کلمه توران و تورانیسم و پان تورانیسم یک سیر تاریخی پیچیده و در واقع غامضی را طی کرده است است. بررسی این موضوع در مقطع زمانی حاضر اهمیت دارد. چرا که شاهد نوعی گرایش به سیاست های نوعثمانی گرایی و پان تورانی در ترکیه به ویژه پس از سال ۲۰۱۱ و اوج گیری این گرایش دولت بعد از سال ۲۰۲۰ پس از جنگ دوم قراباغ و پیروی دولت باکو از این سیاست از طریق تضعیف آذربایجان گرایی و تقویت پان ترکیسم و پان تورانیسم می باشیم.
عموما برای مفهوم شناسی کلمه توران و تورانیسم از منظر تاریخی می توان سه نگاه را بررسی کرد:
- مفهوم ادبی و اساطیری توران
- مفهوم زبان شناسی توران
- مفهوم سیاسی، ایدئولوژیک و ژئوپلیتیکی پان تورانیسم
مفهوم ادبی و اساطیری توران
کلمه توران در واقع در نگاه اول یک مفهوم ادبی و اساطیری در ادبیات ایرانی و زبان فارسی است. با توجه به کاربرد کلمه تورا در اوستا کتاب مقدس زرتشتیان، کاربرد این کلمه بسیار قدمت دارد. در شاهنامه، شاهکار ادبی فردوسی نیز شاهد کاربرد کلمه توران هستیم. در جاهای مختلف شاهنامه بخصوص آنجایی که فردوسی شاعر بزرگ و پر افتخار ایران زمین می فرمایند:
همی تاخت تا قلب توران سپاه بینداختش خوار در قلبگاه
دل لشکر و شاه توران سپاه شکسته شد و تیره شد رزمگاه
کاربرد واژه توران در مفهوم ادبی در ادبیات حماسی ایران عیان است. شهریار ملک سخن نیز بارها از این واژه با رویکرد سلبی در اشعار خودش از جمله شعر خون سیاوش استفاده کرده است ، آنجا که می فرمایند :
خون دل ریخته تُرک نگهی، کو رستم تا ز توران طلب خون سیاووش کنیم
کلمه توران همچنین در داستان های اساطیری ایران به دفعات دیده می شود. همچنین در ادبیات اساطیری و تاریخ اساطیری ایران آمده است که یکی از سه فرزند فریدون پادشاه ایران، تور نام داشت. بنابراین در نگاه تاریخی، یکی از مفاهیمی که برای کلمه توران مطرح شده است، مفهوم ادبی و اساطیری این واژه است که اوج کاربرد آن در کتاب پرافتخار شاهنامه است.
مفهوم زبان شناسی توران
از منظر تاریخی، مفهوم دومی که برای کلمه توران قابل احصاء است، مفهوم زبان شناسانه این واژه است. در واقع، از قرن نوزدهم در آثار برخی از زبانشناسان اروپایی بویژه اروپای شرقی خصوصا کریستین شارل بونسن، ماتیاس کاسترن و بعدها ماکس مولر و ولادیمیر مینورسکی که کتاب «زبان های تورانی و پان تورانیسم» را می نویسد، یک نگاه زبان شناسانه به موضوع توران وجود داشته است. البته در این خصوص هم دیدگاه های متفاوتی وجود دارد. اما، عموما در این تعریف و نگاه زبان شناسانه، تمام زبان هایی که «آریایی یا هندواروپایی» و «سامی و عربی» نیستند، در چارچوب زبان های تورانی قرار داده شده اند. یعنی زبان های التصاقی که نه هند و اروپایی هستند و نه سامی، از قبیل زبان های مجاری، فنلاندی و مواردی از این دست، جزء زبان های تورانی محسوب شده اند. این رویکرد را «بونسن» در مقالات و آثار خودش مطرح می کند و همچنین ماکس مولر بعدا آن را توسعه می دهد. به نظر می رسد که علت پیشتازی برخی از زبان شناسان و تئوریسین های مجاری و فنلاندی در تقویت این نگاه و مطرح شدن موضوع زبان های تورانی در آثار آنها، در واقع برگرفته از اوضاع و احوال سیاسی در تقابل فنلاندی و مجارها در آن مقاطع با اسلاوها و پان اسلاویسم و قرارداشتن آن با جبهه مشترک عثمانی ها بوده است. بنابراین می توان گفت حتی این نگرش زبان شناسانه هم بیشتر از آنکه ریشه فنی زبانی داشته باشد، حاصل جناح بندی سیاسی در اروپای قرن نوزدهم بوده است.
ادامه دارد… *دکتر احمد کاظمی
پیام بگذارید