا داشتند گمانهزنیهایی از حل تدریجی اختلافات میان ایروان و باکو به میان آمد. به شکلی که پسکوف سخنگویی کرملین در پایان نشست سنتپترزبوگ از آمادگی دو کشور در جهت حرکت به سمت صلح سخن به میان آورد.
اما با سخنان چند شب پیش الهام علیف رئیس جمهور آذربایجان، به نظر میرسد رویای صلح در قفقاز جنوبی به این سادگیها دست یافتنی نباشد.
برخی از موارد اختلافی که پاشینیان در نشست فوق به آنان اشاره کرد، جنبه حقوقی و برخی جنبه سیاسی دارد که بهنظر میرسد با شرایط حاکم بر فضای سیاسی، فکری و رسانهای دو کشور و حتی کشورهایی مانند ترکیه، روسیه و ایران حل این موارد اختلافی به خواست و اراده همه کشورهای ذینفع بستگی دارد.
اختلافات حقوقی
مهمترین اختلاف حقوقی که ریشه بسیاری از تنشها میان دو کشور تا به اینجای امر بوده و به نظر در صورت حل نشدن میتواند نقطه شروع مجدد درگیریهای نظامی در منطقه قفقاز جنوبی باشد، تعیین مبنای تقسیمات جغرافیایی و تعیین حدود مرزی میان دو کشور است.
پساز فروپاشی شوروی و اعلام استقلال کشورهای آذربایجان و ارمنستان در سال ۱۹۹۱، درگیریهای سیاسی دو کشور که از سالها قبل بر سر مالکیت قرهباغ کوهستانی شکل گرفته بود، از ۱۹۸۸ وارد فاز نظامی شد و تا اواسط سال ۱۹۹۴ ادامه داشت.
در سال ۱۹۹۱ دو کشور اعلامیه آلماتی مبنی بر احترام به تمامیت ارضی یکدیگر مبتنیبر آخرین نقشههای دوران شوروی را امضا کردند. همچنین دو کشور با میانجیگری سران روسیه، ایالاتمتحده، فرانسه و سازمان امنیت و همکاری اروپا در قالب گروه مینسک طرح صلحی را امضا کردند که مبنای شناخت حدود مرزی دو کشور نقشههای اتحاد جماهیر شوروی بود.
نقشهای فوق مبنای عمل و صلح میان دو کشور در سال ۱۹۹۴ شد تا زمان شروع جنگ دوم قرهباغ در سال ۲۰۲۰، که از آن پس براساس درگیری مجدد دو کشور رویه عمل کشور آذربایجان در شناسایی حدود مرزی کاملاً متفاوت شد.
اما اکنون و در حال حاضر پساز جنگ سوم قرهباغ و بازپسگیری مناطق مورد مناقشه شرایط سیاسی در منطقه قفقاز جنوبی بهطور کل تغییر کرده است.
به شکلی که دولت ارمنستان در بسته پیشنهادی صلحی که ارائه کرده، خواستار به رسمیت شناختن تمامیت ارضی دو کشور بر اساس نقشههای موجود در وزارتخارجه و ستاد مشترک ارتش روسیه مربوط به سال ۱۹۷۵ است.
در این نقشهها مساحت رسمی کشور آذربایجان ۸۶.۶۰۰ کیلومتر مربع و مساحت ارمنستان در حدود ۲۹.۷۴۳ کیلومتر مربع تعیین شده است.
دولت ارمنستان در مناقشه قرهباغ کوهستانی یا همان آرتساخ، برمبنای همین استدلال و رجوع به نقشههای فوق حاکمیت دولت جمهوری آذربایجان بر این منطقه را به رسمیت شناخت و هیچگونه مداخلهای در جنگ سوم قرهباغ که یک روز به درازا کشید انجام نداد. اما مشکل از جایی شروع میشود که دولت باکو اصل مبنای تحدید حدود مرزی را بر اساس نقشههای ۱۹۷۵ قبول ندارد و آن را به رسمیت نمیشناسد.
نقشه قفقاز جنوبی موجود در ستاد مشترک ارتش روسیه مربوط به سال ۱۹۷۵ و مورد استناد دولت ارمنستان در خصوص تعیین حدود مرزی
الهام علیف مدعی است که هرگونه تعیین حدود مرزی میان دو کشور براساس نقشههای ۱۹۷۵ مورد قبول نیست و برای دسترسی به صلحی پایدار در منطقه باید نقشههای سال ۱۹۲۰ که مربوط به دوره ۲۳ ماهه(۱۹۱۸-۱۹۲۰) تشکیل حکومت «جمهوری دمکراتیک آذربایجان» است، مبنای عمل تعیین حدود مرزی میان دو کشور قرار بگیرد که متقابلاً این خواسته آذریها از سوی مقامات ارمنستان مورد قبول قرار نگرفته است.
نقشههای موجود سال ۱۹۲۰ که مدنظر علیف است مربوط میشود به دوره فروپاشی حکومت تزاری و تضعیف ساختارهای سیاسی و نظامی روسیه در مناطق ماوراء قفقاز که در نتیجه آن ملیتهای مختلف تحت سلطه این پادشاهی هرکدام به نحوی دست به شورش زده و ادعای سرزمینی کردهاند.
در این بین «محمد امین رسولزاده» که ریاست حزب مساوات در زمان «جمهوری فدرال دموکراتیک قفقاز جنوبی» را برعهده داشت، پس از منحل شدن این جمهوری ادعای حکومتی مستقل کرد. رسولزاده در نقشه اعلامی حکومت جدید خود بانام «جمهوری دمکراتیک آذربایجان»، تمامی مناطق جمهوری آذربایجان فعلی، نخجوان و منطقه زنگیلان(زنگزور) یا همان سیونیک فعلی را هم جزوی خاک حکومت خود اعلام کرد.
نقشه جمهوری دمکراتیک آذربایجان سال های ۱۹۱۸ تا ۱۹۲۰
حکومت رسولزاده با قدرت گرفتن ساختارهای سیاسی شوروی و هجوم لشگر سرخ بیشتر از ۲۳ ماه دوام نیاورد. پساز فروپاشی حکومت کوتاه مدت جمهوری دمکراتیک آذربایجان و جایگزینی ساختارهای شوروی و تشکیل جمهوری سوسیالیستی آذربایجان شوروی، نقشهها و تقسیمات ارضی در قفقاز جنوبی به سیاق سابق مجدداً صورت بندی شد به شکلی که منطقه استپاناکرت یا همان قرهباغ کوهستانی در داخل مرزهای جمهوری سوسیالیستی آذربایجان شوروی قرار گرفت و اداره جمهوری خودمختار نخجوان به آذربایجان سپرده شد، اما منطقه سیونیک یا همان زنگزور مجدد تحت حاکمیت ارمنستان قرار گرفت.
نقشه اتحاد جماهیر شوروی پس از ساقط کردن حکومت خودخوانده جمهوری دمکراتیک آذربایجان در سال ۱۹۲۱
اما در حال حاضر حکومت باکو خواهان تقسیمات ارضی بر اساس نقشههای ادعایی جمهوری دمکراتیک آذربایجان است. این در حالی است که در همان بازه زمانی، حکومت مزبور به هیچ عنوان فراگیر نبوده به شکلی که باکو و استانهای مجاور آن در اختیار بلشویکها و نمایندگان روسیه قرار داشته است.
براساس همین ادله مخدوش و غیر مستند و همچنین تفکرات ناسیونالیتی و پانترکیستی، حکومت فعلی آذربایجان، حاکمیت خود را ادامه حکومت جمهوری دمکراتیک آذربایجان میداند و برهمین اساس مدعی مناطق جنوبی ارمنستان و استان سیونیک این کشور شده است.
پس از سال ۲۰۲۰ و جنگ دوم قرهباغ، این خواسته تحت لوای دستیابی به کریدور ارتباطی میان سرزمین اصلی جمهوری آذربایجان و منطقه خودمختار نخجوان یا همان دالان (جعلی) زنگزور مطرح شد که با مخالفتهای شدید ارمنستان و ایران همراه بوده است.
اما پس از جنگ سوم قره باغ و بازپسگیری مناطق قرهباغ کوهستانی، علیف این بار پا را فراتر گذاشته و با استفاده از نقشههای ۱۹۲۰ و تغییر نام مناطق جنوبی ارمنستان به آذربایجان غربی، خواهان بازپسگیری این سرزمینها شده است.
از همین روی طی سالهای گذشته تمام تلاشها بهمنظور دستیابی به صلحی پایدار در قفقاز جنوبی از سوی باکو رد شده و این کشور اعلام کرده تنها در صورت قبول شروط مطروحه در قبال سیونیک حاضر به پذیرش صلح است. خواستههای آذربایجان در شرایط فعلی فراتر از ایجاد دالان (جعلی) زنگزور است و این کشور با نگاهی توسعه طلبانه خواهان الحاق سرزمینهای جنوبی ارمنستان به سرزمینهای آذربایجان است.
قسمت های شور خورده مناطق مورد ادعای سرزمینی دولت جمهوری آذربایجان در سرزمین های ارمنستان
حتی با استناد به نقشههای قدیمیتر ماوراء قفقاز (قفقاز جنوبی) دوره روسیه تزاری متعلق به سالهای ۱۹۱۷-۱۹۶۸ به وضوح میتوان مشاهده کرد که منطقهای به نام آذربایجان در سرزمینهای بالا دست رودخانه ارس که طبق قراردادهای گلستان در سال ۱۸۱۳ و معاهده ترکمنچای در سال ۱۸۲۸ از ایران جدا شده است، وجود ندارد.
طبق تقسیمات روسیه تزاری منطقه قفقاز جنوبی یا همان مناطق بالا دست رود ارس به سه استان تقسیم شده است، با نامهای استان باکو، استان ایروان و استان و یا منطقه نظامی «الیزاوتپول» که بیشتر منطقه زنگزور یا سیونیک در این استان واقع شده است.
در پایان جنگ جهانی اول و فروپاشی امپراتوری روسیه تزاری در سال ۱۹۱۷ منطقه دستخوش تغییراتی میشود و دولتهای خودخواندهای تشکیل میشود که یکی از آن دولتها جمهوری دمکراتیک آذربایجان بوده است. این برای نخستین بار است که نام آذربایجان برای سرزمینهای شمال رود ارس مورد استفاده قرار میگیرد که با اعتراضات شدید حکومت ایران مواجهه میشود.
نقشه قفقاز جنوبی مابین سال های ۱۸۶۸ تا ۱۹۱۷ م در دوره روسیه تزاری که در آن منطقه ای بنام آذربایجان وجود ندارد
اما مشکل تنها به اینجا ختم نمیشود، بلکه آذریها ادعای تصاحب سرزمینهای باستانی خود را دارند. با نگاهی به تاریخ و نقشههای تاریخی موجود در مراکز علمی به راحتی میتوان این ادعا را مورد بررسی قرار داد.
طبق اسناد موجود در آرشیو منابع روسی، در قراردادهای ترکمنچای و گلستان، دولت تزاری روسیه مناطقی را از ایران جدا کرد. برطبق این قراردادها، سرزمینهای استانهای شمالی ایران در نتیجه دو جنگ روسیه و ایران، از ایران جدا و به بخشی از قلمرو روسیه تبدیل شد.
بدین ترتیب، خانات و سلطان نشینهای ایران سابق به استان های باکو، قوبا، شکی، شیروان، قرهباغ و لنکران و همچنین ناحیه های نظامی الیزاوتپول و جاربالاکن تبدیل شدند.
در نیمه دوم قرن نوزدهم، استانها و نواحی شرق ماوراء قفقاز به لحاظ ساختار تقسیمات سیاسی تغییر کرده و استانهای باکو، شماخی و لنکران به مراکزی در استان باکو تبدیل شدند. قلمرو خانات گنجه، قره باغ و شکی سابق، پس از پیوستن به روسیه ابتدا به استان تبدیل شد و در سال ۱۸۶۷، به عنوان شهرستان، بخشی از استان الیزاوتپول شد.
همانطور که می بینیم در سالهای امپراتوری روسیه تزاری هیچ منطقهای با نام آذربایجان وجود ندارد و در اصل ۲ استان بزرگ (باکو و ایروان) و ۱ ناحیه نظامی(الیزاوتپول) در قفقاز جنوبی وجود داشت.
نقشه استان باکو در دوران روسیه تزاری
اما در خصوص ارمنستان باید گفت، این کشور در قرن پانزدهم، یعنی زمانی که قلمروهای تاریخی آن به دست حکومتهای ایران و ترکهای عثمانی افتاد، بهعنوان یک دولت و ساختار سیاسی دیگر وجود خارجی نداشت.
اما در قرن نوزدهم با کمک روسیه، ارمنستان دوباره بر روی نقشه جهان ظاهر شد. بنابراین، در نتیجه جنگهای روس و ایران در سالهای ۱۸۲۶-۱۸۲۸ (قرارداد ترکمنچای)، خانات ایروان و نخجوان به روسیه الحاق شدند که دولت تزاری این مناطق را مجدداً به منطقه ارمنی نشین تبدیل کرد.
با این حال، جمعیت ارمنی در ارمنستان بازسازی شده در آغاز قرن نوزدهم بسیار اندک بودند، زیرا بسیاری از آنها در سراسر قلمرو امپراتوری عثمانی، ایران و دیگر مناطق شمال رود ارس (آران و شیروان) پراکنده شده بودند.
تنها پس از جنگ روسیه و ترکیه در سالهای ۱۸۷۷-۱۸۷۸ مقامات روسی، ارامنه را از امپراتوری عثمانی (استان ارمنستان غربی) به استان ایروان منتقل و آنان را اسکان داد. همچنین در نتیجه جنگ روسیه و ترکیه در سال ۱۸۷۸، زمینهای سنجاق قارص و چیلدیر به روسیه الحاق شد که در نهایت به منطقه قارص تبدیل شد.
بنابراین، در دوره ۱۸۷۸ تا ۱۹۱۷، ۲ واحد اداری-سرزمینی با جمعیت عمدتاً ارمنی در ماوراء قفقاز وجود داشت – استان ایروان و منطقه قارص.
همانطور که می بینیم در سالهای حکومت روسیه تزاری، ماوراء قفقاز از ۹ واحد مستقل اداری-سرزمینی تشکیل شده بود که شامل ۵ استان، ۲ ناحیه نظامی و ۲ منطقه هستند. ماوراء قفقاز یا همان قفقاز جنوبی در دوره شوروی طرح اصلی اداری مدرن و مرزهای مدرن کنونی خود را شناسایی کرده است.
نقشه ماوراء قفقاز مابین سال های ۱۸۸۳ تا ۱۹۱۷
مشکل دوم حقوقی
مشکل دوم حقوقی که دستیابی به صلح را میان دو کشور با چالش مواجهه کرده، تخلیه سرزمینهای تحت مالکیت است. بدین معنا که براساس بسته پیشنهادی صلح ارمنستان که مبنای آن قبول تمامیت ارضی برطبق نقشههای ۱۹۷۵ است، هر دو کشور باید مناطقی را که در حال حاضر تحت مالکیت و حاکمیت خود دارند که در حقوق بینالملل به آن مناطق برونگان گفته میشود، تخلیه کرده و در اختیار طرف مقابل قرار دهند.
بر این اساس و با استناد به همان نقشهها (نقشههای ۱۹۷۵)، دولت ارمنستان باید سه منطقه در روستای تاووش هم مرز با گرجستان و منطقه تیگراناشن هم مرز با نخجوان را در اختیار آذربایجان قرار دهد و همچنین به صورت متقابل دولت باکو طبق آخرین ادعاهای پاشینیان نخستوزیر ارمنستان باید ۳۲ منطقه یا روستا را تخلیه و به حکومت ارمنستان تحویل دهد.
موضوع فوق به هیچ عنوان مورد قبول آذربایجان نیست. البته که دولت علیف خواهان چهار منطقه برونبوم خود در ارمنستان است، ولی در خصوص مناطق برونبوم ارمنستان براساس همان ادعای قبلی یعنی رجوع به نقشههای ۱۹۲۰ ارادهای مبنی بر تخلیه و تحویل مناطق ندارد.
نقشه مناطق مورد مناقشه و برون بوم دو کشور
در قسمت دوم این یادداشت به موانع سیاسی موجود بر سر راه صلح میان جمهوری ارمنستان و جمهوری آذربایجان پرداخته خواهد شد.
نویسنده مهدی سیف تبریزی پژوهشگر حوزه روسیه و قفقاز
انتهای پیام/
منبع: خبرگزاری تسنیم
لینک: https://tn.ai/3027651
دیدگاه خود را بنویسید