مقدمه
منطقه خودمختار قره باغ کوهستانی در جنوب شرقی کوههای قفقاز کوچک واقع شده است. این منطقه با مساحتی حدود ۴۴۰۰ کیلومتر، ۱/۵% از کل مساحت جمهوری آذربایجان را به خود اختصاص داده است. منطقه قره باغ بصورت یک منطقه درون گان در عمق غربی خاک آذربایجان قرار دارد و در نتیجه کوچکترین مرز آبی یا خاکی مشترک با ارمنستان ندارد. این منطقه که اکثریت آن ارمنی نشین هستند در دوران شوروی در ترکیب جمهوری سوسیالیستی آذربایجان شوروی قرار داشت. در نتیجه یک سال قبل از مطرح شدن رسمی فضای باز سیاسی در اتحاد جماهیر شوروی ، پارلمان جمهوری خودمختار قره باغ در سال ۱۹۸۸ درخواست الحاق به ارمنستان را کرد که با پذیرش پارلمان ارمنستان مواجه شد . این موضوع بشدت اعتراض جمهوری آذربایجان را بدنبال داشت و از آن تاریخ زدو خوردها میان آذریها و ارامنه شروع شد و نهایتاً با فروپاشی شوروی ، در سال ۱۹۹۲ به یک جنگ تمام عیار میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان تبدیل شد ، اگر چه این مناقشه در ۱۲ می ۱۹۹۴ به یک آتش بس شکننده تبدیل شد ، اما اکنون برغم گذشت بیست سال این مناقشه حل و فصل نشده است و روند کنونی نیز حاکی از آن است آینده این مناقشه در هاله ای از ابهام قرار دارد.
به جرات می توان گفت که مناقشه قره باغ دیگر منازعه ای بین ارمنی های ساکن منطقه مزبور و آذریهای محلی نیست. منازعه قره باغ یکی از بحرانهای بین المللی دوران بعد از جنگ سرد می باشد که تبدیل به زخم مزمنی در کل پیکره سیستم آشفته نظام بین المللی معاصر شده است. بحران قره باغ به خاطـر ماهیت بازیـگران موجود در آن و به لحاظ نوع مسائلی که بوجود آورده و خواهد آورد، بحرانی است که هر روز ابعاد منطقه ای و بین المللی آن زیادتر شده و این به نوبه خود حل بحران را سخت تر و پیچیده تر می کند. بویژه اینکه تحولات جدید بین المللی بر روند مذاکرات صلح قره باغ تاثیر گذار است. چنانچه اعلام استقلال یک جانبه کوزوو و حمایت امریکا از آن تاثیر منفی بر موقعیت باکو درمناقشه قره باغ گذاشته است.
ریشه های مناقشه قره باغ در یکسری عوامل درونی و بیرونی نهفته است . شاید بیشترین تاثیر مناقشه قره باغ جدا از جمهوری آذربایجان و ارمنستان بر ایران بوده است. بر اثر این مناقشه حدود ۱۲۰ کیلومتر از مرزهای ایران و جمهوری آذربایجان دچار تغییر شده است . ضمن اینکه به بهانه این مناقشه قدرتهای فرامنطقه ای نظیر امریکا این فرصت یافته اند که به بهانه حل مناقشه و در اصل برای مدیریت مناقشه در منطقه حضور یابند و حتی تلاش دارند که به این بهانه ژئوپلیتیک منطقه را تغییردهند.
ورود گروه مینسک به مناقشه قره باغ :
در سال ۱۹۹۲ در نشست وزیران امورخارجه سازمان امنیت و همکاری اروپا در مینسک پایتخت روسیه سفید، تصمیم گرفته شد که گروه مینسک متشکل از روسیه ، فرانسه و امریکا برای میانجیگری در مناقشه قره باغ تشکیل شود. پذیرش این ایده از سوی دولت وقت ج. آذربایجان چنانچه تحولات بعد از آن نشان داد، اشتباهی استراتژیک بود. چه اینکه حضور کشورهای غربی بدون حضور حتی یک کشور اسلامی و بدون حضور کشورهای همسایه نظیر ایران وترکیه که از مناقشه متضرر شده اند، عملاً باعث شد که روند مذاکرات روند منطقی نباشد.
گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا سه طرح یک مرحله ای، دو مرحله ای و دولت عمومی را بین سالهای ۱۹۹۴ و ۱۹۹۸ برای حل و فصل مناقشه قره باغ، ارائه کرده است. هر یک از این طرحها گاه مورد پذیرش تنها یکی از طرفین درگیر در مناقشه قره باغ قرار گرفته است. این موضوعات نشان دهنده شکست تلاشهای گروه مینسک در قفقاز است. البته در این موضوع باید به تضاد منافع روسای گروه مینسک در منطقه قفقاز اشاره کرد. مساله دیگر که موجب ناکارآمدی نقش امنیتی گروه مینسک شده است، توصیه ای بودن این گروه است. به عنوان نمونه در اجلاس ۱۹۹۶ لیسبون سران سازمان امنیت و همکاری اروپا در پرتغال، سه اصل مهم خروج نیروهای شبه نظامی از قره باغ، تضمین امنیت ارامنه و حفظ تمامیت ارضی ج. آذربایجان را مطرح ساخت، که منطبق با قواعد بین المللی بود. ولی این اصول مورد قبول ارمنستان قرار نگرفت و osce نیز ضمانتی برای اجرای بیانیه اش نداشت، یا اینکه نمی خواست ارمنستان را تحت فشار قرار دهد. تلاشهای سازمان امنیت و همکاری اروپا برای امضای موافقتنامه صلح قره باغ در اجلاس سران سازمان در استانبول در نوامبر ۱۹۹۹ نیز بعلت حادثه تروریستی ۲۷ اکتبر ۱۹۹۹ پارلمان ارمنستان و کشته شدن نخست و زیر و رئیس پارلمان به نتیجه نرسید. بعد از حادثه یازدهم سپتامبر بموازات ادامه ناکامی سازمان امنیت و همکاری اروپا در حل مناقشه قره باغ، دیگر نهادهای اروپایی از جمله شورای اروپا، مجمع پارلمانی ناتو اتحادیه اروپا به انحاء مخالف تحرکات خود را در خصوص مناقشه قره باغ افزایش دادند.با افزایش انتقادات از گروه مینسک، روسای این گروه همواره سعی کردند که مقامات جمهوری آذربایجان و ارمنستان را مانع به نتیجه نرسیدن مذاکرات عنوان کنند . این در شرایطی است که چنانچه سازمان آزادیبخش قرهباغ اعلام کرده است: «برغم این که تمام شواهد به اشغالگر بودن ارمنستان دلالت میکند، گروه مینسک تا به حال از لحاظ حقوقی و سیاسی این مسئله را ارزیابی نکرده است. تمام تلاشها و فعالیت گروه مینسک برای قانونیت بخشیدن به اشغال سرزمینهای قرهباغ و الحاق این اراضی به ارمنستان میباشد. »
ناکارمدی گروه مینسک باعث شد که حتی تئوریسین های غربی نیز مساله تاسیس گروه دیگری بجای گروه مینسک را مطرح کنند.در این راستا «پروفسور برندا شافر مدیر برنامه « تحقیقات خزر» دانشگاه هاروارد آمریکا معتقد است که گروه مینسک به هیچ پیشرفتی در حل مناقشه نائل نشده، عجز خود را کاملاً ثابت کرده و ابتکارات جدید میانجیگران در طرفین مناقشه ایجاد رغبت نکرده است. “
در هرحال باید گفت از سال ۱۹۹۴ از زمان آتش بس تا سال ۱۹۹۹ گروه مینسک با ارایه سه طرح یک جانبه عملاً به مدیریت و نه حل مناقشه پرداخت. از سال۱۹۹۹ تا ۲۰۰۱ عملا مذاکرات متوقف بود و در سال ۲۰۰۱ مذاکرات بی نتیجه در پاریس و کی وست انجام شد . پس از دیدار کی وست ، تا زمان درگذشت حیدر علی اف رئیس جمهوری آذربایجان در اوت ۲۰۰۳ ، عملاً تحرکی در مذاکرات صلح قره باغ انجام نشد و دیدار روسای گروه مینسک از منطقه نیز کاهش یافت . تا اینکه با روی کار آمدن الهام علی اف رئیس جمهوری آذربایجان در اکتبر ۲۰۰۳ ، مذاکرات صلح قره باغ وارد مرحله جدیدی شد . الهام علی اف رئیس جمهوری آذربایجان ابتدا مساله شروع مذاکرات از نقطه صفر را مطرح کرد ، اما ارمنستان بازگشت به نقطه صفر در مذاکرات را رد کرد . در نهایت اولین دیدار الهام علی اف و رابرت کوچاریان در پراگ انجام شد . در واقع در سال ۲۰۰۴ روند جدیدی در مناقشه قره باغ ایجاد شد که از آن بعنوان روند پراگ که نقشه راه را برای حل مناقشه قره باغ مشخص می کرد ، یاد می شود . گفته می شود همچنان مهمترین محور در مذاکرات صلح قره باغ مساله طرح دومرحله ای البته با اصلاحاتی است . بسیاری معتقدند با درگذشت حیدرعلی اف رئیس جمهوری آذربایجان مذاکرات صلح قره باغ در واقع از نقطه صفر شروع شد و ارمنستان همچنان بر سه شرط استقلال قره باغ ، ارتباط جغرافیایی قره باغ با ارمنستان و تضمین بین المللی امنیت ارامنه قره باغ تاکید کرد . البته ارمنستان تاکنون خود استقلال قره باغ را برسمیت نشناخته و دلیل آن را نشان دادن حسن نیت خود در جهت حل مناقشه قره باغ عنوان کرده است . اما اگر واقعاً ارمنستان استقلال قره باغ را برسمیت می شناخت ، چگونه رابرت کوچاریان و سرژ سرکیسیان که قره باغی هستند ، می توانست قانوناً رئیس جمهوری یک کشور دیگر شوند ؟! گفته می شود در دیدار روسای جمهوری آذربایجان و ارمنستان در سال ۲۰۰۵ در ورشو طرحی تحت عنوان ۱+۱+۵ مطرح شده است که در قالب طرح دو مرحله ای ، همسو با روند پراگ و تا حدودی برآورنده سه خواسته ایروان است . بر اساس این طرح ارمنستان پنج شهر اشغالی جمهوری آذربایجان در خارج از قره باغ را آزاد می کند ، اما باکو نیز در خصوص رژیم حقوقی قره باغ و دو راهرو لاچین و شوشا امتیاز می دهد . ارمنستان همچنین برای ارتباط راه آهنی باکو با نخجوان از طریق مگری تسهیلاتی قرار می دهد .
گروه مینسک: جانبداری بجای میانجیگری:
از سال ۲۰۰۰ هرساله در مجمع عمومی سازمان ملل در خصوص تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان رای گیری می شود. روسای گروه مینسک و تمامی کشورهای غربی در این رای گیریها به تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان رای ممتنع می دادند و دلیل آن را بیطرفی در مناقشه قره باغ عنوان می کردند. اما با مطرح شدن پیش نویس قطعنامه پیشنهادی جمهوری آذربایجان در مجمع عمومی سازمان ملل در مارس گذشته ، ماهیت مواضع گروه مینسک در قبال مناقشه قره باغ و تمامیت ارضی جحهوری آذربایجان مشخص شد . در این قطعنامه جمهوری آذربایجان خواهان خروج ارامنه از اراضی اشغالی ، تاکید بر تعلق قره باغ بر جمهوری آذربایجان و و احیای تمامیت ارضی این کشور شده بود ،حدود چهل کشور که همگی کشورهای اسلامی بودند به این قطعنامه رای مثبت دادند اما روسای گروه مینسک ، به همراه انگلیس ، ارمنستان و آنگولا رای منفی به این قطعنامه دادند. این موضوع اگرچه جامعه جمهوری آذربایجان را دچار شوک ساخت، اما همانطوریکه پیش بینی می شد دولت باکو غیر از یک موضع گیری شعاری و اعتراض به روسای گرو مینسک، گام عملی جدی که همانا خروج از گروه مینسک و درخواست انحلال آن می توانست باشد ، برنداشت. چه اینکه مقامات دولت باکو بخوبی ازاین موضوع آگاه هستند که موضع منفی گروه مینسک به قطعنامه پیشنهادی جمهوری آذربایجان عملا همسو با طرح چهارم گروه مینسک و روند پراگ است که باکو و ایروان مذاکرات محرمانه ای در خصوص آن از سال ۲۰۰۴ تاکنون انجام می دهند. بر اساس طرح چهارم صرفا در قره باغ همه پرسی برگزار می شود و عملا قره باغ بطور رسمی از جمهوری آذربایجان جدا می شود. در نتیجه گروه مینسک نمی توانست از یک سو بر تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان تاکید کند و از سوی دیگر چنین طرحی را در مذاکرات به پیش ببرد. این موضوع بار دیگر عمق اشتباه باکو در پذیرش میانجیگری گروه مینسک را نشان داد.
تاثیر ریاست جمهوری سرکیسیان در مناقشه قره باغ ودورنمای این مناقشه :
سرژ سرکیسیان وزیر دفاع سابق و نخست وزیری سابق ارمنستان در انتخابات ۱۹ فوریه ۲۰۰۸ در انتخاباتی جنجالی توانست با کسب حدود ۵۳ درصد آراء به پیروزی برسد.شکست لئون ترپتروسیان رئیس جمهوری اسبق ارمنستان در انتخابات بعنوان چهره ای صلح طلب که یکبار تا آستانه امضای توافقنامه صلح قره باغ به پیش رفته است و پیروزی سرکیسیان که به عنوان چهره ای غیرمنعطف در مناقشه قره باغ شناخته می شود هر چه بیشتر امیدها برای توافق در خصوص مناقشه قره باغ را تضعیف کرده است. سرژ سرکیسیان رئیس جمهوری جدید ارمنستان پس از انجام مراسم تحلیف در اظهاراتی که بمنزله تکرار مواضع قبلی ایروان درمورد مناقشه قره باغ است ، بر استقلال این منطقه تاکید کرد . سرکیسیان تاکید کرد که حتی تصور پیوستن مجدد قره باغ به جمهوری آذربایجان غیرممکن است و این کشور باید واقعیت استقلال قره باغ را بپذیرد. اظهارت رئیس جمهوری جدید ارمنستان پس از آن عنوان شد که المار محمد یاروف وزیر امورخارجه جمهوری آذربایجان در اظهاراتی شدید اللحن تاکید کرد که ایروان باید بپذیرد حل مناقشه قره باغ فقط در چارچوب تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان ممکن است . تاکید مقامات باکو بر تعلق قره باغ به جمهوری آذربایجان و متقابلاً ناممکن خوانده شدن این موضوع از سوی مقامات ایروان در شرایطی است که روسای گروه مینسک طی ماهها اخیر بارها مدعی شده اند که باکو و ایروان در یک قدمی صلح قراردارند و دو کشور درخصوص بسیاری از اصول اساسی توافق کرده اند . از اینرو این سوال مطرح است که چگونه ممکن است که مناقشه قره باغ در یک قدمی صلح قرار داشته باشد اما مواضع مقامات ارمنستان و جمهوری آذربایجان این گونه متضاد باشند؟ در پاسخ به این سوال دو دیدگاه وجود دارد . برخی از کارشناسان معتقدند که که در ورای اظهارات ظاهری مقامات باکو و ایروان در مورد قره باغ که بیشتر مصرف تبلیغاتی و داخلی دارد ، توافقاتی محرمانه ای میان دو طرف در چارچوب اصول پراگ مبنی بر آزادی پنج شهرستان از هفت شهرستان اشغالی در خارج از قره باغ و همه پرسی در این منطقه در جریان است . اما همانطوریکه کالین پاول وزیر خارجه سابق امریکا نیز گفته است مهمترین مشکل مقامات ایروان و باکو مساله توجیه افکار عمومی و آماده سازی آنها برای پذیرش طرح گروه مینسک است. اما دیدگاه دوم معتقد است که اساسا مذاکرات صلح قره باغ به بن بست رسیده و گروه مینسک برای سرپوش گذاشتن بر ناکارآمدی خود ، مدعی پیشرفت مذاکرات است . این واقعیتی است که خاویر سولانا مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز اوایل ماه آوریل به آن اذعان کرد . سولانا فاش ساخت که مذاکرات صلح قره باغ به بن بست رسیده است. در این راستا افزایش بی سابقه بودجه نظامی جمهوری آذربایجان و رسیدن آن از ۱۵۰ میلیون دلار در سال ۲۰۰۳ به ۲ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۸ نشان دهنده بدبینی باکو به فرجام مذاکرات کنونی صلح قره باغ است . شکی نیست که مسبب اصلی این وضعیت ،ناکارآمدی گروه مینسک است ، زیرا اگر طرحهای گروه مینسک منطبق بر حقوق بین المللی بود ، مشکلی در توجیه افکار عمومی جمهوری آذربایجان و ارمنستان وجود نداشت . باید گفت ۱۶ سال فعالیت بی نتیجه گروه مینسک و اقدامات آن در حمایت از یکی از طرفین مناقشه ،باعث افزایش انتقادات از این گروه شده است و برخی از محافل اروپایی نیز بر انحلال گروه مینسک تاکید می کنند. چنانچه تری دیویس دییرکل شورای اروپا روزچهارشنبه ۱۶ آوریل ۲۰۰۸ از پیشنهاد انحلال گروه مینسک استقبال کرد .
در چنین شرایطی سرژ سرکیسیان رئیس جمهوری جدید ارمنستان با اعلام حمایت ازعملکرد روسای گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا جهت حل مسالمت آمیز مناقشه قره باغ ، گفت : هیچ ضرورتی به تغییر ترکیب این گروه میانجیگر وجود ندارد.اظهارات سرکیسیان در شرایطی عنوان می شود که بدنبال رای منفی روسای امریکایی ، فرانسوی و روسی گروه مینسک به قطعنامه پیشنهادی جمهوری آذربایجان در مجمع عمومی سازمان ملل که در آن تمامیت ارضی ج. آذربایجان مورد تاکید قرار گرفته بود، موجب درخواست مردم جمهوری آذربایجان برای انحلال این گروه شده اشت . آنچه مسلم است اینکه مساله انحلال گروه مینسک و یا حداقل تغییر در ترکیب آن به مطالبه جدی حتی در برخی از محافل اروپایی تبدیل شده است و اساسا تشکیل کمیته ویژه قره باغ در شورای اروپا نیز نشان از تمایل برخی از خود کشورهای غربی به تغییر ترکیب گروه مینسک است . چه اینکه با گذشت ۱۶ سال از فعالیت این گروه نه تنها پیشرفتی در حل مناقشه قره باغ ایجاد نشده است بلکه آتش بس موجود به شکننده ترین وضعیت درآمده است و احتمال از سرگیری درگیریها وجود دارد . از اینرو حداقل این انتظاردر محافل سیاسی جمهوری آذربایجان وجود دارد که باکو بطور عملی و جدی مساله انحلال گروه مینسک را مورد بررسی دهد . طبیعی است که با توجه به رای منفی امریکا ، روسیه و فرانسه بعنوان روسای گروه مینسک به تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان، ارمنستان از گروه مینسک حمایت خواهد کرد . چه اینکه ۱۶ سال فعالیت گروه مینسک موجب تحکیم وضعیت تجزیه طلبان شده است و با توجه به ریاست جمهوری سرکیسیان و با توجه به اینکه پیروزی الهام علی اف در انتخابات ریاست جمهوری اکتبر آتی جمهوری آذربایجان محتمل است ، ادامه فعالیت گروه مینسک باعث تثبیت شرایط جدایی طلبان قره باغ خواهد شد و آنها اکنون بدنبال اجرای سناریو کوزوو در قره باغ با حمایت امریکاو فرانسه هستند. بر این اساس نیز کارشناسان معتقدند مناقشه قره باغ همچنان در روندی مبهم و غیر قابل پیش بینی قرار دارد، اما شکی نیست که انحلال گروه مینسک می تواند به قرار گرفتن مذاکرات صلح قره باغ در روند واقعی و عقلایی کمک کند ، مشروط بر اینکه گروه میانجی جدید غربی ، به جای گروه مینسک تشکیل نشود و مذاکرات به صورت دوجانبه ، مستقل و مستقیم میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان با حمایت کشورهای منطقه برگزار شود
دیدگاه خود را بنویسید