هر کدام از شهرهای ایران به جهاتی پایتخت فرهنگی یا مذهبی یا گردشگری و… محسوب میشوند؛ اما تبریزِ جان را به دلیل داشتن تاریخی پرشکوه میتوان توأمان پایتخت تمدنی، شیعی، فرهنگی و تاریخی ایران خواند که به تعبیر مقام معظم رهبری همواره تاریخساز و تحولآفرین بوده است. تبریزِ جان طی ماههای اخیر شاهد مجموعه اقدامات اسفناک از سوی عناصری با چهرههای گونهگون رسمی و غیررسمی بوده است که در پوششهای مختلف به دنبال دمیدن قومگرایی تصنعی در این دیار ایران اسلامی هستند. وقایع هدایت شده توسط مراکز خارجی در ورزشگاه یادگار امام تبریز در بازیهای تراکتور تا انواعی از جشنوارههای جنجالی، انتشار کتب مملو از تحریف تاریخ و ادبیات، تا تخمگذاری اورخون یا طَمغاها در ائلگلی، از این دسته هستند.
درباره هرکدام از این رویدادها نکات متعددی میتوان مطرح کرد که از حوصله این قلم خارج است؛ اما سه نکته اساسی را میتوان در خصوص مجموع این رویدادها تبیین نمود:
اول: همه این رویدادها و اقدامات بهظاهر پراکنده، در اصل از یک مرکز واحد و با یک هدف کانونی صورت میگیرد و آن استحاله هویت اصیل آذربایجانی و تورانیزه – ترکیزه کردن این هویت پرافتخار ایرانی است. هویت آذربایجانی به لحاظ ریشه تاریخی؛ هویتی ایرانی، شیعی و بومی است که در طول تاریخ، بیشترین ضربه و جنایت را از هویت مغولی، تورانی و ترکی آناتولی دیده و بارها نهتنها آثار و میراث تمدنی و دینی تبریز، بلکه نوامیس آن در تعرض ترکهای متجاوز عثمانی قرار گرفته و بیشرمانه به تقریر مورخان آنها نیز درآمده است که البته ضروری مینماید دراینخصوص کسانی که سنگ ترکهای مغولی و آناتولی را به سینه میزنند، بیشتر مطالعه نمایند. آذری چه در آذربایجان ایران و چه در جمهوری آذربایجان به لحاظ تاریخی، تمدنی، نژادی، مذهبی، فرهنگی، هویتی و زبانی ارتباطی به ترکهای مغول، اوغوز، تاتار و آناتولی ندارد و حتی «آذربایجانچولیق» حیدر علیاف با تأکید بر تمایز هویت آذربایجانی از هویت تُرکی مطرح شد؛ بنابراین بر خلاف تصور اولیه، نهتنها ارمنستان، بلکه این هویت اصیل آذربایجانی است که مانعی در برابر بهاصطلاح جهان توران و جهان تُرک است. برای شکلگیری فتنه ژئوپلیتیکی تورانیسم و ایجاد بهاصطلاح جهان تُرک، از نظر انگلستان باید هویت شریف آذربایجانی از بین برود. محور لندنی – صهیونی – نو عثمانی با تمام توان ایجاد توهم بهاصطلاح جهان ترک را از طریق دالان تورانی ناتو (کریدور جعلی زنگزور) در اولویت قرار دادهاند. در همین راستا و در کمال تعجب، خاندان پیمانکار علیاف، به موازت بستن مرزهای زمینی بر روی آذریهای ایران، در آران تاریخی، هر روز تیشه بر ریشه «آذربایجانچولیق» میزنند و به دنبال تورانیزه کردن مردم جمهوری آذربایجان از زبان گرفته تا سایر عناصر فرهنگی هستند. همین راهبرد با فکر محور لندنی – صهیونی – نو عثمانی و با صرف میلیون دلار از سوی خاندان علیاف، در تبریز و آذربایجان ایران نیز دنبال میشود. چگونه است که پذیرفته و آشکار میشود که خاندان علیاف صدها میلیون دلار در اروپا و امریکا صرف ترویج پان تورانیسم میکنند؛ اما تبریز را که به قِبله آمال قومیشان تبدیل کردهاند، از قلم میاندازند؟ بنابراین از کنار وقایع بهظاهر پراکنده در تبریز نمیتوان بهسادگی عبور کرد. عناصر این رویدادها، پیادهنظام همان طیفی هستند که وقیحانه دو سال پیش از ضرورت پیوستن ایران به اتحادیه بهاصطلاح کشورهای تُرک سخن میگفتند و اینگونه القا میکردند که آذریهای ایران بخشی از بهاصطلاح جهان ترک و توران هستند. اینها کسانی هستند که به دنبال جایگزینی مکتب امام حسین (علیهالسلام) با مکتب مادهگرگ پرستی و تمدن ایرانی بهجای تمدنی مغولی – ترکی هستند.
دوم: اگرچه «وقاحت، ناسزاگویی، سفسطه بازی، پررویی و فرار به جلو» ویژگی مشترک همه پانها و عناصر قومی اعم از رقاصه یا افراد مقدسمآب هست؛ اما رویداد تخممرغی در تبریز یک موضوع را بیشتر عیان کرد و آن راهبرد شبکه وابسته قومی اعم از عناصر متجاسر و عناصر خفی آن برای استفاده از انگ ایرانشهری برای مقابله با انتقادات و افشاگریهاست. ازآنجاکه امت گرایی یک آرمان اسلامی هست؛ عناصر قومی این مسئله را بهخوبی از اربابان انگلیسیشان یاد گرفتهاند که چگونه از آرمانها برای فریب عدهای سوءاستفاده کنند. عناصر قومی که آشکارا اقداماتی علیه تمامیت ارضی و هویت ملی و اسلامی انجام میدهند؛ برای به انفعال کشاندن نهادهای امنیتی و دولتی یک پیوست از قبل آماده دارند؛ و آن نسبتدادن اعتراضها و مطالبات عموم مردم، به ایرانشهری هاست؛ بنابراین اهمیت دارد روشنگری درباره ماهیت، حدود و ثغور ایرانشهری صورت بگیرد تا مانع سوءاستفاده از آن گردد؛ چه اینکه در مقطع حاضر کسانی که از ایرانشهری بهعنوان یک ابزار برای فرار از مجازات و توجیه اقدامات و اظهارات ضد وحدت ملی (وحدت کلمه موردنظر امام راحلمان) استفاده میکنند در سابقه خود از قضا در یک نقطه با یکدیگر اشتراک عمیق دارند که تصادفی نیست. آنها یکبار هم در برابر شیعه ستیزی سیستماتیک در جمهوری آذربایجان، یا در برابر توهمات تاریخی خاندان علیاف، یا مداخله علیاف در امور آذریهای ایران، یا ایرانهراسی در آران، یا چرایی بسته ماندن مرزهای زمینی دو کشور و یا اظهارات ضدایرانی اردوغان از خود واکنش نشان ندادند، گویا علیاف و اردوغان برای آنها پدرخواندههای معنوی یا احتمالاً مالی که مراوداتشان در لابهلای ده پرده صورت میگیرد، هستند؛ بنابراین آنها نه درد اسلام دارند و نه درد ایران؛ و ایرانشهری برای آنها یک وسیله برای پوشش اقدامات تجزیهطلبانه است.
سوم: باتوجهبه آنچه در سطور فوق گذشت، سطحی نگاهکردن به اتفاقات تبریز یک اشتباه بزرگ ملی است. این رویدادها نه خودجوش و یا تصادفی یا سهوی بلکه مجموعهای از فرایندی است که در قالب پان تورانیسم انگلیسی و راهبرد تورانیزه کردن تبریز برنامهریزی و شبکهسازی شده است. این رویدادهای تصنعی با آنچه در جمهوری آذربایجان و ترکیه و تحولات مربوط به دالان جعلی زنگزور (دالان تورانی ناتو) میگذرد، ارتباط دارد؛ کمااینکه مورد استقبال احزاب شوونیستی آنها مانند حزب توران نیز قرار گرفته است؛ بنابراین در برخورد با این رویدادها، باید به عوامل پیشپاافتاده بسنده نکرد و به سراغ کانونهای اصلی در داخل و خارج از کشور رفت. ضمن اینکه ضرورت دارد استانداری آذربایجان شرقی در مجموعه اولویتهای خود برای سال جاری و سالهای آتی اهمیت ویژهای به مباحث فرهنگی قرار دهد و در تراز تبریز بهعنوان نمونهای از الگوی ایرانیاسلامی پیشرفت با این موضوع برخورد کند. همچنین پیشنهاد میشود نمایشگاهی از عناصر و نمادهای تاریخی و دینی و تمدنی هویت اصیل آذربایجانی در تبریز به نمایشگاه گذاشته شود تا بر همگان بیشتر مشخص گردد که نماد تبریز توهمات وارداتی یا تحمیلی اورخونی یا طَمغایی نیست؛ بلکه هزاران نمود و نمادی هست که گویای پرچمداری تبریز در صیانت از مرزهای هویتی، دینی، تاریخی و تمدنی و جغرافیایی ایران است.
*دکتر احمد کاظمی
البته تور مانند ایرج و سلم، هر سه فرزندان فریدون بوده اند. فریدون در واژه به معنای دارای سه نیرو بوده و نشانگر سه بخش شدن آریاییها میباشد که بطور نمادین تقسیم سرزمین آریا به سه فرزندش یعنی فلات ایران به ایرج، شرق ایران به تور و غرب ایران به سلم را نشان میدهد. پس تورانیان هم آریایی و ایرانی هستند. ساسانیان دیوار دربند را در جنوب روسیه کنونی برای جلوگیری از حمله مغولان و ترکان وحشی و خزری ها ساختند. ترکان بدلیل نداشتن سابقه تمدنی حتا نام توران و اسفندیار که همه ایرانی و از فرزندان فریدون بودند را میدزدند. حتا اگر بقول خودشان میخواهند تورانشهر را زنده کنند بایستی زبان آذری باستان که شاخه ای از زبان پهلوی است و دیگر زبانها مانند سغدی که در خراسان بزرگ رایج بوده را زنده کنند. شوربختانه در زمان آتاتورک برای اینکه برای خود هویتی در برابر ایران و غرب بسازند کم کم زبان ترکی و هویت ترکی برافراشته شد و چون ترکان و مغولان جز توحش سابقه تمدنی نداشتند خود را تورانی نامیدند.
با سلام
متن دغدغه مندی بود و نگاه به روند تحولاتی دارد که هویت اصیل ایران زمینی تبریز و حوزه آذری را هدف قرار داده است.
این روند نیاز به بررسی های بیشتری دارد که چرا هویتهای قومی در ایران در حال تحریک عوامل بیرونی و داخلی است؟
درود
متاسفانه مشکل بیشتر داخلی است تا ناشی از عوامل بیرونی وبا کمال تاسف بدلیل عدم فهم منافع ملی واصول حاکم بر روابط بین الملل و ندانستن تاریخ واقتصاد و پاردایم های حاکم بر جهان معاصر و اتخاذ سیاستهای بسیار غلط و ساده لوحانه و ضعف در دیپلماسی (بدلیل عدم توجه به دانش و تخصص و ایرانیت ) ایران موقعیتهای بسیاری را در منطقه قفقاز و پس از فروپاشی شوروی سابق از دست داد و ترکیه دست بالا را در اقتصاد و بازرگانی و سیاست ورزی با کشورهای همسایه ایران بدست اورد اینکه چرا ایران جایگاه و پایگاه و خاستگاه و موقعیت تاریخی و سنتی و فرهنگی واقتصادی خود را در تاجیکستان و قرقیزستان و قزاقستان و جمهوری باکو و افغانستان و پاکستان و ترکمنستان و ارمنستان و اقلیم کردستان و سوریه و عراق و لیبی و قطر به ترکیه واگذار کرد ریشه در ضعف دیپلماسی و نقشه راه غلط وعدم فهم منافع ملی ایران دارد سیاست های غلط داخلی و خارجی و مضافا اقدامات نادرست و کاسبکارانه انتخاباتی به سیاست های قوم گرایه و تبدیل ساختار سیاسی کشور به شبه فدرالیسم دامن زده ومتاسفانه به وضعیت نابسامان ممالک محروسه قجری که کعبه امال پانترکیسم و پان عربیسم و پان کردیسم است در حال رجعت هستیم در این شرایط ترکیه بدون صرف هیچ هزینه قابل توجهی تمامیت سیاسی و اقتصادی جمهوری باکو را با صرف شعار و جانبداری های پرهیاهو تصاحب نموده و مسئولان غافل دلخوش به شعارهای امتی و استکبار ستیز بیحاصل مغایر با منافع ملی ایران هستن و خطر واقعی دسیسه ضدایرانی زنگه زور و دست اندازی خزنده وگام بگام ترکیه در منطقه قفقاز واقلیم کردستان و افغانستان و فعالیتهای تجزیه طلبانه سران انکارا و باکو را لمس نمیکنند