پیشگفتار
پیوند سیاست با سینما از همان سالهای آغازین صنعت- هنر سینما قابل مشاهده بود. به جرأت میتوان گفت هالیوود در طول قرنهای بیست و بیست و یکم بیشترین بهره برداری را از هنر هفتم در راستای اهداف و منافع خود کرده است. اصلیترین سلاح رسانهای نظام سرمایهداری آمریکا با شکلدهی به یک جهان داستانی واقعنما، باورهای ایدئولوژیکی خود را در قالب مجموعهای فنی و محتوایی ارایه میدهد و از آنجائی که واقعیت ذهنی مخاطب امروز نه صرفاً از دنیای بیرون بلکه بیشتر از طریق تصاویری که دستگاههای تبلیغاتی برایش به نمایش گذاشتهاند، تعریف میشود، تحریف واقعیت صورت میگیرد.
ایالات متحده آمریکا، ماجرای یازده سپتامبر را یک اقدام تروریستی نامید و اعلام کرد به جنگ تروریسم میرود. این بار اما این جنگ با دشمنی برپا شد که محدود به یک کشور خاص نمیشد، بلکه یک دین را شامل میشد: اسلام. حال برای ورود به جنگ و توجیه آن، تبلیغات گسترده مورد نیاز بود و مهمترین ابزار تبلیغات آمریکا یعنی هالیوود مسئولیت بزرگی را متقبل شد تا با بازنمایی داستانهای خیالی، اعراب و اسلام را خطرناک جلوه داده و از این طریق سهم خود را در جنگ به انجام برساند. بدین صورت موج جدید اسلامهراسی در دستگاه هالیوود که عمدتاً بعد از فروپاشی نظام کمونیسم شکل گرفته بود، با شدت بیشتر شروع شد.
هالیوود، ابتدا نمادها و نشانههای فرهنگ اسلامی را طی فراز و فرود درامی هیجانی و از طریق تکنیکهای فرمی غیرقابل محسوس، از بافت بومی جهان اسلام جدا میکند. سپس زمانی که مخاطب در موج حوادث فیلم غرق شده، همدلی او برانگیخته شده و با شخصیتهای فیلم همذات پنداری کرده، آن نشانهها را به نشانههای تروریستی و ضد انسانی بدل میکند. بدین گونه با مثله کردن واقعیت، رمزهای نمادین مورد نظر خود را برای تخریب چهره رحمانی اسلام، تولید و توزیع کرده و شناخت فرهنگی مخاطب را از طریق بازنمایی رسانهای تحت تأثیر قرار میدهد. این تأثیرپذیری به ویژه در مخاطبان غربی که شناخت مستقیمی از اسلام ندارند، بیشتر است.
روایت هالیوودی در ایستگاهها و گامهای مختلف از طریق خلق کشمکش دراماتیک و شخصیتهای همدلیبرانگیز در ناخودآگاه تماشاگر نفوذ میکند. دکوپاژ و میزانسن نیز برای افزایش باورپذیری تماشاگران در خدمت طبیعی سازی جهان داستانی قرار میگیرند. بدین ترتیب هالیوود میتواند اسلام را به سبکی که واقعی دیده میشود به تصویر بکشد و با یکسان سازی و کلیشه سازی، دنیای اسلام را “دیگری” و “دشمن” قلمداد کند.
برای کمرنگ کردن تأثیر هجوم تصاویر رمزگذاری شدهی نظام سلطه، لازم است سواد رسانهای مخاطبان افزایش یابد. بدین وسیله تماشاگران میتوانند با خوانش صحیح رمزها و کدهای مستتر در روایت و فرم فیلمهای هالیوودی با مضامین ضد اسلامی، وجوه تفاوت واقعیت را از “واقعیت بازنمایی شده” بهتر درک کنند.
اثر پیشِرو گامی است برای شناساندن دستور کار و تکنیکهای هالیوود در مقوله اسلام هراسی از رهگذر تحلیل سه فیلم. این اثر، حاصل پژوهش آقای صادق خوشحال با عنوان “نقش هالیوود در پیشبرد سیاست اسلام هراسی” و به سفارش واحد پژوهشهای کاربردی برون مرزی است که آقای محمود ترابی اقدم –پژوهشگر پژوهشهای کاربردی برون مرزی- آن را بازخوانی و در قالب کتاب تلخیص و تنظیم کرده است.
ضمن آرزوی توفیق برای تمامی پژوهشگران این مرز و بوم، از جناب آقای دکتر محمد اخگری، معاون محترم برون مرزی صدا و سیما و همچنین از برادر ارجمندم جناب آقای دکتر جعفر عبدالملکی، رئیس محترم مرکز پژوهش و سنجش افکار صدا و سیما که از انتشار این کتاب حمایت کردند، تشکر میکنم.
امید است کتاب”نقش هالیوود در پیشبرد سیاست اسلام هراسی (با تمرکز بر بررسی سه فیلم یونایتد ۹۳، سی دقیقه پس از نیمهشب و قفسه درد)” مورد استفاده علاقمندان به ویژه اصحاب رسانه و دانشجویان قرار گیرد.
دیدگاه خود را بنویسید