مناسبات گرجستان و جمهوری آذربایجان که همواره در سه دهه گذشته در سطوح مطلوب ارزیابی می شد از سپتامبر ۲۰۲۵ دستخوش اختلافاتی شده است که برخی از موارد آن نمود عینی یافته است. سخت گیری گمرگ گرجستان در عبور کامیون های جمهوری آذربایجان و اطاله گزینشی فرایند تشریفات گمرکی از یک روز تا سه هفته همراه با تغییر رفتار ماموران گمرک گرجستان، و همچنین پیشنهاد تعرفه سنگین برای صادرات نفت و فرآورده های نفتی جمهوری آذربایجان از مسیر ریلی گرجستان به ارمنستان، علیرغم تلاش دولت باکو برای پنهان کردن موضوع و یا ارتباط دادن آن به توجیهات کلیشه ای مانند نفوذ روسها و ارمنی ها در دولت تفلیس، بازتاب هایی در محافل رسانه ای و سیاسی داشته است؛ اگرچه گرجستان با طرح مباحثی مانند ضرورت طی شدن فرایند های بوروکراتیک به دلیل افزایش ترددها و ضرورت جلوگیری از دور زده شدن تحریم ها علیه روسیه و بلاروس و همچنین فراهم کردن عبور رایگان یک محمله فرآورد نفتی به ارمنستان به دستور کوباخیدزه نخست وزیر این کشور، تلاش کرده است از آشکار شدن اختلافات این دو کشور که در سال ۱۹۹۹ از پایه گذاران پیمان ضد روسی گوام بودند؛ جلوگیری کند، اما  واقعیت این است که چشم انداز مطلوبی برای مناسبات آتی گرجستان و جمهوری آذربایجان وجود ندارد؛ در این خصوص پنج نکته تبیینی می توان مطرح کرد:

اول؛ گرجستان یکی از بازندگان طرح جاه طلبانه باکو و آنکارا با عنوان کریدور جعلی زنگزور یا باصطلاح مسیر ترامپ برای صلح و امنیت بین المللی است، در طی دو دهه اخیر بویژه پس از احداث خط آهن باکو – تفلیس- قارص و خطوط لوله انتقال انرژی باکو – تفلیس جیحان، باکو – تفلیس -ارزروم و باکو – سوپسا، گرجستان به محور ترانزیتی جاده ای، ریلی و انرژی از جمهوری آذربایجان به دریای سیاه و ترکیه تبدیل شده است؛ این موضوع علاوه بر اینکه درآمد سرشاری سرازیر گرجستان کرده است، این کشور را به محور طرح های اتحادیه اروپا یعنی تراسیکا و اینوگیت در اتصال شرق به غرب از دو سوی کاسپین به اروپا تبدیل کرده است؛ ضمن اینکه پس از جنگ اوکراین و  افزایش اهمیت کریدور میانی از چین و آسیای مرکزی و دریای کاسپین به قفقاز و اروپا ، گرجستان در کانون این کریدور قرار گرفته که از جمله نتایج آن افزایش سرمایه گذاری های میلیارد دلاری چین در زیرساخت های حمل و نقل گرجستان از جمله در بندر آب‌های عمیق آناکلیا در دریای سیاه و اجازه زمین بمنظور ایجاد بندر خشک و تاسیس منطقه آزاد بوده است. اما این وضعیت در صورت تحقق کریدور جعلی زنگرور یا مسیر ترامپ تضعیف و نه تنها در حوزه ترانزیت و انرژی بویژه با توجه به نگرانی های تفلیس از انقضاء قرارداد انتقال گاز از خط لوله باکو – تفلیس – ارزروم در سال ۲۰۲۶، تبعاتی خواهد داشت، بلکه بنوبه خود در سایر حوزه ها، مخاطرات دیگری متوجه تفلیس خواهد کرد.

دوم، نشریات وابسته به دولت باکو از جمله نشریه کالیبر وابسته به وزارت جنگ جمهوری آذربایجان، تلاش می کنند که پیام ها و رفتارهای اخیر دولت تفلیس را به نگرانی گرجستان از تضعیف جایگاه ترانزیتی این کشور  در قفقاز ارتباط دهند، و موضوع را صرفا یک رقابت تجاری، ترانزیتی و تعرفه ای بازنمایی کنند؛ این در شرایطی است که گرجستان به دلیل موقعیت ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی خود از جمله در مسیر کریدور اتصال خلیج فارس به دریای سیاه و همچنین دالان شمال – جنوب ، و تبدیل به هاب اوراسیایی چین از طریق بنادر آبی و خشک برای ترانزیت کالا (بجای بنادر نووروسیسک روسیه و ترابوزان ترکیه)، همواره در معادلات ترانزینی منطقه ای نقش مهمی داشته و خواهد داشت؛ بنابراین بنظر می رسد نگرانی های گرجستان فراتر از مسایل ترانزیتی بوده و به تهدیدات ژئوپلیتیکی، امنیتی و قومی مربوط می شود.

سوم؛ گرجستان به دقت رویکردهای پان ترکیستی جمهوری آذربایجان که با گذار از سیاست آذربایجان گرایی حیدر علی اف و تبدیل آن به ترک گرایی تورانی مورد خواستِ آنکارا، تل آویو و لندن، ابعاد تهاجمی گرفته است، به دقت رصد می کند. پس از فروپاشی شوروی، گرجستان بر سر ۲۵ نقطه مرزی با جمهوری آذربایجان اختلاف پیدا کرد که تنها ۶ مورد آن حل شده و اختلافات بر سر ۱۹ منطقه بویژه در اطراف معبد داوود گاره چی ادامه دارد. حدود ۳۰۰ هزار آذری در گرجستان بویژه در شهر بورچالی زندگی می کنند که در برخی از منابع تا ۵۰۰ هزار نفر نیز تخمین زده می شوند. طی سالهای گذشته، کمیته دولتی دیاسپورای جمهوری آذربایجان اقدام به دخالت و شبکه سازی در میان آذری های گرجستان در راستای اهداف شوونیستی کرده است؛ اما تاکنون به دلیل وابستگی جمهوری آذربایجان به گرجستان در حوزه انتقال انرژی و ترانزیت، سیاست های قومی باکو در خصوص گرجستان مهار شده و پنهانی بود؛ اما بنظر می رسد برآورد تفلیس آن است که در صورت احداث کریدور جعلی زنگزور، تمایلات قوم گرایانه باکو در گرجستان آشکار و تهاجمی تر خواهد شد. اساسا یکی از نتایج پروژه جنگ دوم قراباغ که با مدیریت لندن و تل آویو و آنکارا انجام شد، تشدید سیاست های پان ترکیستی باکو بود که نمود آن در اطلاق عنوان مجعول «آذربایجان غ ر ب ی» به ارمنستان و ادعای ارضی علیه این کشور است. طبیعی است که باکو در چشم انداز آینده، تحرکات قومی و پان ترکیستی در گرجستان را مهیاتر از پیگیری  توهماتی مانند «آذربایجان غ ر ب ی» می داند و این موضوع از دید دولتمردان تفلیس نیز پنهان نیست؛ کما اینکه در دخالت های باکو در انتخابات یک سال اخیر پارلمانی و شهرداری ها در مناطق آذری نشین گرجستان نیز نمودهایی از آن وجود داشت.

چهارم؛ علاوه بر اقدامات تحریک آمیز جمهوری آذربایجان، اقدامات ترکیه نیز در سه حوزه به شدت نگرانی های دولت گرجستان را سبب شده است. این سه حوزه عبارتند از: ۱.تحرکات آنکارا در منطقه آجاریا در مرز گرجستان و ترکیه که با توجه به سابقه خودمختاری این منطقه، ترکیب جمعیتی آن و رویکردهای ژئوپلیتیکی توسعه طلبانه آنکارا در عراق، سوریه و قبرس، پیامی منفی به تفلیس مخابره می کند. ۲. تحرکات ترکیه در خصوص ترک های آهیسکا و بازگردان آنها به گرجستان، از سوی برخی از محافل گرجی در راستای سیاستهای پان ترکیستی تلقی می گردد. ۳. تحرکات آنکارا برای تبلیغ اخوانی گری در میان مسلمانان گرجستان و ضربه زدن به صدها سال همزیستی مسالمت آمیز شیعیان و مسیحیان اعم از گرجی ها و ارمنی ها در گرجستان، موجب تزاید ناخرسندی دولتمردان تفلیس شده است؛ بنابراین پیام رفتارهای اخیر گرجستان در خصوص تعرفه ترانزیت ریلی و تردد کامیون های جمهوری آذربایجان که عمدتا به مقصد ترکیه حرکت می کنند، علاوه بر باکو ، متوجه آنکارا نیز می باشد که در کنار موارد فوق، در روند عادی سازی مناسبات با ارمنستان ، منافع گرجستان را نادیده گرفته است.

پنجم؛ جاه طلبی های ژئوپلیتیکی و قومی باکو و آنکارا پس از جنگ دوم قراباغ، موجد ائتلاف های جدید امنیتی ، ژئوپلیتیکی و ترانزیتی در منطقه قفقاز شده است؛ گرجستان در حال حاضر بیش از هر زمان دیگری با نقش آفرینی در کریدور اتصال خلیج فارس– دریای سیاه ، دالان شمال – جنوب و حضور در منطقه آزاد و بندر اقیانوسی چابهار علاقمند است. در واقع، بستر نوعی ائتلاف طبیعی میان هند، ایران، ارمنستان، گرجستان و روسیه به سمت دریای سیاه و اروپا ایجاد شده است؛ موضوعی که نه تنها می تواند از تضعیف جایگاه منطقه ای گرجستان در معادلات ترانزیتی و انرژی بکاهد بلکه با توجه به فرایند بهبود مناسبات تفلیس با مسکو، رویکرد دولت ایراکلی کوباخیدزه برای خودداری از همکاری با ناتو در جنگ اوکراین و ناخرسندی آن از سیاست های پان ترکیستی باکو و آنکارا، می تواند سدی در برابر پان تورانیسم انگلیسی و ایجاد باصطلاح جهان ترک تصنعی در منطقه ایجاد نماید؛ ضمن اینکه در این فرایند موضوع انتقال گاز روسیه به ایران از خطوط گرجستان و ارمنستان و همکاری هایی از این دست، وجود دارد. این موضوع نشان می دهد برآورد و القاء چهره های مزدور قومی باکو و آنکارا در ایران که تا همین دو سال اخیر مدعی بودند که هیچ بستری برای همکاری های راهبردی ایران و گرجستان در معادلات ترانزیتی و انرژی وجود ندارد، و راهکار باصطلاح صرفا تکیه بر جمهوری آذربایجان در دالان شمال- جنوب است، تا چه میزان اشتباه، خیانت بار و در راستای منافع جبهه آنگلوساکسونی بوده است؛ زمان ائتلاف جدید در اوراسیا بیش از هر زمان دیگری فرا رسیده است.

*دکتر احمد کاظمی پژوهشگر ارشد مسایل اوراسیا