باکو به عنوان دولت تحت الحمایه ترکیه و کارگزار جبهه لندنی – صهیونی، با فرافکنی و همچنین وارونه سازی تحولات توسط لابی های خود، تلاش دارد بعد از گذار از تبعات جنایت «جابجایی اجباری ارامنه از قراباغ»، با جدیت طرح نئوعثمانی و صهیونی تغییرات دموگرافیک در قراباغ را مورد پیگیری قرار دهد. با توجه به مجموعه ای از عوامل و فرایندهای پس از سال ۲۰۲۰، تحرکات منطقه ای و جهانی صهیونیسم، موضوع اسکان صهیونیستها در قراباغ به صورت جدی توسط خاندان علی اف پیگیری می شود. احتمال دارد این موضوع تبدیل به نوعی تعهد برای الهام علی اف در جریان جنگ ۲۰۲۰ در پاسخ به حمایت های رژیم تل آویو از باکو شده باشد، شبیه تعهد حیدر علی اف در سال ۱۹۹۹ به تامین نفت رژیم اسرائیل از طریق خط لوله باکو – تفلیس – جیهان تحت هر شرایطی.در واقع نوعی راهبرد نئوعثمانی – صهیونیستی مبنی بر اسکان اخوانی تکفیری در اراضی آزاد شده خارج از قراباغ و استقرار صهیونیسم در قراباغ (بجای ارامنه) دنبال می شود. شکست طرح «اسرائیل دوم» در «پاتاگونیای آرژانتین» و جذابیت های قفقاز و جمهوری آذربایجان در نزدیکی ایران، ایده پیاده سازی «اسرائیل دوم» در قراباغ را بویژه پس از استقرار دفتر سوخنوت (آژانس یهود) در باکو، در دستور کار جبهه عبری – غربی – نئوعثمانی قرارداده است.این در شرایطی است که افکار عمومی ارمنستان بخوبی می دانند که چشم پوشی از حقوق ارامنه قراباغ و قربانی کردن حقوق آنان، دولتهای قوم گرای باکو و آنکارا را در پیگیری طرح تجزیه ارمنستان جری تر می سازد؛ از اینرو از دید آنان، هیچ دولتی در ایروان، در خصوص چشم پوشی از این حق، مشروعیت و صلاحیت ندارد.ضمن اینکه علیرغم اخلال برخی از کشورهای اروپایی نظیر مجارستان بدلیل بهره¬مندی شان از پاداش های نفتی آَشکار و پنهان خاندان علی اف، پارلمان اروپا در بند ۵ قطعنامه مهر ۱۴۰۲ خود به صراحت «یادآوری می کند که باکو مسئولیت کامل حقوق، امنیت و رفاه مردم قراباغ را بعهده دارد و باید پاسخگو باشد و از جمهوری آذربایجان می‌خواهد که «حق بازگشت به سرزمین»، برخورداری ارامنه از حق مالکیت، حق حیات با عزت و هویت متمایز، برخورداری کامل آنها از حقوق مدنی، فرهنگی، اجتماعی و مذهبی را با رعایت منشور ملل متحد و کلیه قواعد حقوق بین‌الملل بشر و بشردوستانه، تضمین نماید و برسمیت بشناسد».لازمه صلح و ثبات پایدار در قفقاز که مستمرا مورد تاکید تهران می باشد و در بیانیه فرمت ۳+۳ در تهران در آبان ۱۴۰۲ نیز مورد اشاره قرار گرفت، این است که باکو به سیاست «تبعیت کور» از طرح های محور لندنی– صهیونی – نئوعثمانی پایان دهد، و سرنوشت آتی حاکمیت خود را با سناریوهای بیگانگان گره نزند. از این منظر راه حلها مشخص هستند: ۱. پیگیری جدی و نگاه غیر ابزاری به ایجاد کریدور ارس که اجرای هم به نفع باکو، تهران و همچنین ایروان و کل منطقه می باشد. ۲. توقف سیاست های قومگرایی و مبتنی بر نفرت پراکنی، بازگشت ارامنه به قراباغ و تضمین حقوق و امنیت آنها در قالب تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان ۳. پایان دادن به وضعیت موجود در روابط باکو – تل آویو که مصداق اجاره حاکمیت به صهیونیسم، محسوب می شود.