تاریخچه نفوذ اسلام در آذربایجان :

غالب مورخان تاریخی معتقدند که نفوذ اسلام به آذربایجان ایران و جمهوری آذربایجان (آران ) بعد از جنگ قادسیه صورت گرفت . طبری در کتاب تاریخ طبری در ذکر حوادث قادسیه که در سال ۲۲قمری ۴۳۲ م صورت گرفت ، می نویسد در این جنگ دو سردار ایرانی با مسلمانان که در صدد فتح آذربایجان ایران بودند شرکت جست. یکی اسفندیاز پسر فرخ زاد و دیگری بهرام فرخ زاد که این دو برادران رستم فرخ زاد سردار معروف جنگ قادسیه بودند . بگفته طبری بکیر بن عبد الله با اسفندیاز جنگید و او را اسیر کرد و بهرام بن فرخ زاد با عتبه بن فرقد جنگید و مغلوب او شد و بعد از یک جنگ سخت مرزبان وقت آذربایجان به نمایندگی مردم آذربایجان با مسلمانان صلح کرد که۸۰۰۰۰ در هم بپردازد و در برابر آن مسلمانان کمی از مردم آذربایجان را نکشند و اسیر نکنند و آتشکده ای را ویران نسازند .
البته دو سردار مسلمان (بکیر بن عبد الله)و (عتبه بن فرقد )که با شکست دادن پسران فرخ زاد بخش زیادی از آذربایجان ایران و آران (جمهوری آذربایجان )را فتح کرد.در زیر فرمان حذیقه بن الیمان بود . وی از عمر بن الحطاب دومین خلیفه مسلمانان در سال ۲۲هجری قمری |۴۶۳ م نامه ای دریافت کرد که او را مامور فتح آذربایجان و آران کرده بود .این نامه توسط مغیر بن شعبه صحابی معروف که آن زمان از سوی عمر والی کوفه بود به مغیره بن شعب ابلاغ شد.
بعد از نبرد قادسیه و نهاوند سپاه اسلام به سواحل رود ارس رسیدند ودر مناطق ورودی آران و ارمنستان مستقر شدند .
با به خلافت رسیدن عثمان سپاه اسلام به سوی آران (جمهوری آذربایجان )گرجستان و ارمنستان حرکت کرد .چنین بنظر میرسد که فتح این مناطق در سالهای ۲۴-۲۶قمری ۴۵۱-۶۴۷میلادی صورت گرفته است و فاتحان سپاه اسلام « حبیب ابن مسلم مهری» و «سلمان بن ربیعه باهلی» بودند. سلمان بن ربیعه به شهرهای بیلقان و بردع (=بردع ،پرتو )در آمد و تا شروان که بخشی از سرزمین آران بود، پیش رفت .
در بررسی روایات دو مورخ بزرگ اسلامی در مورد فتح آذربایجان ایران و آران (جمهوری آذربایجان )توسط سپاهیان اسلام به اختلافی بر خورد می کنیم ، اختلاف به این مربوط می شود که آیا آذربایجان با صلح گشوده شد یا اینکه با زور و عنف گشوده شد .
مردم محلی آذربایجان و آران معتقد هستند که از طریق صلح سپاهان اسلام وارد این مناطق شدند ، ولی حکام عرب آذربایجان و آران از طریق گرفتن خراج و مالیات ، احکام اسلامی را در این مناطق اجرا می کردند ، ولی در صورتیکه این مناطق با زور فتح شده باشد از نظر احکام اسلامی مفتوح الحنوه شمرده می شوند و به همین جهت باید جزیه نیز به دولت اسلامی پرداخت می کردند . بنظر چنان می اید مردم آذربایجان ایران و آران که سردارنشان (منظور پسران فرخ زاد)را پس از جنگ قادسیه از دست داده بودند ، جنگ را به صلاح خود ندانسته و با آمدن سپاه اسلام به صلح راضی شده اند. اما چون مفاد این صلح هزینه فاتحان و مخارج سپاهیان ایشان را کفایت نمی کرد، مقرر شد تا علاو ه بر خراج جزیه هم از ایشان بستانند .
از روایات تاریخی چنین بر می آید که تا دوران عثمان ارتباط سپاه اسلام با مردم این مناطق از طریق عهدنامه ها صورت می گرفت و این عهد نامه کاری با دین مردم نداشتند. ولی از آغاز دوره حکومت عثمان و حضرت علی (ع)جمعی از اعراب که اهل عطاء و دیوان نامیده می شدند در این مناطق ساکن شدند . این اشخاص مامور بودند که مردم را به اسلام دعوت کنند . احتمال قوی می رود که دعوت مردم به اسلام به امر و اشاره علی (ع)باشد . زیرا چنانچه از سیره آن حضرت بر می اید وی سخت طرفدار ملل مغلوب بوده است و می خواست با دعوت مردم به اسلام از فشار مالیات سرانه (جزیه ) و تحمیلات دیگر بر اقوام زیر دست بکاهد . چرا که در صورت پذیرش اسلام جزیه به آنها تعلق نمی گرفت . احتمالاً به همین جهت می باشدکه بعد از ورود سپاهیان اسلام به آران و آذربایجان ایران مردم این مناطق ارادت خاصی به خاندان علی (ع)دارند و این یکی از علل ترویج شیعه در این مناطق می باشد که در دوران صفویان رسمبت یافت . بویژه اینکه چنانچه بلاذری مورخ معروف مسلمان می نویسد عثمان سیاستی را در پیش گرفت که بر اساس آن با تصاحب مناطق از طریق زور صاحبان این زمینها را به کارگران و بزرگران خود تبدیل می کرد. این موضوع با سیاست حضرت علی (ع)برای دفاع از حقوق مردم سرزمینهای فتح شده مغایرت داشت .
بدین ترتیب باید گفت نفوذ اسلام به آران و آذربایجان از قرن هفتم میلادی آغاز شد. مردم این مناطق برغم وقوع برخی قیامهای مزدکی مانند قیام بابک خرمدین در آذربایجان ایران از این تاریخ به بعد مسلمان مانده اند . مردم این مناطق تا دوران حکومت صفویان به خاطر سلطه حکومتهای سنی مذهب بنی امیه و بنی عباس سنی بودند ، ولی از همان آغاز مردم این مناطق بویژه تحت تاثیر سیاست حضرت علی (ع)برای دفاع از ملل مغلوب از ارادتمندان خاندان آن حضرت بودند وبه همین جهت نیز با اعلام شیعه به عنوان مذهب رسمی ایران ، مردم جمهوری آذربایجان که در آن زمان تحت حکومت ایران و جزء سرزمین ایران بودند ، مشتاقانه از آن استقبال کردند . بطوریکه هم اکنون اکثریت مردم جمهوری آذربایجان را شیعیان تشکیل می دهند و سنی های حنفی بیشتر در میان تالشی ها و لزگی ها هستند .
با جداشدن جمهوری آذربایجان بر اساس قراردادهای ۱۸۱۲ گلستان و ۱۸۲۸ ترکمنچای و تلاش تزارهای روسیه برای زدون علایق فرهنگی و دینی مردم این خطه ، آنها همچنان بر عقاید دینی و مذهبی خود پایبند ماندند . بطوریکه محققان یکی از عوامل سقوط دو لت یکساله محمد امین رسول زاده در سال ۱۹۱۸را عدم توجه این حکومت به عقاید اسلامی مردم و تاکید صرف بر قوم گرایی و ملی گرایی می دانند . این در حالی است که در قفقاز مفهوم قوم گرایی کاملا با دین عجین شده است . بطوریکه در طول مبازرات مردم مسلمان این مناطق با توسعه طلبی روسها آنها از خود به عنوان مسلمان در برابر روس ها نام می بردند .بایدگفت احساسات ملی و وجدان اسلامی دو سوی سکه هویت این اقوام هستند که از یکدیگر جدا نشدنی است .
با آغاز حکومت کمونیستها و تشکیل اتحادجماهیر شوروی تمامی مسلمانان در جمهوری آذربایجان در برابر محدودیت های فراوانی قرار گرفت .چنانچه گفته شد اگرچه در دوران صفویان مذهب رسمی مردم آران شیعه شد ، ولی پیش از آن نیز بویژه از قرن هشتم هجری بویژه در دوران اولجایتو مبلغان شیعی به منطقه راه پیدا کردند و در نتجه از آن زمان مذهب شیعه در آران رونق فراوان یافت .

بررسی اهداف اسلام ستیزی در ج . آذربایجان در دوران شوروی :

بعد از انقلاب اکتبر حکومت شوروی محدویت های زیادی برای مسلمانان قفقاز و آسیای مرکزی از جمله مسلمانان جمهوری آذربایجان ایجاد کرد. اتحاد جماهیر شوروی با کنترل شدید مرزها به بهانه جلو گیری از رسوخ اندیشه های غربی سرمایه داری به پشت درهای آهنین باعث قطع ارتباط مسلمانان قفقاز با برادران هم کیش خود در ایران و دیگر کشور های منطقه شد .
از سال ۱۹۲۰ م زیارت حج و سفر شیعیان جمهوری آذربایجان به اماکن متبرکه ایران و عراق متو قف شد .تا سال ۱۹۲۸م کلیه مسلمانان ترکی زبان شوروی از جمله جمهوری آذربایجان خط و کتابت عربی داشتند ، آنها با وجود اختلاف لهجه از طریق این خط تا اندازه ای با یکدیگر مرتبط بودند ولی تغییر الفبا به لاتین و سپس به روسی رابطه فرهنگی میان مسلمانان شوروی را امری غیر ممکن کرد . از ۱۹۲۹ دولت شوروی خط و کتابت عربی را ملغی اعلام کرد .
حکومت شوروی در سال ۱۹۲۴ م شریعت اسلام را به عنوان «عادات منسوخ قومی و قبیله ای » ملغی کرد . در آستانه سال ۱۹۲۸ کلیه مدارس دینی تعطیل شد وتا سال ۱۹۳۰ م کل موقافات از روی دولت مصادره گردید وشمار مساجد کاستی پذیرفت . در این دوران اطلاع دقیقی از مساجد جمهوری آذربایجان در دست نیست. ولی تا سال ۱۹۱۲ م در سراسر مناطق مسلمان نشین تابع دولت روسیه تزاری ۲۶ هزار مسجد وجود داشت . این تعداد در سال ۱۹۴۱ به هزار و در دوران حاکمیت »نیکتا خروشچف» طی سالهای (۱۹۵۱-۱۹۶۴ م) به کمتر از ۵۰۰ مسجد کاهش یافت . حکومت شوروی که وجود اسلام در میان تعداد زیادی از مردم جماهیر که گفته میشود درمیان ۲۹ قوم رواج داشت ، بمنزله خطر جدی برای یکپارچگی امپراطوری مسکو می دانست ، به همین جهت سعی می کرد با افیون توده ها نامیدن دین و ایجاد محدودیتهای فراوان در مقابل خیزش ملل مسلمان شوروی سد ایجاد کند. حکومت شوروی تلاش وسیعی جهت تضعیف اسلام که آن را به عنوان مانعی در راه نو سازی سیاسی و فرهنگی قلمداد می کرد ، انجام داد. در این میان تشکیلات ظاهری اسلام مشخص ترین نماد دین و در نتیجه آسیب پذیر ترین نهادها در مقابل این رژیم بودند . کمونیستها اقدامات ضد مذهبی خود را با بستن هزاران مسجد و مدرسه دینی آغاز کردند . سپس این موضوع را به دادگاههای شرع و سازمان اوقاف گسترش دادند. یا وجود این مسلمانان جمهوری آذربایجان همچنان وفاداری مذهبی خود را حفظ کردند. چنانچه به گفته عباسعلی حسن اف سفیر آذربایجان در ایران ، مردم ج . آذربایجان تنها در سالهای اولیه استقلالشان به همت خود حدود بیست هزار مسجد را احداث کردند که با توجه به وضعیت اقتصادی و سیاسی نابسامانان آذربایجان این اقدام تنها یک دلیل می تواند داشته باشد و آن ارادت مردم جمهوری آذربایجان به اصول مذهبیشان می باشد . این در حالی بود که شوروی تلاش وسیعی برای زدودن مذهب از زندگی مردم آذربایجان و سوق دادن روشنفکران به سوی افکار وبرنامه های سیکو لاریستی انجام می داد .حتی مراکز دینی هم به وسیله شورای امور مذهبی اداره می شده اند که خود این شورا تحت نظارت شورای وزیران اتحاد شوروی بود. از نظر مجریان حکومت کمونیستی باید از طریق تبلیغات و اقدامات خشونت بار دین ستیزانه می بایست افکار خطرناک ضد کمونیستی که مذهب نماد آن بود ، دور کرد . چرا ایجاد جامعه کمونیستی ایده آل بدون ریشه کن کردن افکار مذهبی ممکن نبود . در این میان اسلام به عنوان دینی که حامل بیشترین پیامهای سیاسی واجتماعی است ، در کشوری مانند شوروی که در آن ایدئولوژی کمونیسم شعارهای اجتماعی و سیاسی را عنوان می ساخت موقعیت یافته بود و از نظر گردانندگان شوروی یک خطر بزرگی برای کمونیسم بود . وجود ۶۰ میلیون مسلمان در سراسر شوروی بر میزان خطر آن می افزود.به همین جهت حاکمیت کمونیستی اسلام را مردریگی از گذشته قلمداد می نمود که به علت قصور در تعلیم تربیت مارکسیستی و عدم توسعه کامل اقتصادی در جوامع رشد کرده است . با وجود این نفوذ اسلام در میان ملل بیش از آن بود که با این ترفندها، خطرآن برای کمونیسم رفع بشود. بهمین جهت گردانندگان شوروی سعی کردند آن قسمت از عقاید اسلامی ظاهرا سوسیالیستی بود ، محترم بشمارنند و کار را به جایی برسانند که حتی دیده های اجتماعی اسلام را ارمان سوسیالیسم و کمونیسم خواندند . ولی واقعیت این است که اسلام تاثیر خود را در میان مسلمانان شوروی به جای گذاشت و آنها تا آخرین لحظه های فروباشی شوروی به عقاید خود پایبند ماندند. اگرچه به خاطر تحرکات حکومت مسکو انجام فرایض دینی دیده نمی شد .
در نهایت باید گفت از همان بدو تاسیس شوروی مجریان کمونیست برای ایجاد وحدت مللی و ایجاد همجوشی در اتحاد شوروی سعی در نابودی آثار مذهبی – فرهنگی مسلمانان شوروی کردند. حال آنکه تا حدودی ارامنه و گرجی ها تا حدودی از این تغییرات بدور ماندند و بیشتر اسلام هدف اقدامات کمونیست های شوروی قرار گرفت . این موضوع در دوران استالین و تلاش های وی برای تغییر فرهنگ ملل شوروی و ایجاد یک هویت جدید برای آنها با تز برتری ملت روس مشهود بود . بعد از او نیز خروشچف و برژنف چنین سیاست هایی را که در راس آنها زدودن اسلام از ملل مسلمان بود ادامه دادند . بطوریکه در دوران خروشچف دو سوم مساجدی را که استالین اجازه فعالیت به آنها داده بود، تعطیل شد و تعداد مساجد فعال به سیصد باب رسید .این سیاست ها در دوران برژنف و بعد ها در دوران گورپاچف و با به پیروزی رسیدن انقلاب اسلامی ایران تشدید یافت . چرا که شوروی وقوع یک انقلاب اسلامی در کنار مرزهای خود را خطری بزرگ در تحریک مسلمانان ساکن شوروی به قیام می دانست از اینجهت به رغم سیاست های ظاهراً اصلاح طلبانه گورباچف ، برخورد با مذهب در جمهوری آذربایجان شدت یافت

شناخت محافل و احزاب اسلام ستیز در جمهوری آذربایجان :

بعد از استقلال جمهوری آذربایجان و رهایی مردم این کشور از سلطه هفتاد ساله کمونیست ها ، مردم این خطه با شور و اشتیاق فراوانی به تاسیس مساجد و انجام فرایض دینی پرداختند. بطوریکه بنا به اضهارات سفیر آذربایجان در ایران آقای عباسعلی حسن اف ، حدود بیست هزار مسجد توسط مردم مسلمان آذربایجان در همان سالهای اول استقلال تاسیس شد . با وجود این بعد از استقلال آذربایجان محافل و یا افرادی بودند که با گسترش گرایشات مذهبی در بین مردم مبارزه می کردند .از آنجا که اکثریت مردم ج . آذربایجان را مسلمانان تشکیل میدهند، احزاب یا محافل ضد اسلامی آشکارا علیه اصول فعالیت نمی کردند . چرا که این موضوع می توانست پایگاه مردمی آنها را از بین ببرد. از جمله احزابی که در آذربایجان مخالف با اصول اسلامی را در راس فعالیت اتی خود قرار داده است می توان به جبهه خلق اشاره کرد .
این جبهه که بعد ها به خاطر عقاید افراطی ملی گرایانه و ضد اسلامی خود ، احزاب مختلفی از جمله احزابی نظیر ینی مساوات ، آنا وطن ، اتحاد توران و حزب اسلام از آن منشعب شدند ، در سال ۱۹۸۹م در برابر حزب کمونیست بنیان گذاشته شده و با توجه به تاکید زیادی بر بقاء قره باغ در چارچوب ج . آذربایجان توانست ، نفوذ زیادی به دست آورد. امروزه به خاطر افراط گرایی ملی و اقدامات غیر مذهبی از شمار هواداران به حد زیادی کاسته شده است.
از چهار اصل اساسی که این حزب در راس مشی های سیاسی- اقتصادی خود قرار داده است ،یکی به ترویج و گسترش لائیسم و مخالف با اصول گرایی اسلامی مربوط است . دیگر خط مشی های این حزب پان ترکیسم ، اعتقاد به بازار آزاد ، پان تورانسیم و گرایش به غرب و ایجاد آذربایجان واحد می باشد. جبهه خلق بر اساس همین خط مشی های ضد اسلامی خود و نیز را تاکید بر عقاید ملی گرایی افراطی که به تضییع حقوق سایر اقلیت ها در ج . آذربایجان از جمله تالشی ها و لزگی ها همراه بود ، در سال ۱۹۹۳ روابط ایران و ج . آذربایجان را به حالت تعلیق در آورد . حال آنکه مردم ج . آذربایجان مشتاقانه برای همبستگی فرهنگی و دینی با مردم ایران اشتیاق نشان می دادند.البته به خاطر همین اقدامات نیز جبهه خلق نتوانست بیش از یکسال دوام بیاورد. تاکید های افراطی این جبهه بر ملی گرایی باعث شورش دیگر اقلیت ها از جمله لزگی در شمال آذربایجان شده و اوضاع داخلی آذربایجان را نابسامان کرده و آن طرف ارامنه فرصت را مغتنم شمرده و قسمت زیادی از خاک جمهوری آذربایجان را تصرف کردند . همزمان با شورش سرهنگ صورت حسین اف در گنجه و حرکت او به سوی پایتخت در سال ۱۹۹۳م ابوالفضل ایلچی بیگ که به خاطر مخالفت با اصول اسلامی ، پایگاهی در میان مردم جمهوری آذربایجان نداشت ، به سوی نخجوان فرار کرده ودر آنجا مخفی شد . در سال ۲۰۰۱ نیز درگذشت و پس از آن جبهه خلق به سه یخش تقسیم شد .
ناظران سیاسی یکی از مهمترین علت مخالفت جبهه خلق بااصول اسلامی را تبعیت آن از ترکیه می دانستند .جبهه خلق با قرار دادن مدل ترکیه گرا در حکومت خواهان ایجاد یک حکومت تمام لائیک در ج . آذربایجان به تبعیت از ترکیه بود.اگر چه جبهه خلق اکنون تبدیل به سه حزی جزئی و حاشیه ای در جمهوری آذربایجان شده است . ولی باز نیز از مخالفت با اصول اسلامی دست بر نداشته است .چنانچه این حزب در جریان وقوع اختلاف میان اداره ثبت احوال ج . آذربایجان با زنان محجبه در خصوص عدم الحاق عکسهای زنان محجبه به پاسپورت ها ، از اداره ثبت احوال حمایت کرد .زمانیکه اداره ثبت احوال موافقت خود را با الصاق عکس های محجبه اعلام کرد این حزب به ان اعتراض کرد . سازمان ملی گرایان ترک که رهبر سابق آن توران بود نیز با ترویج احکام اسلامی مخالف است . توجه به اصول اسلامی در میان احزاب جمهوری آذربایجان کمتر دیده می شود. بعبارت دیگر برخی از احزاب جمهوری آذربایجان نسبت به لزوم توجه به احکام و اصول اسلامی بی توجه شده اند . هشدارهای چندی پیش رشاد علی اف رهبر سازمان ملی جوانان در این راستا صورت گرفت . حزب دموکرات نیز خواهان توجه دولت به نقش اسلام در حل مشکلات مردم جمهوری آذربایجان شده است .حزب اسلامی نیز هشدار داده است در حالیکه شاهد بازگشت مردم اروپا به معنویت هستیم ، مقابله با ارزشهای اسلامی خطرناک هست . اتحادیه نیروهای آذربایجانگرا نیز بر ضرورت توجه به ارزشهای اسلامی تاکید کرده است .

بررسی تلاش دولت باکو برای برقراری مدل حکومتی لائیک بمانند ترکیه با فعالیت اسلام ستیزانه :

ایجاد یک حکومت لاییک و غیر دینی همواره در جمهوری آذربایجان از سوی محافل ترکیه و غربگرا دنبال می شود . تلاش نخبگان غربگرا برای پیاده کردن یک مدل حکومتی لائیک بمانند ترکیه خود یکی از عوامل محدود شدن فعالیت های اسلامی در جمهوری آذربایجان شده است . برخی مقامات عالیرتبه ج آذربایجان بارها صراحتاً اعلام کرده اند که حکومت ج . آذربایجان یک حکومت غیر دینی و لائیک است . چنانچه براساس ماده شش قانون اساسی جمهوری آذربایجان ، دولت باکو ، لائیک و ملی عنوان شده است و رئیس جمهوری هنگام کارش به قرآن مجید قسم نمی خورد . تلاش برای لاییک کردن حکومت جمهوری آذربایجان در اوایل استقلال آن بحدی بوده است که اینک بر اساس اصل نوزده قانون اساسی این کشور ، دین از دولت جدا شده است و سیستم تحصیل غیر مذهبی عنوان شده است . طرفداران نظام لائیک در جمهوری آذربایجان چنانچه گفته شد در این خصوص ترکیه را بعنوان الگوی خود قرار داده اند . نگاهی به برخی از اقداماتی که در جمهوری آذربایجان شده و میتوان از آنها بعنوان تحدید فعالیتهای اسلامی نام برد ، نشان می دهد که مقامات آذری برای لائیک کردن حکومت تا چه اندازه از لائیکهای ترکیه تقلید می کنند . چنانچه در اصل پنجاه و دو قانون اساسی جمهوری آذربایجان آمده است روحانیون نمی توانند نماینده مجلس ملس جمهوری آذربایجان بشوند . همچنین طرح اختلاط دختران و پسران در مدارس ، جلوگیری از مراسم مذهبی در دانشگاهها ، مدارس و کارخانجات ، ممنوع کردن کار روحانیون در ادارات دولتی از جمله اقداماتی است که در جمهوری آذربایجان به تقلید از نظام لائیک ترکیه صورت می گیرد . ترکیه برای نفوذ در جمهوری آذربایجان بر همبستگی و وحدت نژادی و زبانی به جای وحدت مذهبی و ایدئولوژیکی تاکید می کند . برای رسیدن به این منظورها کانالهای مستقل تلویزیونی و رادیویی موجود در ترکیه نقش مهمی را ایفاء می کنند . با وجود این باید گفت فعالیتهای ضداسلامی در جمهوری آذربایجان چندان قابل مقایسه با ترکیه نیست . در ترکیه مقامات نظامی بر لزوم سرکوب اسلامگرایان و تحدید فعالیت گروههای اسلامی و احزاب ، و مطبوعات اسلامگرا تاکید می کنند . در این راه حتی بصورت غیر قانونی در سال ۱۹۹۷ حزب اسلامگرای رفاه را منحل کرده و برخی از روزنامه های اسلامگرا چون روزنامه اسلامگرای آکیت را تعطیل کردند . ولی در جمهوری آذربایجان مقامات عالیرتبه آذری بظاهر از ارادت به اصول اسلامی سخن می رانند . برای مثال به اظهارات حیدر علی اف رئی جمهوری فقید جمهوری آذربایجان در افتتاح مسجد حضرت زهراء (ع ) در نخجوان در افتخار آمیز خواندن عمل به شئونات اسلامی اشاره کرد . بدین ترتیب باید گفت اگرچه مقامات آذری بر لائیک بودن حکومت این کشور بمانند ترکیه تاکید می کند ولی باتوجه به نفوذ اسلام در جمهوری آذربایجان ، مقامات آذری سعی می کنند بصورت ملایم تری با این موضع برخورد می کنند . آزادی چهار رهبر اسلامی در بند توسط دولت در این راستا صورت گرفت . شکی نیست تقویت ارزشهای اسلامی برای جلوگیری از سست شدن باور دینی مردم در مقابل تبلیغات غرب و فعالیت گروههای تبشیری غرب لازم است . بویژه گروههای تبشیری در میان یک میلیون آواره و نسل جوانانفعالیت میکنند.

همسویی تحرکات ضد اسلامی در جمهوری آذربایجان با منافع امریکا و رژیم صهوینیستی :

پس از فروپاشی شوروی برغم اینکه غرب گمان می کرد که دیگر تقابل ایدئولوژیک از بین رفته است . اسلام بعنوان قدرت جدید ایدئولوژیکی که بر خلاف مارکسیسم که چهارده قرن تاریخ درخشان فرهنگی داشته و پشتوانه بالقوه بیش از یک میلیارد نفر را در سراسر جهان بدنبال دارد ، در مقابل غرب مطرح شد . مهمترین نگرانی غرب در جمهوریهای شوروی سابق بویژه در جمهوری آذربایجان این است که اسلام سیاسی از نوع که انقلاب ایران بوجود آید و منافع امریکا در منطقه و جهان را بخطر اندازد. بویژه اینکه اشترکات زیاد تاریخی ، فرهنگی و مذهبی بین مردم جمهوری آذربایجان و ایران وجود دارد . تنها نسخه ای که غرب برای دفع این خطر بالقوه پیچیده است ، ترویج مدل حکومتی لائیک در جمهوری آذربایجان و تهدید فعالیتهای اسلامی است . بهمین جهت امروزه هرگونه اقدام ضداسلامی در جمهوری آذربایجان در واقع نوعی همسویی با منافع امریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه می باشد . از نظر مقامات امریکایی و اسرائیلی تکرار حوادثی نظیر انقلاب اسلامی ایران در منطقه قفقاز و آسیای مرکزی با توجه به پتانسیلهای فرهنگی این منطقه می تواند ضربه ای مهلک بر نظام سلطه جهانی امریکا باشد . از نظر واشنگتن حوادث اسلامگرایان در تاجیکستان ، چچن ، دره فرغانه و جنوب ازبکستان مجموعاً علایم ناخوشایندی هستند که به هر قیمت ممکن باید جلوی آنها گرفته شود . برای رسیدن به این منظور باید از ضعف اقتصادی جمهوریهای نظیر جمهوری آذربایجان استفاده کرده و آنها رابه سوی گرایشات غیر دینی و توسعه مدل حکومتی غربی و لائیک ترغیب کرد . چرا که اقدامات ضداسلامی و ضد دینی خطر اسلامگرایی را دفع کرده و ضامن منافع امریکاست .

بررسی عواقب اسلام ستیزی و نتیجه گیری از بحث :
اسلام بعنوان یک اندیشه و یک هویت برای مردم جمهوری آذربایجان عامل وحدت بخشی می باشد . اگر چه امروزه در جمهوری آذربایجان اقوام زیادی چون اودین ها ، آذریها ، تالش ها ، کردها ، لزگیها وجود دارند ، ولی اکثر آنها مسلمان هستند و این برای جامعه کثیرالمله جمهوری آذربایجان از جهت ایجاد وحدت و وفاق ملی بسیار مهم است . موضوعی که پس از استقلال جمهوری آذربایجان به بعد بخاطر نبود آن بارها صدمات جبر ان ناپذیری بر این کشور وارد شده است . بهمین جهت هرگونه فعالیت برای محدود کردن گرایشات اسلامی و از میان برداشتن اصول و احکام اسلامی می تواند بشدت موجب شکنندگی وحدت ملی و مذهبی مردم در جمهوری آذربایجان شود . چنانچه اقدام اخیر دولت باکو در تخلیه مسجد جمعه ایچری شهر باکو به بهانه تاریخی بودن این مسجد و تلاش برای تبدیل آن به موزه واکنشهای تندی را در جمهوری آذربایجان بدنبال داشت . چرا که ارامنه نیز که در سال ۱۹۹۲ مسجد شهر شوشا را آتش زدند ، اکنون در پی تبدیل کردن این مسجد به موزه هستند . دولت باکو چند ماه پیش اجماع دینی مسجید ایچری شهر را به ارتیاط با حوادث ۱۶ اکتبر۲۰۰۳ (حوادث خشونت با فردای انتخابات ریاست جمهوری ) متهم ساخته بود . از سوی دیگر عدم توجه به حفظ ارزشهای اسلامی در جامعه جمهوری آذربایجان بویژه نسل جوان و عدم پیش بینی مراکز مطمئین برای انتقال ارزشهای اسلامی در این کشور از نسلی به نسل دیگر و استمرار نیافتن تبلیغات و مذهبی همزمان با ورد فرهنگ مبتذل غرب میتواند در دراز مدت نسل کنونی و آینده این کشور را در بحران هویت و گرداب هویت جویی قرار دارد و جوانان این کشور را از تفکر به این امر دارای چه هویت ملی بوده ؟ و در چه مرحله ای از سرنوشت تاریخی خود هستند ؟ از خواهد داشت . بدین ترتیب بیش از پیش زمینه را برای کشورهای غربی جهت به یغما بردن منابع غنی خدادادی در جمهوری آذربایجان هموار خواهد کرد . بدین ترتیب ضرورت نگاه جدید به فعالیتهای اسلامی در جمهوری آذربایجان و برنامه ریز ی برای حفظ ارزشهای اسلامی و تحدید گروههایکه در جهت حذف اصول اسلامی از زندگی مردم جمهوری آذربایجان قدم بر می دارند ، ضروری است .