مقدمه :
قفقاز منطقه ای است کوهستانی در جنوب غربی روسیه که از غرب به دریای سیاه و آزوف، از شرق به دریای خزر، از شمال به اراضی پست کوما – مانیچ روسیه و از جنوب به ایران و از جنوب غربی به ترکیه محدود می شود. مساحت این منطقه حدود ۴۰۰ هزار کیلومتر مربع است. (۱) قفقاز به عنوان منطقه ای کوهستانی، تاریخی و چهار راهی مابین شرق و غرب، اروپا و آسیا و شمال و جنوب شناخته می شود. در زمان جنگ سرد منطقه قفقاز جزء مناطق درونی، دورافتاده و فراموش شده بود. اما بعد از سقوط اتحاد جماهیر شوروی، چهره ژئوپلتیکی منطقه کاملا تغییر یافت. بدین ترتیب بازی بزرگ جدیدی، کاملا متفاوت از گذشته در منطقه شروع شد . پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی، جنگهای منطقه ای، نزاع های قومی، چالش های امنیتی و جابجایی جمعیت بطور گسترده در قفقاز(جنوبی) صورت گرفته است. عموما“ منازعات قفقاز بدون سرانجام به حالت تعلیق درآمده و هر کدام از آنها می توانند مجددا“ منشا بروز ناآرامی در آینده شوند.
به باور کارشناسان سیاسی مسائل بزرگی چون مساله قره باغ، آبخازستان، اوسیتیا جنوبی و چچن پس از فروپاشی شوروی به بحرانهای منطقه ای و در مواردی بین المللی تبدیل شد. رویدادهای مهم قفقاز، تا حدودی ایران را از دسترسی به راههای حمل و نقل و راه آهن قفقاز، دریای سیاه و روسیه محروم ساحته است. در دنیایی که از آن به عنوان عصر ارتباطات و وابستگی متقابل نام می برند، ایران نمی تواند به آن بی توجه باشد. چرا که مستقیما “ بر امنیت ملی ایران تاثیر می گذارند.
در واقع منطقه قفقاز یکی از بی ثبات ترین مناطقی است که از امپراتوری شوروی به جای مانده است. این منطقه با ذخایر غنی نفتی و منابع اقتصادی و اهمیت جغرافیایی به مرکز رقابت فشرده میان روسیه، آمریکا و کشورهای اروپایی و متحدان منطقه ای آنها چون ترکیه برای نفوذ سیاسی و اقتصادی تبدیل شده است.
در این میان پایان جنگ سرد، فروپاشی اردوگاه کمونیسم و تشکیل کشورهای جدید در مرزهای ترکیه باعث این تصور در میان دولتمردان ترکیه شد که در قبال تحولات جاری منطقه آسیای مرکزی و قفقاز این کشور دارای نقش و موقعیت محوری می باشد. ترکیه در راستای سیاستهای غربگرایانه خود و نیز برای ایفاء نقش بازوی منطقه ای غرب، بنوعی مجری طحهای قدرتهای بیگانه از منطقه در قفقاز است که در بسیاری موارد مغاریر الزامات منافع و امنیتی ملی ایران است .
سابقه روابط :
تاریخ دقیق حضور ترکها در منطقه قفقاز را نمی توان به طور دقیق تعیین نمود. قبل از عثمانیان، اقوام متعددی تحت عنوان ترک در این مناطق حضور داشتند، مثل تیمورلنگ و ترکان سلاجقه. اما سابقه حضور ترکیه تحت عنوان عثمانی در این منطقه به قرن شانزدهم میلادی و دوران شکل گیری امپراطوری عثمانی بازمی گردد. (۲) واقعیت این است که پس از توسعه نفوذ اسلام در این مناطق، که از قرن هفتم میلادی آغاز شده بود، امپراطوری عثمانی نیز که داعیه خلافت تمامی مسلمانان جهان را داشت شروع به نفوذ در این مناطق مسلمان نشین کرد. این موضوع پس از آنکه «یاووز سلطان سلیم» مصر را تصرف کرده و عنوان خلیفه مسلمانان جهان را بر خود گذاشت، شدت گرفت. در زمان سلطان محمد فاتح، دولت عثمانی، ترکیه امروزی را به خود الحاق کرد و به این ترتیب از طریق شمال به قفقاز نفوذ کرد.(۳)
در سال ۱۵۷۸ در زمان یاووز سلطان سلیم، دولت عثمانی در جنگ چالدران ایرانیان را شکست داد و از این طریق موفق به گسترش نفوذ خود در قفقاز جنوبی شد. اهداف دولت عثمانی از نفوذ در قفقاز از بعد اقتصادی گرفتن خراج و مالیات از مردم منطقه قفقاز و از نظر سیاسی مقابله با نفوذ ایران و گسترش تشیع در قفقاز و کنترل ارمنی هایی بود که به خاطر سیاستهای نسل کشی عثمانی در این مقطع، به ایران فرار کرده بودند.
وجود اکثریت ترک زبان و مسلمان در قفقاز، زمینه را برای نفوذ عثمانی در این مناطق آسان می کرد. با آغاز جنگ جهانی اول و اضمحلال امپراطوری عثمانی نفوذ عثمانی(ترکیه امروزی) در قفقاز به پایان رسید، که این کاهش نفوذ همراه با از دست دادن شبه جزیره کریمه بود. به طوری که تزارهای روسیه حتی شمال خاک ترکیه امروزی را نیز به تصرف درآوردند.(۴) ولی با فروپاشی امپراطوری عثمانی، ترکهای جوان(طرفداران آتاتورک، بنیانگذار جمهوری ترکیه) در ترکیه به حاکمیت رسیدند و همزمان با آغاز انقلاب اکتبر در روسیه و ضعف این کشور، قوای روسیه تزاری توسط ترکهای جوان از شمال خاک ترکیه بیرون رانده شدند. ترکهای جوان به قفقاز نیز حمله کرده و بخشی از مناطقی را که در جنگهای روس و عثمانی از دست داده بودند، تا دریای سیاه تصرف کردند.در سال ۱۹۱۸ و ایجاد جمهوریهای مستقل در قفقاز ازجمله مساواتیان ، حضور ترکیه در قفقاز غیر از جمهوری آذربایجان کاهش و با تاسیس اتحاد جماهیر شوروری کاملا از بین رفت . ترکیه چه در قبل از جنگ جهانی اول در قالب عثمانی و چه پس از آن بویژه به رهبری ترکهای جوان، در قفقاز دخالت سیاسی و نظامی می کرد، تا برغم اضمحلال امپراطوری عثمانی و شکست از متفقین در جنگ جهانی اول و تاسیس جمهوری ترکیه در ۲۹ اکتبر ۱۹۲۳ همچنان بتواند نفوذاش را در این منطقه گسترش دهد.
از این تاریخ به بعد روابط ترکیه با جمهوری آذربایجان در چارچوب روابط ترکیه با شوروی مطرح می شود. این روابط تا جنگ جهانی دوم ترکیبی از همکاری با شوروی (به خاطر اینکه ترکیه نیز مانند شوروی نوپا بود و غرب نیز از ترکیه حمایت نمی کرد) و رقابت(به خاطر علاقه برخی زمامداران ترکیه به حفظ میراث عثمانی) بوده است. بعد از جنگ جهانی دوم و آغاز جنگ سرد، ترکیه در صف مقدم بلوک غرب و پیمان ناتو در مصاف با شوروی قرار گرفت و سیاستهای آنکارا به شوروی و در نتیجه به جمهوری آذربایجان تابعی از سیاستهای غرب به این کشور بود.
روابط ترکیه و جمهوری آذربایجان (سیاسی – فرهنگی – اقتصادی ) :
سابقه روابط اساسی ترکیه و جمهوری آذربایجان به دوران حکومت مساواتیان در سابل ۱۹۱۸ برهبری محمد امین رسول زاده می رسد . در اواخر جنگ جهانی اول همزمان با تضعیف تزارهای روسیه و وقوع انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ از یکسو و تحت تاثیر جریانات روشنفکری ایران از سوی دیگر، در سال ۱۹۱۸ حزب مساوات جمهوری آذربایجان با هدف استقلال جمهوری آذربایجان در این کشور تشکیل شد. این حزب از ایدوئولوژی مشابه ترکهای جوان ترکیه برخوردار بود و با حمایت آنها نیز به حکومت رسید و حتی رهبر آن محمد امین رسول زاده از عناصر نهضت ملی گرای ترکیه بود. مساواتیان به عنوان اولین اقدام موجودیت جمهوری مستقل آذربایجان را اعلام کردند. بدین ترتیب روابط مستحکمی میان ترکیه و جمهوری آذربایجان برقرار شد.
با وجود این، عمر حکومت مساواتیان بسیار کوتاه بود و با توطئه بلشویکهای روسی و ارمنی نظر کیروف و شائومیان ارمنی به همراهی بلشویک های آذربایجان نظیر نریمانف که موقعیت مردمی کمتری از حکومت مساوات داشتند، و با طراحی و حمایت لنین و استالین، رهبران روسیه و بنیانگذاران اتحاد جماهیر شوروی، جنگهای داخلی در قفقاز صورت گرفت. بخشی از این درگیرها بین آذریها و ترکها با ارامنه بود و بخشی دیگر جنگهای خونین بین بلشویکها با گروههای سیاسی و ملی آذری، ارمنی و گرجی در منطقه قفقاز بود.
با وجود این حکومت جوان مسکو بعد از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ با دادن امتیازاتی به ترکیه بویژه در قرارداد قارص ۱۹۲۱، توانست مانع حمایت ترکیه از کشورهای قفقاز از جمله آذربایجان بشود و بدین ترتیب حکومت وقت ترکیه با گرفتن منافعی از روسیه دست از حمایت از حکومت مساوات آذربایجان برداشت .(۵) این موضوع یکی از عوامل سقوط جمهوری مستقل آذربایجان شد. این در حالی بود که حکومت مساواتیان در خط مشی سیاسی و اقتصادی، الگوی حکومت ترکهای جوان ترکیه را در پیش گرفته بودند. از جمله امتیازاتی که ترکیه از روسیه گرفت و حمایت خود از حکومت مساوات آذربایجان را قطع کرد شامل، دادن استانهای قارص و اردهان به ترکیه، و پذیرفتن شرط دولت مصطفی کمال پاشا مبنی بر حاکمیت آذربایجان بر نخجوان و مرزبندی فعلی منطقه آذربایجان بود . با تاسیس اتحاد جماهیر شوروی ارتباط ترکیه و جمهوری آذربایجان قطع شد .
پس از فروپاشی شوروی ترکیه از اولین کشورهایی بود که استقلال جمهوری آذربایجان را برسمیت می شناخت . اشترکات دینی و تا حدودی فرهنگی به همراه آروزهایی پان ترکیستی و نیز اختلافات تاریخی ارامنه و ترکها باعث نزدیکی هر چه بیشتر ترکیه به جمهور آذربایجان و ادعای حمایت از جمهوری آذربایجان در مناقشه قره باغ شد . ترکها معتقدند که براساس معاهده ۱۹۲۱ منعقده بین آتاتورک بنیانگذار جمهوری ترکیه و لنین بنیانگذار شوروی، ترکیه موظف شده است که همانند قبرس، تضمین تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان را بر عهده گیرد. بر همین اساس بود که به هنگام پیشروی ارامنه در منطقه آقدام، کلبجر، ترتر و کشانیده شدن این کشمکشها به جمهوری نخجوان که هفت کیلومتر مرز مشترک با ترکیه دارد، ترکیه رسما ارمنستان را تهدید به مداخله نظامی کرد و به نیروهای خود در مرز ارمنستان آماده باش کامل داد و از مجامع بین المللی تقاضا نمود که صریحا و سریعا تجاوزات ارامنه به خاک جمهوری آذربایجان را محکوم نمایند. همان موقع تورگوت اوزال رئیس جمهور فقید ترکیه اعلام داشت، باید بدون درنگ به نخجوان نیرو اعزام داریم وگرنه احتمال می رود وقایع قره باغ در اینجا نیز تکرار شود. علیرغم اینکه این موضع گیریهای ترکیه با واکنش مسکو و با بی رغبتی متحدین ترکیه(غرب) مواجه شد، اما صرف این گونه موضع گیریها در آن زمان، حاکی از حمایت علنی آنکارا از آذریها در مناقشه با ارامنه بوده است.
مقامات ترکیه علت حمایتهای خود از آذربایجان در مناقشه قره باغ را معلول عواملی چون قرابت فرهنگی، نژادی، زبانی ترکیه و نیز مقابله با فشار روزافزون روسیه بر جمهوری آذربایجان کرده و می کنند. با این وجود برخی از محافل سیاسی معتقدند حمایت ترکیه از آذربایجان در مناقشه قره باغ نه به خاطر حفظ منافع جمهوری آذربایجان بلکه صرفا به خاطر منافع آنکارا
در منطقه قفقاز می باشد. این موضوع از دو بعد می تواند مورد بررسی قرار گیرد:
الف) اهداف سیاسی و اقتصادی ترکیه در قفقاز و آسیای مرکزی و نقش آنها در رابطه با حمایت ترکیه از جمهوری آذربایجان در مناقشه قره باغ.
ب) نقش اختلافات تاریخی ترکیه با ارمنستان در حمایت آنکارا از آذربایجان در مناقشه قره باغ.
برغم تمامی این مسایل باید گفت ترکیه در طی یک دهه گذشته نفوذ قابل توجهی در جمهوری آذربایجان بدست آورده است . شاتل دیپلماسی ( رفت و آمدهای دیپلماتیک ) میان مقامات دو کشور بسیار زیاد است . دهها موافقتنامه نظامی ، امنیتی ، اقتصادی و سیاسی بین دو کشور امضاء شده است و مطرح بودن طرحهای انتقال انرژی نظیر باکو – جیحان و باکو – ارزروم هر چه بیشتر دو کشور را به یکدیگر پیوند می دهد . محافل سیاسی قدرتمندی در داخل جمهوری آذربایجان در کنار دولت هوادار ترکیه محسوب می شوند . ترکیه کانال تلویزیونی و رادیو مستقل در جمهوری آذربایجان دارد که از طریقها آنها اهداف خود را به پیش می برد و گهگاه همسو با سایر محافل به سیاست ایران ستیزی از لحاظ تبلیغاتی کمک می کند . بطوریکه امروزه می توان نفوذ و تاثیر گذاری ترکیه یک موضوع جاافتاده است .
روابط ترکیه و گرجستان ( سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی )
در حال حاضر با توجه به نوع مناسبات ترکیه و ارمنستان ،گرجستان به عنوان دروازه ورودی قفقاز برای ترکیه و حساس ترین بخش آن برای این کشور است . نگاهی مختصر به روابط ترکیه و گرجستان در یک دهه گذشته نشان می دهد که روابط دو کشور همواره سیر صعودی داشته است . عوامل زیادی نظیر پیوند جغرافیای ، واقع شدن دو کشور در ساحل دریای سیاه ، گرایشات ناتوگرایانه گرجستان و توجه به این نکته که ترکیه تنها عضو ناتو است که با گرجستان مرز مشترک دارد، عضویت دو کشور در سازمان همکاری اقتصادی دریای سیاه ، عضو موسس بودن گوام موجب تلاش دو کشور برای گسترش روابط دوجانبه شده است . اختلافات عدیده روسیه و گرجستان بهمراه رقابت های تاریخی روسیه و ترکیه ، تفلیس و آنکارا را بکدیگر نزدیک کرده است . در این میان حضور گسترده جامعه آبخازیاییها در ترکیه ، قرار داشتن دو کشور در طرحهایی نظیر تراسیکا یا دالان شرق – غرب یا طرحهای انتقال انرژی نظیر باکو – جیحان بر این مجموعه افزود . در عین حال عضویت گرجستان در پیمان گوام و عضویت دو کشور در سازمان همکاریهای اقتصادی دریای سیاه هر چه بیشتر زمینه همکاری گرجستان و ترکیه فراهم ساخته است . ترکیه برای افزایش نفوذ خود در قفقاز همواره به گرجستان بعنوان یک کشور محوری نگاه می کند و این موضوع تا حدودی از موقعیت حساس گرجستان بعنوان دروازه ورود اروپا به این منطقه محسوب می شود . از اینرو جای تعجب نیست که سلیمان دمیرل رئیس جمهور سابق ترکیه برای اولین با بطور جامع مدل امنیتی عربگرای ۲+۳+۳ ( سه جمهوری قفقاز + ترکیه ، روسیه و ایران + اروپا و امریکا ) را در پارلمان گرجستان عنوان و تشریح کرد . ترکیه طی سالهای گذشته کوشیده است به بهانه رساندن ارتش گرجستان به سطح استاندارهای ناتو حضور نظامی در گرجستان داشته باشد . بطوریکه از اواسط سال ۲۰۰۱ ترکیه پایگاه هوایی مارنئولی گرجستان در نزدیکی تفلیس را برای پنج سال به اجاره گرفت .(۶) پس از حادثه یازدهم سپتامبر نیز ترکیه در صدد استقرار در برخی از پایگاههای در حال تخلیه روسیه در گرجستان نظیر گودائوتا است . بهمین منظور کمک مالی و نظامی اش به تفلیس را افزایش داده است . با امضای اتحاد سه جانبه گرجستان و ترکیه بهمراه جمهوری آذربایجان تحت عنوان ترابوزان از یک سو و نیز آغار احداث خط لوله باکو – تفلیس – جیحان در ۱۸ سپتامبر ۲۰۰۲ از سوی دیگر روابط ترکیه و گرجستان وارد دور جدیدی شده است . (۷)
روابط ترکیه و ارمنستان
ارمنستان تنها جمهوری قفقاز جنوبی است که ترکیه در حال حاضر برخلاف گرجستان و جمهوری آذربایجان با این کشور مناسبات عالی ندارد . این موضوع ناشی از اختلافات تاریخی بر سر مساله کشتار ارمنه و نیز طرح ادعای ارضی برخی محافل تندرو ارمنی نظیر داشناکها به ترکیه است . چنانچه نویسنده این سطور خود در ارمنستان در نقشه های احزابی نظیر داشناک و هینچاک دیده است ، این ادعاها تا وان ترکیه را شامل می شود . ازسوی دیگر پیگیری سیاست جهانی کردن مساله کشتار ارامنه از سوی ارمنستان بویژه پس از روی کار آمدن رابرت کوچاریان رئیس جمهور ارمنستان در سال ۱۹۹۸ که به موفقیتهای در سالهای ۲۰۰۰ و ۲۰۰۱ در کشورهای اروپا و امریکا دست یافت ، بشدت بر کم و کیف روابط ترکیه و ارمنستان تاثیر گذاشته است . در واقع حمایتهای ظاهری ترکیه از جمهوری آذربایجان در مناقشه قره باغ بیشتر به خاطر اختلافاتی است که ترکیه با ارمنستان دارد . ترکیه با این ترفند که بخاطر قره باغ ، روابط اش با ارمنستان تیره است ، در صدد گذاشتن منت سیاسی بر جمهوری آذربایجان بمنظور دریافت امتیازات بیشتر است . دقیقا به همین خاطراست که آنکارا بخاطر منافع صرف اش در بعضی مواقع خط مشی هایی اتخاذ می کند که با ادعای این کشور در حمایت از جمهوری آذربایجان در مناقشه قره باغ کاملا تعارض دارد و نشان می دهد که ترکیه از یک موضع دوگانه در این مناقشه برخوردار است که این دوگانگی بیشتر تابع دوگانگی منافع ترکیه در رابطه با آذربایجان و ارمنستان است.
مقامات ترکیه از جمله سلیمان دمیرل رئیس جمهور سابق این کشور، بارها ادعا کرده اند که تا موقعی که ارمنستان اراضی اشغالی آذربایجان را تخلیه نکند، ترکیه هیچ گونه رابطه سیاسی با این جمهوری آغاز نخواهد کرد. با وجود این اظهارات مکرر مقامات آنکارا، اگر نظری به روابط ارمنستان و ترکیه در یک دهه گذشته بیندازیم، کاملا با خلاف این اظهارات روبرو خواهیم شد. اینگونه ادعاهای مقامات ترکیه در حالی صورت می گیرد که ترکیه یکی از بانیان حضور ارمنستان در سازمان همکاری اقتصادی حوزه دریای سیاه می باشد. در زمان تشکیل این سازمان در سال ۱۹۹۲ در استانبول، ترکیه از ارمنستان که حتی ساحلی در کنار دریای سیاه نداشت، خواست که به این سازمان بپیوندد.(۸) ترکیه با این کار می خواست حوزه فعالیت اقتصادی و سیاسی خود را از دریای سیاه به قفقاز و آسیای مرکزی گسترش دهد. اکنون نیز ترکیه با حمایت غرب بشدت سیاست عادی سازی روابط با ارمنستان را در پیش گرفته است .
چنانچه اوایل سال ۲۰۰۰، مقامات آنکارا به شورای خلیفه گری ارامنه اجازه دادند که فعالیتهای خود را گسترش دهد. خلیفه گری ارامنه در ۴۵ کشور جهان نمایندگی دارد که ۳۶ تای آنها تحت نظر کلیسای اچمیادزین ارمنستان و ۹ تای آنها تحت نظارت کلیسای آنتیلتاس لبنان اداره می شود. (۹) خلیفه گری ارامنه در ارمنستان توسط کلیسای اچمیادزین ارمنستان اداره می شود و اجازه ارتقاء فعالیت این خلیفه گری در واقع نشان دهنده تمایل مقامات آنکارا به ایجاد روابط حسنه با ارمنستان است. مقامات آنکارا همچنین برخلاف ادعاهای خود جهت احترام به منافع ملی آذربایجان، مصرانه بر احداث خط لوله باکو – جیحان که براساس برآورد کارشناسان غیر اقتصادی می باشد، تاکید می کنند و در کنار آن خواهان حل مناقشه قره باغ براساس طرح صلح آمریکا یعنی ایجاد یک دولت مستقل ارمنی در قره باغ هستند. جالب اینکه ترکیه اواسط سال ۲۰۰۲ واکنشی به حضور شرکت ارمنی CCIC نشان نداد در حالیکه بشدت مورد انتقاد باکو قرار گرفت . (۱۰)
مهمترین ابزاری که ترکیه در حال حاضر برای عادی کردن روابط با ارمنستان در پیش گرفته است ، کمیسیون آشتی ترکیه در ارمنستان است. این کمیسیون در مارس ۲۰۰۰ بصورت مخفیانه با شرکت شش دیپلمات باسابقه و بازنشسته ترکیه و چهار دیپلمات ارمنستان تشکیل شد. (۱۱) کمیسیون آشتی ترکیه و ارمنستان، آوریل ۲۰۰۱ اولین جلسه علنی خود را در ژنو برگزار کرده و آشکارا هدف خود را تلاش برای عادی سازی روابط ترکیه و ارمنستان اعلام کرد. دومین و سومین جلسه علنی این کمیسیون در استانبول و نیویورک برگزار شد . نشست بعدی این کمیسیون برغم نگرانی جمهوری آذربایجان در سال ۲۰۰۲ با دیگر در ترکیه و در شهر بوردوم برگزار شد .
فعالیت این کمیسیون ضربه جدی به موقعیت جمهوری آذربایجان در مذاکرات صلح قره باغ وارد می سازد. چرا که باکو همواره ترکیه را به عنوان متحد اصلی اش تبلیغ می کند. دقیقا به همین منظور و برای تضعیف جمهوری آذربایجان ، ارمنستان نیز از فعالیت کمیسیون آشتی ترکیه و ارمنستان حمایت می کند. رابرت کوچاریان رئیس جمهور ارمنستان اوایل سپتامبر ۲۰۰۱، تاکید کرد از هرگونه اقدامی که به بهبود روابط ترکیه و ارمنستان منجر شود، حمایت می کند. ترکیه با شرکت در کنفرانس ناتو در ایروان در اوایل سال ۲۰۰۲ برغم تحریم این کنفرانس از سوی جمهوری آذربایجان و نیز با اولین سفر روزنامه نگاران روزنامه های وابسته به دولت ترکیه به ارمنستان و سپس به قره باغ بدون دریافت روادید جمهوری آذربایجان و بدنبال آن تاکید اواخر ماه آوریل ۲۰۰۲ واهه گابرئیلیان سخنگوی مطبوعاتی نهاد ریاست جمهوری ارمنستان مبنی بر لزوم گفتگوهای رسمی ایروان وآنکارا مساله عادی ساز ی روابط ترکیه و ارمنستان بطور جدی تری مطرح شده است (۱۲) در عین حال ترکیه از اوایل سال ۲۰۰۰ با امضاء یک توافقنامه با ارمنستان اقدام به بازگشایی مرزهایش با ارمنستان کرده است. حال آنکه پیش از آن تاکید داشت که تا آزادی قره باغ مرزهایش را با ارمنستان بسته نگه خواهد داشت. البته دروازه قارص ترکیه به ارمنستان به عنوان سمبل بسته است ولی دهها دروازه دیگر را ترکیه به روی ارمنستان باز کرده است.
باید گفت یکی از علل تمایل مقامات آنکارا به بهبود روابط با ارمنستان ناشی از موقعیت جغرافیایی ارمنستان می باشد. ارمنستان کوتاهترین مسیر ترکیه ربای رسیدن به قفقاز ، دریای خزر و آسیای مرکزی است .. مضاف بر این ارمنستان روابط خوبی با آمریکا دارد و لابی ارمنی از نفوذ زیادی در آمریکا بویژه در کنگره این کشور برخوردار است و به همین جهت مقامات آنکارا برای حفظ روابط حسنه خود با غرب و تحت الشعاع قرار نگرفتن آن با توجه به روابط واشنگتن – ایروان سعی در بهبود روابط خود با ارمنستان دارند. از سوی دیگر مقامات آنکارا برای تنگ کردن عرصه رقابت بر ایران و روسیه در قفقازو اجرای مدل امنیتی ۱+۳ ( سه جمهوری قفقاز + ترکیه ) ، وجود روابط مساعد با ارمنستان را ضروری می دانند چرا که تا زمانی که ارمنستان با توجه به موقعیت برجسته جغرافیایی اش در قفقاز در کنار ترکیه قرار نگیرد، ترکیه نمی تواند آنچنانچه باید، در منطقه نفوذ اقتصادی و سیاسی داشته باشد تا بتواند با ایران و روسیه در این مناطق رقابت کند. به خاطر همین منافع است که مقامات آنکارا برغم تاکید بر حمایت از جمهوری آذربایجان در مناقشه قره باغ و تحریم ارمنستان، در سالهای اخیر در جهت بهبود روابط با ارمنستان می کوشند. اکنون ترکیه تبدیل به پلی جهت رساندن کمکهای اقتصادی غرب به ارمنستان شده است. تلاش برای جلوگیری از تداوم طرح شناسایی جهانی کشتار ارامنه و نیز تشویق غرب از دیگر علل تمایل ترکیه باعادی سازی با ارمنستان است .
ارزیابی وضعیت و پیش بینی روند مناسبات قفقازی ترکیه
باید گفت برخلاف ایران و روسیه که هر دو کشور بیشتر با ارمنستان روابط مطلوب در قفقاز دارند ، ترکیه تنها قدرت هم مرز با قفقاز است که روابط مطلوب و عالی در سطوح سیاسی ، اقتصادی و حتی نظامی با دو جمهوری از سه جمهوری قفقاز یعنی جمهوری آذربایجان و گرجستان دارد . روابط ترکیه با جمهوری آذربایجان بوسیله طرحهایی نظیر باکو – جیحان ، باکو – تفلیس – ارزروم ، تراسیکا یا دالان شرق – غرب ،و با اتحادیهایی نظیر ترابوزان ، اتحاد سه جانیه جمهوری آذربایجان ـ ترکیه – رژیم صهیونیستی و از طریق پیمانهایی نظیر برنامه مشارکت برای صلح ناتو و گوام متشکل از جمهوری آذربایجان ، گرجستان ، مولداوی ، اوکراین با رهبری سایه وار ترکیه پیوند خورده است . این سه کشور در حال حاضر توانایی اتخاذ مواضع یکسان در بسیاری از تحولات منطقه ای را دارند . در این میان چنین بنظر می رسد که در صورت تداوم روند کنونی مناسبات ترکیه و ارمنستان طی سه – چهار سال آینده می تواند به مرحله عادی برسد . در واقع مقامات ترکیه در خصوص قفقاز دوالگوی توسعه را بموازت هم به پیش می برند . الگوی اول را میتوان ۲+۱ نام نهاد که در آن ترکیه طرحهای استراتژیکی برای تعمیق روابط با گرجستان و جمهوری آذربایجان به پیش می برد . الگوی دوم را میتوان ۱+۱ نام نهاد که ترکیه راهکارهایی برای عادی سازی روابط با ارمنستان در دست اجرا دارد . هدف غایی موفقیت این دو الگو و ادغام آنهاست که در آن صورت ترکیه از تاثیر گذاری بمراتب بیشتری در مقابل ایران و روسیه در قفقاز برخوردار خواهد شد بویژه اینکه حمایت غرب را نیز پشت سر دارد .
اهداف قفقازی ترکیه :
اهداف قفقازی ترکیه را میتوان بصورت ذیل عنوان کرد .
• گسترش نفوذ ترکیه در آسیای مرکزی و قفقاز و یافتن جایگاه برتر در منطقه.
• ارائه حکومت غیر مذهبی به عنوان تنها نظام حکومتی مطلوب برای جانشینی نظام کمونیستی در منطقه.
• ارائه اندیشه پان ـ ترکیسم و تشکیل اتحاد بزرگ میان ۲۰۰ میلیون ترک از آسیای مرکزی تا انتهای شبه جزیره بالکان.
• ایفای نقش پل ارتباطی بین غرب و آسیای مرکزی و قفقاز. ـ جلوگیری از گسترش اصول گرایی اسلامی و تفکر انقلابی در منطقه.
• جایگزینی پایگاههای اعضاء ناتو بجای پایگاههای روسی در منطقه
• مداخله در نحوه تکمیل رژیم حقوقی خزر از طریق جمهوری آذربایجان بنحوی که زمینه ساز حضور بیشتر ترکیه در قفقاز باشد .
• ایجاد یک بازار قفقازی برای فروش سلاح
• مقابله با آنچه که ترکیه اهداف ارضی ارمنستان و نیز تلاش برای شناساندن جهانی کشتار ۱۹۱۵ ارامنه می نامد، تا زمانیکه لازم است .
• ایفای نقش برتر در ترتیبات امنیتی قفقاز پیشبرد مدل امنیتی ۱+۳ تا جای ممکن
• استقرار پایگاه و نیرو در منطقه به بهانه مبارزه با تروریسم پس از حادثه یازدهم سپتامبر
• تکثر بخشی به اتحاد چند جانبه غربگرا در قفقاز و آسیای مرکزی
• مشارکت در طرحهای کلان اقتصادی قفقاز از جمله خطوط انتقال انرژی، طرح تراسیکا یا احیاء جاده ابریشم و تلاش برای کنار زدن ایران و روسیه در این طرحها، آنچنانچه غرب می خواهد.
• حمایت آشکار و پنهان از پیمانهای نظامی غربگرا در منطقه نظیر پیمان گوام.
• کمکهای مالی موقتی به کشورهای قفقاز جنوبی برای افزایش روابط شان با ناتو و کاهش روابط شان با روسیه و جامعه کشورهای مشترک المنافع.
• تقویت سیاست ایران ستیزی و روسیه ستیزی در قفقاز برای حضور بیشتر خورد
• تسلط بر مناع انرژی همسو با غرب ضمن کنترل مسیرهای انتقال انرژی
• تقویت گروههای ترکیه گرا در قفقاز نظیر جبهه خلق جمهوری آذربایجان
منابع :
۱) بهرام امیر احمدیان ، ایران و قفقاز ، مجله اطلاعات سیاسی و اقتصادی ، شماره ۱۳۶-۱۳۵ ، ص ۹۵ .
۲) تقی کرمی . علل تطویل مناقشه قره باغ ، ۵۷، دانشگاه شهید بهشتی
۳) عبدالرحمان ، شرف ، تاریخ دولت عثمانیه ، جلد ۲-۱ ، ص ۱۱۷
۴) احمد جودت ، تاریچه کریمه و قفقاز ، استانبول ۱۳۰۷
۵) علیرضا شیخ عطار ،ریشه های رفتار سیاسی در آسیای مرکزی و قفقاز ، نشر دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی ،
۶) تلکس مصاحبه و گزارش برونمرزی صدا وسیما ، واگذاری یک فرودگاه گرجستان به نظامیان ترکیه ، ۱۳/۸/۷۸
۷) سایت اینترنتی باکو – جیحان ، www.btc.com
۸) از تضاد به همکاری ، روزنامه هایاستانی هانراپتوتیون ، چاپ ایروان ، ۱۱/۱/۷۹
۹) جلیل روشندل و رافیک قلی پور ، سیاست و حکومت در ارمنستان ، دفتر نشر مطالعات بین المللی
۱۰) واحد مرکزی خبر ، افزایش اعتراض به مشارکت ارامنه در طرح باکو – جیحان ۱۲/۶/۸۱
۱۱) روزنامه هایکان ژاماناک ، چاپ ایروان ، بیانیه اعضای ارمنی کمیسیون آشتی ترکیه و ارمنستان ، ۱۱ دسمبر ۲۰۰۱
۱۲) خبرگزاری نویان توپان ارمنستان ، برگزاری کنفرانس ناتو در ایروان ، ۱۸فوریه ۲۰۰۲
دیدگاه خود را بنویسید