دکتر احمد کاظمی در یادداشت کوتاهی در خصوص اوجگیری مباحث مربوط به کریدور جعلی زنگزور و هشدار ایران به مسکو و باکو دراینخصوص نوشت.
فتنه تغییرات ژئوپلیتیکی در قفقاز دارای دو نسخه کنشی و واکنشی است:
نسخه اول توسط ناتو با محوریت لندن و باهدف ایجاد جهان بهاصطلاح ترک بهعنوان بازوی ترکی ناتو از طریق دالان تورانی ناتو یا همان کریدور جعلی زنگزور و باهدف مهار ایران روسیه و چین در فرایند گذار به نظم نوین جهانی پیگیری میشود، و اساساً پروژه جنگ دوم قراباغ در ۲۰۲۰ با همین هدف برنامهریزی و اجرای شد. این همان نسخهای است که سه دهه پیش توسط پل گوبل افسر سیا پیشنهاد و توسط بلنت اجویت و سلیمان دمیرل در ترکیه در قالب توصیه آتاترک در خصوص شکلگیری جهان ترک دنبال میشد و میشود.
نسخه دوم تغییرات ژئوپلیتیکی، نسخه واکنشی و مربوط به روسهاست. روسها از همان اثنای جنگ دوم قراباغ که متوجه توطئه جبهه آنگلوساکسونی با پیمانکاری خاندان ماسونی علی اف برای ایجاد دالان تورانی ناتو شدند، تلاش کردند کلمه” کریدور” میان خاک اصلی آذربایجان با نخجوان را در پیشنویس توافقنامه ۹ نوامبر ۲۰۲۰ در بند ۹ با تأکید بر کنترل اف اس بی روسیه بر این کریدور ادعایی، بگنجانند و در واقع نوعی کریدور انحصاری روسی ایجاد نمایند. اما در پی مخالفت پاشینیان، ناچار شدند خطوط مواصلاتی را جایگزین کلمه کریدور نمایند. از همان ابتدا در باره این “میل روسی” در ایران اطلاع وجود داشت و ملاحظات به روسها ذکر شده بود؛ اما روسها بهویژه پس از جنگ اوکراین و تشدید انسداد ژئوپلیتیکی علیه مسکو که بخشی از آن از اشتباهات روسیه در قفقاز نشئت گرفته است، معتقدند که میتوانند با ایجاد نسخه روسی کریدور جعلی زنگزور، علاوه بر خنثیکردن دالان تورانی ناتو، یک ابزار فشار علیه ترکیه، ناتو و حتی چین و ایران پیدا بکنند و درعینحال به فرایند اخراج روسیه از قفقاز که در سه چهار سال اخیر با هماهنگی باکو و آنکارا با ناتو، شدت یافته است، پایان دهند.
اشتباه روسها در این است که اولاً از منظر چشمانداز، با راهاندازی کریدور جعلی زنگزور و نقض خاک ارمنستان و شکلگیری بهاصطلاح جهان ترک مبتنی بر پان تورانیسم انگلیسی، روسها نخواهند توانست بهصورت پایدار در آینده بر آن مسیر کنترل و نظارت داشته باشند؛ کمااینکه اکنون نیز روسها کنترلی بر مسیر ریلی که روسیه را به استان برون گان کالینینگراد از طریق لیتوانی وصل میکند ندارند و با ناتوانی دنبال مسیر جایگزین هستند؛ بنابراین روسها با این نسخه اشتباه در عمل به شکلگیری دالان تورانی ناتو کمک میکنند.
ثانیاً، تأکید روسها بر راهاندازی این کریدور آن هم پس از توافق باکو و ایروان برای حذف این موضوع از پیشنویس پیمان صلح و در شرایطی که ایران فرایند اجرایی کریدور ترانزیتی ارس را آغاز کرده است حاکی از نگاه انحصاری روسها به مباحث قفقاز در قالب مدل منسوخ ۳ بعلاوه ۱ است و طبیعی هست که ایران نمیتواند به این موضوع بیتفاوت باشد. بر خلاف کریدور ارس، کریدور جعلی زنگزور، یک کریدور صرفاً ترانزیتی نیست؛ بلکه یک کریدور قومی با اغراض توسعهطلبانه امنیتی، تاریخی، تورانی و ژئوپلیتیکی هست که کژکارکردهای ضدایرانی دارد، بنابراین عزم تهران و خطوط قرمز کشور دراینخصوص خللناپذیر است. طبیعی است که به دلایل متعدد، این کریدور تحقق پیدا نخواهد کرد و پاسخ تند پاشینیان به پوتین، نیز موید این موضوع است؛ اما تداوم این رویکرد مسکو، میتواند همان جایگاهی برای روسها در افکار عمومی ایران ایجاد نماید که الان در افکار عمومی ارمنستان نسبت به روسها ایجاد شده است .
ضمن اینکه این موضع برخی از جناحهای درونی قدرت در باکو که معتقدند خاندان علیاف نباید سرنوشت خود را به دالان تورانی ناتو یا کریدور جعلی زنگزور و اجاره حاکمیت به رژیم صهیونیستی پیوند بزنند، نکتهای است که دولت باکو این روزها بیشتر درباره آن باید فکر کند .
نکته پایانی هم که خصوصاً رسانهها در ایران باید به آن توجه نمایند، این است که ازآنجاکه کلمه زنگزور اطلاق ادعای ارضی جمهوری آذربایجان به استان سیونیک ارمنستان است؛ بنابراین کاربرد عبارت “دالان زنگزور” به لحاظ حقوقی، تاریخی، سیاسی و همچنین با نگاه ملی اشتباه است خصوصاً اگر چنین واژهای از زبان دیپلماتها مطرح شود.
برای اطلاعات بیشتر در این خصوص، به بخش یادداشتهای سایت مراجعه کنید. بیش از ده تحلیل درباره کریدور جعلی زنگزور در آنجا بارگذاری شده است.
سلام علیکم
بسیار تشکر از ارائه مطلب وزین و روشنگری خوب.
سلام.ممنون ازدکترکاظمی.به نظرمی رسد بیشترازاینهاباید به موضوع ازسوی بازیگران سیاسی بخصوص وزارت امورخارجه پرداخته شود؟!