روابط ترکیه و جمهوری آذربایجان ( با تاکید بر سابقه حضور ترکیه در قفقاز )

تاریخ دقیق حضور ترکها در منطقه قفقاز را نمی توان به طور دقیق تعیین نمود. قبل از عثمانیان، اقوام متعددی تحت عنوان ترک در این مناطق حضور داشتند، مثل تیمورلنگ و ترکان سلاجقه. اما سابقه حضور ترکیه تحت عنوان عثمانی در این منطقه به قرن شانزدهم میلادی و دوران شکل گیری امپراطوری عثمانی بازمی گردد. واقعیت این است که پس از توسعه نفوذ اسلام در این مناطق، که از قرن هفتم میلادی آغاز شده بود، امپراطوری عثمانی نیز که داعیه خلافت تمامی مسلمانان جهان را داشت شروع به نفوذ در این مناطق مسلمان نشین کرد. این موضوع پس از آنکه «یاووز سلطان سلیم» مصر را تصرف کرده و عنوان خلیفه مسلمانان جهان را بر خود گذاشت، شدت گرفت. در زمان سلطان محمد فاتح، دولت عثمانی، ترکیه امروزی را به خود الحاق کرد و به این ترتیب از طریق شمال به قفقاز نفوذ کرد.
در سال ۱۵۷۸ در زمان یاووز سلطان سلیم، دولت عثمانی در جنگ چالدران ایرانیان را شکست داد و از این طریق موفق به گسترش نفوذ خود در قفقاز جنوبی شد. اهداف دولت عثمانی از نفوذ در قفقاز از بعد اقتصادی گرفتن خراج و مالیات از مردم منطقه قفقاز و از نظر سیاسی مقابله با نفوذ ایران و گسترش تشیع در قفقاز و کنترل ارمنی هایی بود که به خاطر سیاستهای نسل کشی عثمانی در این مقطع، به ایران فرار کرده بودند.
وجود اکثریت ترک زبان و مسلمان در قفقاز، زمینه را برای نفوذ عثمانی در این مناطق آسان می کرد. با آغاز جنگ جهانی اول و اضمحلال امپراطوری عثمانی نفوذ عثمانی(ترکیه امروزی) در قفقاز به پایان رسید، که این کاهش نفوذ همراه با از دست دادن شبه جزیره کریمه بود. به طوری که تزارهای روسیه حتی شمال خاک ترکیه امروزی را نیز به تصرف درآوردند. ولی با فروپاشی امپراطوری عثمانی، ترکهای جوان(طرفداران آتاتورک، بنیانگذار جمهوری ترکیه) در ترکیه به حاکمیت رسیدند و همزمان با آغاز انقلاب اکتبر در روسیه و ضعف این کشور، قوای روسیه تزاری توسط ترکهای جوان از شمال خاک ترکیه بیرون رانده شدند. ترکهای جوان به قفقاز نیز حمله کرده و بخشی از مناطقی را که در جنگهای روس و عثمانی از دست داده بودند، تا دریای سیاه تصرف کردند.
در اواخر جنگ جهانی اول همزمان با تضعیف تزارهای روسیه و وقوع انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ از یکسو و تحت تاثیر جریانات روشنفکری ایران از سوی دیگر، در سال ۱۹۱۸ حزب مساوات جمهوری آذربایجان با هدف استقلال جمهوری آذربایجان در این کشور تشکیل شد. این حزب از ایدوئولوژی مشابه ترکهای جوان ترکیه برخوردار بود و با حمایت آنها نیز به حکومت رسید و حتی رهبر آن محمد امین رسول زاده از عناصر نهضت ملی گرای ترکیه بود. مساواتیان به عنوان اولین اقدام موجودیت جمهوری مستقل آذربایجان را اعلام کردند. بدین ترتیب روابط مستحکمی میان ترکیه و جمهوری آذربایجان برقرار شد.
با وجود این، عمر حکومت مساواتیان بسیار کوتاه بود و با توطئه بلشویکهای روسی و ارمنی نظر کیروف و شائومیان ارمنی به همراهی بلشویک های آذربایجان نظیر نریمانف که موقعیت مردمی کمتری از حکومت مساوات داشتند، و با طراحی و حمایت لنین و استالین، رهبران روسیه و بنیانگذاران اتحاد جماهیر شوروی، جنگهای داخلی در قفقاز صورت گرفت. بخشی از این درگیرها بین آذریها و ترکها با ارامنه بود و بخشی دیگر جنگهای خونین بین بلشویکها با گروههای سیاسی و ملی آذری، ارمنی و گرجی در منطقه قفقاز بود.
ترکیه چه در قبل از جنگ جهانی اول در قالب عثمانی و چه پس از آن بویژه به رهبری ترکهای جوان، در قفقاز دخالت سیاسی و نظامی می کرد، تا برغم اضمحلال امپراطوری عثمانی و شکست از متفقین در جنگ جهانی اول و تاسیس جمهوری ترکیه در ۲۹ اکتبر ۱۹۲۳ همچنان بتواند نفوذاش را در این منطقه گسترش دهد.
با وجود این حکومت جوان مسکو بعد از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ با دادن امتیازاتی به ترکیه بویژه در قرارداد قارص ۱۹۲۱، توانست مانع حمایت ترکیه از کشورهای قفقاز از جمله آذربایجان بشود و بدین ترتیب حکومت وقت ترکیه با گرفتن منافعی از روسیه دست از حمایت از حکومت مساوات آذربایجان برداشت و یکی از عوامل سقوط جمهوری مستقل آذربایجان شد. این در حالی بود که حکومت مساواتیان در خط مشی سیاسی و اقتصادی، الگوی حکومت ترکهای جوان ترکیه را در پیش گرفته بودند.
از جمله امتیازاتی که ترکیه از روسیه گرفت و حمایت خود از حکومت مساوات آذربایجان را قطع کرد شامل، دادن استانهای قارص و اردهان به ترکیه، و پذیرفتن شرط دولت مصطفی کمال پاشا مبنی بر حاکمیت آذربایجان بر نخجوان و مرزبندی فعلی منطقه آذربایجان بود.(۱)
با از بین رفتن حمایت ترکیه از حرکت استقلال طلبانه آذربایجان، نخست حکومت مساوات به عنوان اولین کشور منطقه قفقاز در سال ۱۹۲۰ جای خود را به بلشویکهای آذربایجان داد. سپس در سال ۱۹۲۱ و ۱۹۲۲ با طرح بحث ایجاد فدراسیون ماورای قفقاز با روسیه این استقلال شروع به رنگ باختن نمود و بالاخره با منتفی شدن بحث ، جمهوری آذربایجان در سال ۱۹۲۳ به اتحاد جماهیر شوروی پیوسته و استقلال خود را تماما “ از دست داد.
از این تاریخ به بعد روابط ترکیه با جمهوری آذربایجان در چارچوب روابط ترکیه با شوروی مطرح می شود. این روابط تا جنگ جهانی دوم ترکیبی از همکاری با شوروی (به خاطر اینکه ترکیه نیز مانند شوروی نوپا بود و غرب نیز از ترکیه حمایت نمی کرد) و رقابت(به خاطر علاقه برخی زمامداران ترکیه به حفظ میراث عثمانی) بوده است. بعد از جنگ جهانی دوم و آغاز جنگ سرد، ترکیه در صف مقدم بلوک غرب و پیمان ناتو در مصاف با شوروی قرار گرفت و سیاستهای آنکارا به شوروی و در نتیجه به جمهوری آذربایجان تابعی از سیاستهای غرب به این کشور بود.
پس از فروپاشی شوروی ترکیه از اولین کشورهایی بود که استقلال جمهوری آذربایجان را برسمیت می شناخت . اشترکات مذهبی و تا حدودی فرهنگی به همراه آروزهایی پان ترکیستی و نیز اختلافات تاریخی ارامنه و ترکها باعث نزدیکی هر چه بیشتر ترکیه به جمهور آذربایجان و ادعای حمایت از جمهوری آذربایجان در مناقشه قره باغ شد . ترکها معتقدند که براساس معاهده ۱۹۲۱ منعقده بین آتاتورک بنیانگذار جمهوری ترکیه و لنین بنیانگذار شوروی، ترکیه موظف شده است که همانند قبرس، تضمین تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان را بر عهده گیرد. بر همین اساس بود که به هنگام پیشروی ارامنه در منطقه آقدام، کلبجر، ترتر و کشانیده شدن این کشمکشها به جمهوری نخجوان که هفت کیلومتر مرز مشترک با ترکیه دارد، ترکیه رسما ارمنستان را تهدید به مداخله نظامی کرد و به نیروهای خود در مرز ارمنستان آماده باش کامل داد و از مجامع بین المللی تقاضا نمود که صریحا و سریعا تجاوزات ارامنه به خاک جمهوری آذربایجان را محکوم نمایند. همان موقع تورگوت اوزال رئیس جمهور فقید ترکیه اعلام داشت، باید بدون درنگ به نخجوان نیرو اعزام داریم وگرنه احتمال می رود وقایع قره باغ در اینجا نیز تکرار شود. (۲) علیرغم اینکه این موضع گیریهای ترکیه با واکنش مسکو و با بی رغبتی متحدین ترکیه(غرب) مواجه شد، اما صرف این گونه موضع گیریها در آن زمان، حاکی از حمایت علنی آنکارا از آذریها در مناقشه با ارامنه بوده است.
مقامات ترکیه علت حمایتهای خود از آذربایجان در مناقشه قره باغ را معلول عواملی چون قرابت فرهنگی، نژادی، زبانی ترکیه و نیز مقابله با فشار روزافزون روسیه بر جمهوری آذربایجان کرده و می کنند. با این وجود برخی از محافل سیاسی معتقدند حمایت ترکیه از آذربایجان در مناقشه قره باغ نه به خاطر حفظ منافع جمهوری آذربایجان بلکه صرفا به خاطر منافع آنکارا در منطقه قفقاز می باشد. این موضوع از دو بعد می تواند مورد بررسی قرار گیرد:

الف) اهداف سیاسی و اقتصادی ترکیه در قفقاز و آسیای مرکزی و نقش آنها در رابطه با حمایت ترکیه از جمهوری آذربایجان در مناقشه قره باغ.
ب) نقش اختلافات تاریخی ترکیه با ارمنستان در حمایت آنکارا از آذربایجان در مناقشه قره باغ.

بسیاری از ناظران سیاسی منطقه معتقدند که ترکیه با حمایت از آذربایجان در مناقشه قره باغ زمینه را برای رسیدن به اهداف اقتصادی و سیاسی درازمدت خود در منطقه قفقاز و آسیای مرکزی فراهم می کند. از نظر مقامات آنکارا جمهوری آذربایجان بنا به قرابتهای زبانی، نژادی و فرهنگی که با ترکیه دارد، محل نفوذ مناسبی جهت اجرای اهداف سیاسی و اقتصادی ترکیه در منطقه قفقاز و آسیای مرکزی است. بعد از فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد، ترکیه آن موقعیت حساس پیشین خود به عنوان یک کشور پیشرو بلوک غرب در مصاف با شوروی را از دست داد. به همین دلیل بعد از فروپاشی شوروی و ایجاد کشورهای جدید در قفقاز و آسیای مرکزی، شرق اروپا و بالکان، ترکیه یک سلسله اهداف سیاسی و اقتصادی جدید در این مناطق تدوین کرد که با تقویت نقش منطقه ای خود همچنان به عنوان بازوی اجرایی غرب در منطقه و شریک مورد اطمینان آنها در این مناطق باشد. از جمله اهداف ترکیه در منطقه قفقاز و آسیای مرکزی گسترش روابط سیاسی و اقتصادی اش با کشورهای ترک زبان، که اکثریت کشورهای این منطقه را تشکیل می دهند، است. برای نفوذ ترکیه به کشورهای ترک زبان آسیای مرکزی، جمهوری آذربایجان نقطه حیاتی ترکیه با سایر جمهوریهای ترک زبان در آسیای مرکزی محسوب می شود. از سوی دیگر ذخایر عظیم نفت و گاز در جمهوری آذربایجان به همراه موقعیت جغرافیایی این کشور، برای رساندن ترکیه به بازارهای بکر مصرفی آسیای مرکزی،‌ مقامات آنکارا را ترغیب به حمایت از آذربایجان در مناقشه قره باغ می کند. مضاف بر این از نظر مقامات آذری نفوذ در آذربایجان و دیگر کشورهای ترک زبان آسیای مرکزی با شعار همبستگی نژادی – زبانی می تواند زمینه مناسبی برای ارائه و تقویت مدل حکومتی لائیک و غیر دینی در این جمهوریها به جای مدل حکومت اسلامی(به عنوان جایگزین حکومت کمونیستی) باشد. این موضوع با توجه به اینکه موجب محدود کردن حضور ایران و روسیه در آسیای مرکزی و قفقاز می شود، مورد حمایت آمریکا و رژیم صهیونیستی نیز است. این موضوع مقامات آنکارا را هر چه بیشتر به اتخاذ مواضع حمایت گرایانه از جمهوری آذربایجان مشتاق تر می سازد.
بدین ترتیب باید گفت عمده علت ظاهری حمایت ترکیه از آذربایجان در مناقشه قره باغ به خاطر منافع درازمدت اقتصادی و سیاسی است که از طریق اتخاذ این موضع نصیب مقامات آنکارا می شود نه به خاطر منافع و مصالح ملی جمهوری آذربایجان. بنابراین هرگاه ترکیه بتواند از راه دیگری برای دستیابی به اهداف اش در قفقاز و آسیای مرکزی برسد، در کاهش یا عدم حمایت از باکو نیز تردیدی نخواهد کرد. در این راستا نیز ترکیه اکنون به این نتیجه رسیده است که که باید بجای دفع ارمنستان ، با این کشور نیز روابط مطلوب برقرار سازد تا در چارچوب مدل امنیتی ۱+۳ حضور داشته باشد .
در عین حال بسیاری از ناظران سیاسی منطقه قفقاز معتقدند که حمایتهای ظاهری ترکیه از جمهوری آذربایجان در مناقشه قره باغ بیشتر به خاطر اختلافاتی است که ترکیه با ارمنستان دارد و در نتیجه امکان همکاری ترکیه و ارمنستان را خدشه دار ساخته و در نتیجه آنکارا را به سوی حمایت از آذربایجان سوق می دهد. یکی از مهمترین اختلافات ترکیه با ارمنستان، اختلافات ارضی است. در داخل ارمنستان یک سری گروههای افراطی ملی گرا چون داشناکسیون ها وجود دارند که برای تحقق طرح آرمانی « ارمنستان بزرگ» تلاش می کنند. نقشه ارمنستان بزرگ نه تنها شامل قسمتهایی از گرجستان و جمهوری آذربایجان می شود، بلکه کلیه نواحی شرقی ترکیه را نیز شامل می شود. از نظر مقامات آنکارا طرفداران طرح ارمنستان بزرگ که بیشتر در بین طرفداران داشناکسیونها وجود دارند، در ساختار حکومتی ارمنستان نیز رسوخ کرده و از این جهت خطر بزرگی برای ترکیه به شمار می روند، چنانچه گفته می شود رابرت کوچاریان رئیس جمهور ارمنستان که قره باغی الاصل است جزء داشناکسیون بوده است و با آنها روابط بهتری دارد. به همین دلیل است که مقامات ترکیه در اوایل سالهای پس از فروپاشی شوروی با حمایت از جمهوری آذربایجان در مناقشه قره باغ سعی در فشار بر ارمنستان دارند. از دیگر اختلافات مهم ترکیه و ارمنستان، حادثه های تاریخی مربوط به ادعای ارامنه بر « قتل عام تاریخی ارامنه» در سالهای ۱۸۷۶ و ۱۹۱۵ بوسیله ترکان عثمانی است. دولت کنونی ارمنستان به ریاست رابرت کوچاریان یکی از خط مش های مهم سیاست خارجی اش را قبولاندن این قتل عام ها به جهانیان و آشکار ساختن تضییع حقوق اقلیت ارمنی در ترکیه می دانند. بی شک تقویت این گونه نظریات می تواند روابط ترکیه با کشورهای غربی که روابط خوبی با ارمنستان دارند را تحت تاثیر قرار دهد. به همین جهت ترکیه برای فشار بر ارمنستان جهت قطع چنین برنامه هایی متمایل به حمایت از آذربایجان در مناقشه قره باغ شده است. ولی این سیاست چندان نتیجه نداده است. ارمنستان در شناساندن جهانی کشتار ۱۹۱۵ ارامنه در سالهای ۲۰۰۰ و ۲۰۰۱ بسیار موفق بوده است. بطوری که در طی این سالها بسیاری از کشورها نظیر ایتالیا و فرانسه و برخی از نهادهای آلمان و آمریکا، لایحه کشتار ارامنه را به عنوان یک نسل کشی شناسایی کرده اند و پارلمان اروپا نیز دسامبر ۲۰۰۰ قطعنامه ای در این خصوص در محکومیت ترکیه صادر کرد. از این رو به نظر می رسد ترکیه برای جلوگیری از این روند، فعالیتهایی را برای عادی سازی روابط اش با ارمنستان آغاز کرده است که نمونه بارز آن به راه انداختن فعالیت کمیسیون آشتی ترکیه و ارمنستان است .
در هر حال باید گفت در شرایطی که مقامات آنکارا ادعا می کنند برای احقاق حقوق آذریها و با توجه به اشتراکات زبانی و نژادی ترکها با آذریها در مناقشه قره باغ، از جمهوری آذربایجان حمایت می کنند، ولی دلایل بالا نشان می دهد که موضع حمایت گرایانه آنکارا از مواضع باکو در مناقشه قره باغ بیشتر در چارچوب منافع خود این کشور است و دقیقا به خاطر همین منافع ترکیه است که آنکارا در بعضی مواقع خط مشی هایی اتخاذ می کند که با ادعای این کشور در حمایت از جمهوری آذربایجان در مناقشه قره باغ کاملا تعارض دارد و نشان می دهد که ترکیه از یک موضع دوگانه در این مناقشه برخوردار است که این دوگانگی بیشتر تابع دوگانگی منافع ترکیه در رابطه با آذربایجان و ارمنستان است.
مقامات ترکیه از جمله سلیمان دمیرل رئیس جمهور سابق این کشور، بارها ادعا کرده اند که تا موقعی که ارمنستان اراضی اشغالی آذربایجان را تخلیه نکند، ترکیه هیچ گونه رابطه سیاسی با این جمهوری آغاز نخواهد کرد. جالب اینکه رئیس جمهور آذربایجان نیز چنین دیدگاهی دارد . بطوریکه در آوریل ۲۰۰۲ که در راستای عادی سازی روابط ترکیه و ارمنستان مساله فعالیت کمیسیون آشتی با اسم و اعضای جدید مطرح بود ، حیدر علی اف رئیس جمهور آذربایجان اواخر آوریل ۲۰۰۲ در نشست سه جانبه جمهوری آذربایجان ، گرجستان و ترکیه در ترابوزان مضحکانه اطمینان داد که ترکیه قبل از حل مناقشه قره باغ روابط خود را با ارمنستان آغاز نخواهدکر د. با وجود این اظهارات مکرر مقامات آنکارا، اگر نظری به روابط ارمنستان و ترکیه در یک دهه گذشته بیندازیم، کاملا با خلاف این اظهارات روبرو خواهیم شد. اینگونه ادعاهای مقامات ترکیه در حالی صورت می گیرد که ترکیه یکی از بانیان حضور ارمنستان در سازمان همکاری اقتصادی حوزه دریای سیاه می باشد. در زمان تشکیل این سازمان در سال ۱۹۹۲ در استانبول، ترکیه از ارمنستان که حتی ساحلی در کنار دریای سیاه نداشت، خواست که به این سازمان بپیوندد. (۳) ترکیه با این کار می خواست حوزه فعالیت اقتصادی و سیاسی خود را از دریای سیاه به قفقاز و آسیای مرکزی گسترش دهد.
از سوی دیگر اوایل سال ۲۰۰۰، مقامات آنکارا به شورای خلیفه گری ارامنه اجازه دادند که فعالیتهای خود را گسترش دهد. خلیفه گری ارامنه در ۴۵ کشور جهان نمایندگی دارد که ۳۶ تای آنها تحت نظر کلیسای اچمیادزین ارمنستان و ۹ تای آنها تحت نظارت کلیسای آنتیلتاس لبنان اداره می شود. ( ۴) خلیفه گری ارامنه در ارمنستان توسط کلیسای اچمیادزین ارمنستان اداره می شود و اجازه ارتقاء فعالیت این خلیفه گری در واقع نشان دهنده تمایل مقامات آنکارا به ایجاد روابط حسنه با ارمنستان است. از دیگر نمودهای برخورد دوگانه ترکیه در مقابل جمهوری آذربایجان می توان به برخوردهای بسیار سرد مقامات آنکارا در قبال حضور نیروی نظامی ترکیه یا احداث یک پایگاه نظامی ترکیه در داخل آذربایجان اشاره کرد که باکو آن را برای فشار به روسیه و ارمنستان مطرح کرده بود و ترکیه نیز در کنار ناتو و آمریکا یکی از طرفهای درخواست جمهوری آذربایجان بود. مقامات ترکیه واکنشی به این درخواست جمهوری آذربایجان ندادند و این نشان داد که برغم ادعای مقامات آنکارا سیاست آنها در برابر جمهوری آذربایجان تا حد زیادی متاثر از سیاستهای غرب بویژه آمریکا می باشد. مقامات آنکارا همچنین برخلاف ادعاهای خود جهت احترام به منافع ملی آذربایجان، مصرانه بر احداث خط لوله باکو – جیحان که براساس برآورد کارشناسان غیر اقتصادی می باشد، تاکید می کنند و در کنار آن خواهان حل مناقشه قره باغ براساس طرح صلح آمریکا یعنی ایجاد یک دولت مستقل ارمنی در قره باغ هستند. جالب اینکه ترکیه اواسط سال ۲۰۰۱ برغم تحرکات شدید کنگره آمریکا بر عبور خط لوله باکو – جیحان از مسیر ارمنستان سکوت اختیار کردند. چنانچه در نوامبر ۱۹۹۹ در اجلاس استانبول سازمان امنیت و همکاری اروپا در مورد مناقشه قره باغ سکوت کردند.حال آنکه ترکیه یکی از اعضاء گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا است . اما مهمترین که به خوبی دوگانگی ترکیه در جمهوری آذربایجان را نشان می دهد، فعالیت کمیسیون آشتی ترکیه در ارمنستان است. این کمیسیون در مارس ۲۰۰۰ بصورت مخفیانه با شرکت شش دیپلمات باسابقه و بازنشسته ترکیه و چهار دیپلمات ارمنستان تشکیل شد. کمیسیون آشتی ترکیه و ارمنستان، آوریل ۲۰۰۱ اولین جلسه علنی خود را در ژنو برگزار کرده و آشکارا هدف خود را تلاش برای عادی سازی روابط ترکیه و ارمنستان اعلام کرد. دومین جلسه علنی این کمیسیون قرار است در استانبول برگزار شود و این موضوع نشان دهنده حمایت کامل آنکارا از فعالیت این کمیسیون است. حال آنکه فعالیت این کمیسیون ضربه جدی به موقعیت جمهوری آذربایجان در مذاکرات صلح قره باغ وارد می سازد. چرا که باکو همواره ترکیه را به عنوان متحد اصلی اش تبلیغ می کند. دقیقا به همین منظور و برای تضعیف جمهوری آذربایجان ، ارمنستان نیز از فعالیت کمیسیون آشتی ترکیه و ارمنستان حمایت می کند. رابرت کوچاریان رئیس جمهور ارمنستان اوایل سپتامبر ۲۰۰۱، تاکید کرد از هرگونه اقدامی که به بهبود روابط ترکیه و ارمنستان منجر شود، حمایت می کند. ترکیه با شرکت در کنفرانس ناتو در ایروان در اوایل سال ۲۰۰۲ برغم تحریم این کنفرانس از سوی جمهوری آذربایجان و نیز با اولین سفر روزنامه نگاران روزنامه های وابسته به دولت ترکیه به ارمنستان و سپس به قره باغ بدون دریافت روادید جمهوری آذربایجان و بدنبال آن تاکید اواخر ماه آوریل ۲۰۰۲ واهه گابرئیلیان سخنگوی مطبوعاتی نهاد ریاست جمهوری ارمنستان مبنی بر لزوم گفتگوهای رسمی ایروان وآنکارا مساله عادی ساز ی روابط ترکیه و ارمنستان بطور جدی تری مطرح شده است .(۵) در عین حال ترکیه از اوایل سال ۲۰۰۰ با امضاء یک توافقنامه با ارمنستان اقدام به بازگشایی مرزهایش با ارمنستان کرده است. حال آنکه پیش از آن تاکید داشت که تا آزادی قره باغ مرزهایش را با ارمنستان بسته نگه خواهد داشت. البته دروازه قارص ترکیه به ارمنستان به عنوان سمبل بسته است ولی دهها دروازه دیگر را ترکیه به روی ارمنستان باز کرده است.
یکی از علل تمایل مقامات آنکارا به بهبود روابط با ارمنستان ناشی از موقعیت جغرافیایی ارمنستان می باشد. به علت حایل شدن ارمنستان میان آذربایجان و ترکیه، آنکارا برای رسیدن به کشورهای آسیای مرکزی، دریای خزر و آذربایجان مجبور است که از ارمنستان عبور کند. این موضوع یکی از علل مهم تمایل مقامات آنکارا به از سرگیری روابط با ارمنستان می باشد چرا که رسیدن به بازارهای بکر مصرفی منطقه آسیای مرکزی و ارتباط با جمهوریهای ترک نشین بدون گذر از ارمنستان ممکن نیست. مضاف بر این ارمنستان روابط خوبی با آمریکا دارد و لابی ارمنی از نفوذ زیادی در آمریکا بویژه در کنگره این کشور برخوردار است و به همین جهت مقامات آنکارا برای حفظ روابط حسنه خود با غرب و تحت الشعاع قرار نگرفتن آن با توجه به روابط واشنگتن – ایروان سعی در بهبود روابط خود با ارمنستان دارند. از سوی دیگر مقامات آنکارا برای تنگ کردن عرصه رقابت بر ایران و روسیه در قفقازو اجرای مدل امنیتی ۱+۳ ، وجود روابط مساعد با ارمنستان را ضروری می دانند چرا که تا زمانی که ارمنستان با توجه به موقعیت برجسته جغرافیایی اش در قفقاز در کنار ترکیه قرار نگیرد، ترکیه نمی تواند آنچنانچه باید، در منطقه نفوذ اقتصادی و سیاسی داشته باشد تا بتواند با ایران و روسیه در این مناطق رقابت کند. به خاطر همین منافع است که مقامات آنکارا برغم تاکید بر حمایت از جمهوری آذربایجان در مناقشه قره باغ و تحریم ارمنستان، در سالهای اخیر در جهت بهبود روابط با ارمنستان می کوشند. اکنون ترکیه تبدیل به پلی جهت رساندن کمکهای اقتصادی غرب به ارمنستان شده است.
برغم تمامی این مسایل باید گفت ترکیه در طی یک دهه گذشته نفوذ قابل توجهی در جمهوری آذربایجان بدست آورده است . شاتل دیپلماسی ( رفت و آمدهای دیپلماتیک ) میان مقامات دو کشور بسیار زیاد است . دهها موافقتنامه نظامی ، امنیتی ، اقتصادی و سیاسی بین دو کشور امضاء شده است و مطرح بودن طرحهای انتقال انرژی نظیر باکو – جیحان هر چه بیشتر دو کشور را به یکدیگر پیوند می دهد و همه این موضوعات زمینه مناسبی فرام کرد تا آوریل ۲۰۰۲ سران دو بعلاوه گرجستان در ترابوزان اتحاد امنیتی سه جانبه امضاء کنند .

روابط ترکیه و گرجستان ( با تاکید بر بعد امنیتی )

نگاهی مختصر به روابط ترکیه و گرجستان در یک دهه گذشته نشان می دهد که روابط دو کشور همواره سیر صعودی داشته است . عوامل زیادی نظیر پیوند جغرافیای ، واقع شدن دو کشور در ساحل دریای سیاه ، گرایشات ناتوگرایانه گرجستان ژو توجه به این نکته که ترکیه تنها عضو ناتو است که با گرجستان مرز مشترک دارد موجب تلاش دو کشور برای گسترش روابط دوجانبه شده است . اختلافات عدیده روسیه و گرجستان بهمراه رقابت های تاریخی روسیه و ترکیه ، تفلیس و آنکارا را بکدیگر نزدیک کرده است . در این میان حضور گسترده جامعه آبخازیاییها در ترکیه ، قرار داشتن دو کشور در طرحهایی نظیر تراسیکا یا دالان شرق – غرب یا طرحهای انتقال انرژی نظیر باکو – جیحان بر این مجموعه افزود . در عین حال عضویت گرجستان در پیمان گوام و عضویت دو کشور در سازمان همکاریهای اقتصادی دریای سیاه هر چه بیشتر زمینه همکاری گرجستان و ترکیه فراهم ساخته است . ترکیه برای افزایش نفوذ خود در قفقاز همواره به گرجستان بعنوان یک کشور محوری نگاه می کند و این موضوع تا حدودی از موقعیت حساس گرجستان بعنوان دروازه ورود اروپا به این منطقه محسوب می شود . از اینرو جای تعجب نیست که سلیمان دمیرل رئیس جمهور سابق ترکیه برای اولین با بطور جامع مدل امنیتی عربگرای ۲+۳+۳ را در پارلمان گرجستان عنوان و تشریح کرد . ترکیه طی سالهای گذشته کوشیده است به بهانه رساندن ارتش گرجستان به سطح استاندارهای ناتو حضور نظامی در گرجستان داشته باشد . بطوریکه از اواسط سال ۲۰۰۱ ترکیه پایگاه هوایی مارنئولی گرجستان در نزدیکی تفلیس را برای پنج سال به اجاره گرفت . پس از حادثه یازدهم سپتامبر نیز ترکیه در صدد استقرار در برخی از پایگاههای در حال تخلیه روسیه در گرجستان نظیر گودائوتا است . در واقع مجموع این عوامل و طی شدن چنین روندی باعث شد که گرجستان و ترکیه بهمراه جمهوری آذربایجان در ترابوزان اتحاد امنیتی سه جانبه را امضاء کنند . بدین ترتیب با توجه به اینکه پیش از این ترکیه ، جمهوری آذربایجان و رژیم صهیونیستی نوعی اتحاد امنیتی سه جانبه را داشتند و با امضاء اتحاد ترابوزان گرجستان نیز بنوعی به عضویت این باصطلاح زنجیره امنیتی درآمد .

ماهیت (چگونگی شکل گیری) اتحاد ترابوزان :

اتحاد ترابوزان زائیده دیپاماسی فعال ترکیه است . ترکیه در نهایت پس از حدود یک دهه ارزیابی فعالیت و روابط اش با گرجستان و جمهوری آذربایجان نهایتا“ در سال ۲۰۰۱ اعلام کرد که بزودی اتحاد امنیتی سه جانبه میان ترکیه با جمهوری آذربایجان و گرجستان امضاء خواهد شد .
البته موضوع همکاریهای سه جانبه ترکیه ، جمهوری آذربایجان و گرجستان در دی ماه ۱۳۷۸ با پیشنهاد سلیمان دمیرل رئیس جمهور وقت ترکیه برای تشکیل پیمان امنیتی در قفقاز مطرح شد . گفتگوهای دوجانبه آنکارا با باکو تفلیس پس از آن تاریخ منجر به عقد قرارداد همکاریهای نظامی بین ترکیه و جمهوری آذربایجان و ترکیه با گرجستان شد از جمله در جریان دیدار اسفند ۱۳۷۹ رئیس جمهور گرجستان از ترکیه ، سه قرارداد همکاری در زمینه های سیاسی ، امنیتی و دفاعی بین آنکارا و تفلیس به امضاء رسید و روسیا جمهور دو کشور در یک بیانیه مشترک آمادگی خود را برای عملی کردن پیمان امنیت در قفقاز اعلام کردند . در نهایت در فضای ایجاد شده پس از حادثه یازدهم سپتامبر اتحاد ترابوزان در ۲۹ آوریل ۲۰۰۲ متولد شد .
قبل از آغاز اجلاس ترابوزان تاجان ایلدم مشاور سیاست خارجی رئیس جمهور ترکیه تاکید کرد در این اجلاس روابط اقتصادی ، اجرای طرحهای انرژی ، حمل و نقل بررسی خواهد شد (۶) وی از اینطریق کوشید به اجلاس امنیتی ترابوزان شکل اقتصادی و مسالمت آمیز بدهد .
مشاور رئیس جمهور ترکیه همچنین گفته است ؤ ترکیه برای تحولات منطقه قفقاز اهمیت ویژه ای قائل است و همکاریهای سه جانبه ترکیه ، جمهوری آذربایجان و گر جستان علیه کشور دیگری نیست .
وی گفت تحولات منطقه بویژه پس از حادثه یازدهم سپتامبر امریکا لزوم افزایش سطح همکاریهیا ترکیه با جمهوری آذربایجان و گرجستان را در امر مبارزه با فعالیت های تروریستی فراهم ساخته است . (۷)
در واقع مقامات ترکیه ، جمهوری آذربایجان و گرجستان هدف از اتحاد ترابوزان را مبارزه مشترک با تروریسم و جرایم سازمان یافته عنوان کرده اند . (۸)
بهنگام آغاز جلاس ترابوزان احمد نجدت سزر رئیس جمهوئر ترکیه دستور کار این اجلاس را در یک سطر عنوان کرد : ” همکاری در مبارزه علیه تروریسم در پرتو اوضاع جدید جهانی و بااخص منطقه ای پس از حملات تروریستی روز یازدهم سپتامبر .“ (۹)
سزر در توجیه عقد اتحاد ترابوزان گفت : ” این حقیقت که مراکز تروریستی بین المللی در مناطق همجوار ما مستقر است ، ضرورت انجام اقدامات بازدارنده و موثر از جانب کشورهای ما از طریق ابتکارات دوجانبه را روشن می سازد . “
ادوارد شوارد نادزه رئیس جمهور گرجستان نیز در مرود اتحاد ترابوزلن گفت : ” نشست ترابوزان باهدف تبدیل قفقاز به منطقه ای مرفه و ایجاد همبستگی و همکاری بیشتر بین کشورهای منطقه انجام می گیرد . “ (۱۰) شواردنادزه تاکید کرد هدف از این اتحاد گسترش همکاری کشورهای منطقه با غرب و تامین امنیت قفقاز است .
در بیانیه پایانی نشست ترابوزان تاکید شد که سه کشور برای برقراری صلح و ثبات در قفقاز همکاریهای خود را گسترش می دهند و این همکاریها علیه کشور دیگری نیست .
علی اف رئیس جمهور آذربایجان نیز تاکید کرد توافق سه کشور در مور تامین امنیت طرح خط لوله نفت باکو – تفلیس – جیحان از مهمترین دستاوردهای این اجلاس بود . (۱۱)
در روز دوم نشست ترابوزان وزرای کشور جمهور آذربایجان ، گرجستان و ترکیه نیز قراردادی برای مبارزه باتروریسم و جنایتهای سازمان یافته امضاء کردند . (۱۲)
مهمترین موضوعی که پس از نشست ترابوزان مطرح شد مساله اختمال افزایش تعداد کشورهای عضو اتحاد ترابوزان بود .
شواردنادزه رئیس جمهور گرجستان با اشاره به این موضوع که نشست آینده سران اتحاد ترابوزان در تفلیس برگزار خواهد شد ، از احتمال افزایش تعداد اعضاء این اتحاد خبر داد. (۱۳)
در واقع با توجه به روند عادی سازی روابط ترکیه و ارمنستان ، ترکیه در آینده خواهد کوشید که ارمنستان را نیز به اتحاد ترابوزان بکشاند .
بطور کلی اجلاس ترابوزان را میتوان سه عرصه امنیتل ( امضائ موافقتنامه اتحاد امنیتی ) ، عرصه انرژی ( عزم کامل در اجرای طرحهای انرژی نظیر باکو – جیحان ) و عرصه سیاست ( تفاهم سه کشور در مسایل منطقه ای مورد ارزیابی قرار داد . )

اهداف اتحاد ترابوزان :

اتحاد ترابوزان زنجیره ای از اهداف را دنبا ل می کند . تعمیق همکاریهای اقتصادی میان ترکیه با گرجستان ، تحرک بخشیدن به طرحهای باکو – جیحان ، باکو – تفلیس – ارزروم و تراسیکا و طرحهای قارص – آخالکالاکی – باکو و ایجاد کابل نوری بین دو شهر بندری پوتی در گرجستان و شهر ریزه در ترکیه و تقویت زنجیره امنیتی باکو ـ آنکارا ـ تل آویو بهمراه تفلیس و بطور کلی تحت فشار گذاشت ارمنستان از یک سو و تشدید روند عادی سازی ترکیه با ارمنستان از جمله مسایلی هستند که در چارجوب اتحاد ترابوزان قابل بررسی هستند . در عین حال اتحاد ترابوزان نوعی مکمل اتحاد مثلثی امریکا ، رژیم صهیونیستی و ترکیه محسوب می شود. ترکیه در واقع با تشدید روند عادی سازی روئابط اش با رامنستان همزمان با انعقاد اتحاد ترابوزان در صدد اجرای مدل امنیتی ۱+۳ برای پایان دادن به نفوذ سنتی روسیه در قفقاز و تضعیف نقش ایران در این منطقه است . شاید هدف آتی از اتحاد ترابوزان و اجرای مدل امنیتی ۱+۳ بنوعی اجرای مدل امنیتی ۲+۳+۳ با برتری کامل ناتو و امریکا و مشارکت اسمی سایر کشورها است .
در این خصوص روزنامه اورنسل نوشته است : ” امریکا به منابع نفت و گاز آسیای میانه و حوزه دئریای خزر چشم دوخته است و در این راستا درصدد بهره گیری از ارتش ترکیه در اجرای سیاستهای امپریالیستی خود در منطقه است . بهمین منظور مناسبات نظامی ترکیه با جمهوری آذربایجان و گرجستان رو به توسعه نهاده و ستادهای ارتش ترکیه و امریکا برای سازماندهی این طرح یک گروه کاری مشترک تحت عنوان گروه کاری قفقاز تشکیل داده اند . ( ۱۴)
با وجود این باید گفت هر یک از سه کشور عضو اتحاد ترابوزان اهداف خاصی را دنبال می کنند .
• اهداف ترکیه
باید گفت ترکیه می کوشد با چنین ابتکارهایی در سیاست خارجی اش در مسایل مهم منطقه و جهان نقش آفرینی کند . . شاید پیمان ثبات در قفقاز را به پیمان ثبات در بالکان تشبیه کرد که به ابتکار ترکیه و با حضور روسای جمهور ترکیه ، بلغارستان و رومانی برگزار می شود . ترکیه باین اقدام می کوشد روابط خود را با گرجستان و جمهوری آذربایجان بیش از پیش گسترش دهد . چنانچه حتی در حاشیه نشست ترابوزان ترکیه اقدام به امضاء توافقنامه های دوجانبه با این دو کشور کرد .
در این راستا تفاهمنامه امنیتی که میان رامیل اوسوب اف و رشدی کاظم یوجلن وزرای کشور وقت دو کشور در خصوص مبارزه با قاچاق سلاح و مواد مخدر امضاء شد، اشاره کرد . (۱۵)
باید ابتکار ترکیه در ترتیب دادن نشست ترابوزان ریشه در علایق تاریخی ترکیه در قفقاز ، عوامل بیرونی و درونی دارد . به باور کارشناسان سیاسی ؛عوامل متعددی ؛مشوق حضور فعال ترکیه در منطقه قفقاز در دهه اخیر بوده است.مهمترین این عوامل وحدت درزبان ؛دین ونژاد ست.گروهی کثیری از اقوام ساکن درقفقاز ترک زبان هستند.درهمین مورد سلیمان دمیرل رییس جمهورسابق ترکیه بارها گفته است که به زودی ترکیه در چارچوب اشتراکات زبانی ونژادی با کشورهای قفقاز واسیای مرکزی به برادر بزرگتر این جمهوریهای تازه استقلال یافته تبدیل خواهد شد.اگرچه اکنون پس از یک دهه این سیاست شکست خورده است که نمود آن بی حاصل بودن نشست های سران کشورهای ترک زبان است.ضمن اینکه در این خصوص می توان به اختلافات ترکیه و جمهوری آذربایجان با ترکمستان و ازبکستان اشاره کرد. از دیگر عوامل مشوق ترکیه به حضور فعال در منطقه قفقاز ؛علاقه این کشور به خروج از انزوای منطقه ای است.بنظر کارشناسان سیاسی در دهه های اخیر دو عامل باعث انزوای منطقه ای ترکیه شده است.عامل اول ؛پیروی ترکیه از سیستم حکومتی لائیک وتلاش این کشور برای عضویت در اتحادیه اروپا است.بعد از جنگ جهانی دوم ترکیه استراژی سیاست خارجی خود را بر پایه غربگرایی قرارداد.تداوم سیاست غربگرایی افراطی ؛ترکیه را در انزوای منطقه ای قرارداد.عامل دوم ؛روابط نامناسب ترکیه با اکثر همسایگان ان است.ترکیه از جمله کشور های معدود منطقه است که با اکثر همسایگان خود اختلافهای جدی دارد.این کشور با عراق وسوریه بر سر مساله کردها وچگونگی استفاده ازآب رود های فرات ودجله وبایونان بر سر جزیره قبرس وساکنین ترک زبان آن اختلاف دارد.ترکیه همچنین در کنار دریای سیاه باروسیه مشکل دارد.عضویت ترکیه در ناتو ورقابت انکارا با با روسیه درآسیای مر کزی وقفقاز از جمله ادعای انکارا در مورد باصطلاح حمایت ایران از کردها ناراضی ترکیه مشکلات متعددی دارد.مقامات ترکیه امیدوارند با تو فیق در استراتژی غربگرایی وپذیرش عضویت این کشور در اتحادیه اروپا ؛در منطقه نیز نقش محوری بر عهده بگیرند –لیکن پس از چند دهه از اجرای چنین سیاستی وعدم موفقیت ان بویژه سیا ست ترکیه در قبال اتحادیه اروپا ؛ باعث شد که مقامات ترکیه ترکیه وبسیاری از نخبگان سکو لار از سیاست غر بگرایی سر خورده شوند.به همین جهت ترکیه بیش از گذشت به ایفای نقش منطقه ای گرایش یافته است تا هم خسارات های ناشی از بی توجهی های گذشته به مسایل منطقه را جبران کند وهم اینکه از نفوذ خود در منطقه بعنوان ابزاری برای واداشتن اروپا به قبول عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا استفاده نماید۰فروپاشی شوروی وتشکیل کشورهای جدید در منطقه قفقاز وآسیای مرکزی این فرصت را ایجاد کرد که انکارا با افزایش روابط خود بااین کشورها ؛خود را از انزوا در میان برخی همسایگان اش خارج سازد و به پل ارتباطی میان اسیای مرکزی وقفقاز با اروپا تبدیل شود.کارشناسان سیاسی پذیرش عضویت ترکیه در اتحادیه گمرکی اروپا راناشی از توجه به چنین نقشی برای ترکیه می دانند.از دیگر عواملی که باعث شد ترکیه در دهه اخیر توجه زیادی به منطقه قفقاز و اسیای مرکزی داشته باشد.پر کردن خلا قدرت در منطقه است.بافروپاشی شوروی و استقلال ۱۵جمهوری که از همان ابتدا با مسایل عدیده سیاسی و اقتصادی مواجهه بودند خلا چشمگیر قدرت در منطقه به وجود آمد. قسمت قابل توجهی از این خلا قدرت ناشی از کاهش حضور روسیه در منطقه بود. آنکارا از دو جهت درصددپرکردن این خلا بر آمد .از یک جهت اینکه مقامات ترکیه می تر سیدندبا قصور در این کار منطقه قفقاز واسیای مرکزی به عرصه نفوذ دیگر قدرتهای رقیب ترکیه تبدیل شود ودر نتیجه انکارابیشتر در انزوای منطقه ای قرار گیرد.دیگر اینکه ترکیه سعی داشت باپر کردن این خلا از سیطره مجدد و بی چون و چرای روسیه بر منطقه جلوگیری کند. چرا که در طول تاریخ روسیه عامل اصلی ناکامی ترکیه در رسیدن به اهداف اقتصادی ؛سیاسی و فر هنگی این کشور در قفقاز وآسیای مرکزی بوده است منطقه قفقاز و آسیای مر کزی به دلیل وسعت جغرافیای ؛منابع طبیعی ؛ظرفیت بالقوه اقتصادی و مو قعیت استراتژیکی ان ؛جایکاه ویژه ای در طرح های اقتصادی ترکیه دارد.کشورهای این منطقه کذ شته از نابسامانیهای سیاسی ؛دچار ضعفهای بنیادین اقتصادی هم هستند.چنین وضعیت ظاهرا“ موقعیت مناسبی برای رسیدن انکارا به اهداف اقتصادی خود در منطقه فراهم کرده است.برای کارشناسان اقتصادی ؛اهداف اقتصادی ترکیه در منطقه قفقاز و آسیای مرکزی را به چند شاخه مختلف تقسیم می کنند. از جمله این اهداف ؛تحصیل ارزان قیمت منافع ؛مواد خام و محصولات کشاورزی کشورهای قفقاز و آسیای مرکزی است. قفقاز همواره به داشتن معادن غنی وفلزات کم یاب وزمینهای حاصلخیز کشاورزی معروف بوده است.به همین جهت ترکیه می کوشد از طریق خرید محصولات کشاورزی ارزان قیمت ومواد اولیه این کشورها با استفاده از صنایع واسطه ای خود کالاهایی قابل صدور به اروپا تولید وصادر نماید۰تا زمانیکه شوروی بر قفقاز سیطره داشت ترکیه امکان اجرای چنین طرحی را نداشت.ولی اکنون ترکیه برای پیاده کردن این طرح تلاش میکند.هدف اقتصادی دیکر ترکیه در منطقه قفقاز و آسیای مرکزی ؛تسخیر بازارهای مصرف این جمهوریها ست.تحقق چنین طرحی ترکیه را از سودسرشاری برخوردار می کند.علاوه بر این بازارهای موجود در منطقه قفقاز و آسیای مرکزی به علت اوضاع وخیم اقتصادی حاکم بر این مناطق ؛بر خلاف بازارهای اروپای از کشش مناسبی برای جذب کالاهای درجه دوم برخوردارند واین امکان برای ترکیه فراهم شده است تا کالاهای درجه دوم وفاقد کیفیت مناسب برای صدور به اروپا رابه این جمهوریها صادر کند. از سوی دیکر در حال حاضر کشورهای قفقاز و آسیای مرکزی در شرایط کذار از اقتصاد متمرکز به بازار ازاد هستند وبه فن اوری در زمینه های اقتصادی وصنعتی نیاز دارند. ترکیه می کوشد در کنار تلاش برای ارائه الکوی حکومتی لائیک خود به این جمهوریها ؛الکوی اقتصادی اش را نیز به انها پیشنهاد کند وراه را برای صدو رفناوری اقتصادی وصنعتی به این کشورها همواره سازد.در همین زمینه ترکیه برای ترغیب این کشورها کهکاه وامهایی نیز به برخی کشورهای قفقاز وآسیای مرکزی میدهد۰این وامها علاوه بر سود اقتصادی ناشی از بهره ؛از لحاظ سیاسی نیز برای کرفتن امتیازهای مورد نظر انکارا موثراست.به باورکارشناسان اقتصادی مهمترین هدف اقتصادی ترکیه در منطقه قفقاز وآسیای مرکزی دستیابی به منابع انرژی ارزان قیمت است.

اهداف اقتصادی ترکیه در حوزه مسایل نفتی قفقاز ودریای خزر از دو جنبه قابل بررسی است.یکی مشارکت ترکیه در کنسرسیومهای نفتی وسر مایه کذاری برای اکتشاف واستخراج نفت ودیکری تلاش برای قرار دادن ترکیه در محور عبور خطوط انتقال نفت منطقه ودریای خزربه اروپا است.از زمانی که باکو در سال ۱۹۹۴ اکتشاف واستخراج در حوزههای نفتی خود را به کنسرسیومهای غربی واکذار کرد ؛ترکیه یکی از اولین داوطلبان مشارکت در انها بود.نکاهی به ترکیب کنسرسیومهای سرمایه کذار از ان سال به بعد نشان میدهد که انکارا تقریبا در همه آنها شرکت جسته است.دلیل این مشارکت وسیع ترکیه یکی تسهیلاتی بود که مقامات آذری به خاطر سیاستهای نزدیکی بیشتر به ترکیه فراهم کردند ودیکری به خاطر تمایل مقامات ترکیه برای حضور فعال کشورشان درمسائل نفتی منطقه قفقاز ودریای خزر است که میتواند سود قابل توجهی برا ی این کشور داشته باشد.با فروپاشی شوروی وکاهش انتقال نفت منطقه قفقاز به اقمار مسکو از طریق خطوط انتقال نفت شوروی وهمچنین امضاکنسرسیومهای نفتی جمهوری آذربایجان با شرکتهای غربی چکونکی انتقال نفت منطقه قفقاز ودریای خزر به بازارهای جهانی بعنوان یک مساله اساسی مطرح شد.از سال ۱۹۹۴ مسیر خطوط انتقال نفت موضوع رقابت کشورهای مختلف از جمله روسیه ؛کرجستان و ترکیه بوده است.ترکیه به چندین دلیل خواهان عبور خطوط نفت از خاک این کشور است.زیرا در این صورت ؛نه تنها این کشور سالیانه سود سرشاری از بابت ترانزیت نفت به د ست میاورد ؛بلکه میتواند قسمت عمده ای از مصرف داخلی انرژی خود را ارزان تر تامین نماید.تحقق این طرح از لحاظ سیاسی نیز وابستکی انرژی ترکیه به دیکر کشورها را کاهش می دهد وضریب امنیت تامین انرژی این کشور را بالا می برد.همچنین عبور خطوط انتقال نفت باعث وابستکی کشورهای تولید کننده نفت در قفقاز واسیای مرکزی ومصرف کنندکان ان در اروپا به ترکیه می دهد وانکارا می تواند در بده بستانهای سیاسی خود از آن به عنوان برگ برنده ای در مقابل این کشورها استفاده کند.تلاشهای ترکیه در زمینه عبور خطوط لوله های انتقال نفت از مسیر ترکیه ؛منجر به امضای چندین سند موافقت مقدماتی بین ترکیه واذربایجان مبنی بر انتقال نفت از مسیر باکو-جیحان و طرح ترانس خزر و اکنون طرح انتقال گاز باکو – تفلیس – ارزروم شده است ؛ترکیه امیدوار است که با عملی شدن این طرح ؛موقعیت برجسته اقتصادی در منطقه شده و تبدیل به چهار راه انتقال انرژی بشود.اما این خطوط لوله به علت طولانی بودن فاقد صرفه اقتصادی بوده و دارای مشکلات فراوان مالی ؛ امنیتی و زیست محیطی هستند. بطوریکه هیچکدام از این طرحها تاکنون عملی نشده و طرح ترانس خزر کلا“ از دستور کار کشورهای امضاء کننده خارج شده است.در واقع به اذعان حتی کارشناسان غربی ایران ارزان ترین ؛ کوتاه ترین و امن ترین مسیر برای انتقال انرژی حوزه خزر به بازارهای جهانی. لیکن به دلیل چیرکی مطامع سیاسی بر منافع اقتصادی راههای ایران موردنظر غرب وترکیه نیست.امریکا به علت خصومت با عبور خطوط لوله از طریق خاک ایران مخالفت میکند.این در حالی است کهبعنوان مثال احداث عبورخط لوله باکو به جیحان ترکیه از مسیری غیر از مسیر ایران هر بشکه ۲۲|۲دلار گرانتر تمام می شود.این مسیر از نظر امنیتی نیز فاقد ضریب مورد اطمینان است.مسیر باکو –جیحان در صورت عملی شدن از اراضی شرقی ترکیه عبور میکند.در این مکان کردها علیه حکومت مرکزی در حال شورش به سر می برند.ضمن انکه عبور این خط لوله از مناطق ناامن گرجستان ریسک سرمایه گذاریها را افزایش می دهد.
از لحاظ منطقه ای ترکیه هدف تقویت نقش خود بعنوان یک بازوی منطقه ای غرب است. البته این موضوع تا حدودی پس از حادثه یازدهم سپتامبر افزایش یافته است . ترکیه می کوشد نقش برتر را در خاور میانه ، بالکان ، حوزه دریای سیاه و قفقاز ایفاء نماید. اما برای ایفاء این نقش ضمن اینکه نیازمند دریافـــت کمک های واقعی قدر تهای بزرگ است ، نیاز مند حل اختلافات اش با همسایگانش است. در این راستا ترکیه می کوشد مانع نقش آفرینی ایران و روسیه در مسایل امنیتی و طرحهای اقتصادی قفقاز و آسیای مرکزی شده و حتی در راستای اهداف و منافع رژیم صهیونیستی و امریکا در همکاریهای ایران و ارمنستان ، روسیه و یونان اخلا ل ایجاد کرده و از تعمیق روابط ایران با جمهوری آذربایجان و گرجستان جلوگیری کند . اتحاد ترابوزان نیز چنین اهدافی را دنبال می کند و از اینرو نیز واکنش منفی روسیه را بر انگیخته است .
در همین راستا آناتولی چخویف معاون کمیته امور جامعه کشورهای مشترک المنافع دومی روسیه با اشاره به نشست ترابوزان تاکید کرد ترکیه برخلاف توافقنامه موجود ۷۰ درصد ناوگان نظامی خود را در بندر ترابوزان مستقر کرده است و از اینطریق می خواهد قدرت نظامی خود را به روسای جمهور آذربایجان و گرجستان نشان دهد . مسکو باید در مقابل تلاش این سه کشور برای اتحاد اقدام مشابهی انجام دهد . (۱۶)
درواقع در یک بررسی تاریخی باید گفت پایان جنگ سرد ، فروپاشی اردوگاه کمونیسم و تشکیل کشورهای جدید در مرزهای ترکیه باعث این تصور در میان دولتمردان ترکیه شد که در قبال تحولات جاری منطقه آسیای مرکزی و قفقاز این کشور دارای نقش و موقعیت محوری می باشد. ترکیه که از پایان جنگ دوم جهانی و تقسیم جهان به دو بلوک شرق و غرب، تنها نقش پایگاه مقدم ناتو را در مقابله با اردوگاه کمونیسم ایفاء می کرد، بعد از پایان جنگ سرد و کنار رفتن پرده ارتباط با جهان خارج، ترکها متوجه ویژگیهای جغرافیایی و تاریخی خاص خود شدند. (۱۷) این ویژگیها باعث شد که ترکیه پس از فروپاشی شوروی و پیدایش کشورهای جدید در بالکان، شرق اروپا، حوزه های دریای سیاه و آسیای مرکزی و قفقاز، دارای نقش منحصربفرد باشد.
ترکیه اهداف امنیتی متنعددی در قفقاز در یک دهه گذشته دنبال کرده است :
ـ گسترش نفوذ ترکیه در آسیای مرکزی و قفقاز و یافتن جایگاه برتر در منطقه. ـ ارائه حکومت غیر مذهبی به عنوان تنها نظام حکومتی مطلوب برای جانشینی نظام کمونیستی در منطقه. ـ ارائه اندیشه پان ـ تورکیسم و تشکیل اتحاد بزرگ میان ۲۰۰ میلیون ترک از آسیای مرکزی تا انتهای شبه جزیره بالکان. ـ ایفای نقش پل ارتباطی بین غرب و آسیای مرکزی و قفقاز. ـ جلوگیری از گسترش اصول گرایی اسلامی و تفکر انقلابی در منطقه. ـ مقابله با آنچه که ترکیه اهداف ارضی ارمنستان و نیز تلاش برای شناساندن جهانی کشتار ۱۹۱۵ ارامنه می نامد. ـ مشارکت در طرحهای کلان اقتصادی قفقاز از جمله خطوط انتقال انرژی، ‌طرح تراسیکا یا احیاء جاده ابریشم و تلاش برای کنار زدن ایران و روسیه در این طرحها، آنچنانچه غرب می خواهد. ـ حمایت آشکار و پنهان از پیمانهای نظامی غربگرا در منطقه نظیر پیمان گوام. ـ کمکهای مالی موقتی به کشورهای قفقاز جنوبی برای افزایش روابط شان با ناتو و کاهش روابط اشان با روسیه و جامعه کشورهای مشترک المنافع.
در چنین شرایط ترکیه به این نتیجه رسیده است که اکنون با به حد مطلوب رسیدن روابط اش با گرجستان و جمهور آذربایجان با امضاء اتحاد ترابوزان به این موضوع قوام و ثبات دهد . اما ترکیه برای اجرای مدل امنیتی ۱+۳ ارمنستان را فراموش نکرده است . چرا که موقعیت جغرافیایی ارمنستان بشکلی است که ترکیه برای حضور آسان در قفقاز ناگزیر به عادی سازی روابط اش با ارمنستان است .
بر همین اساس نیز همزمان با نشست ترابوزان اسماعیل جم وزیر امورخارجه وقت ترکیه برای کاستن از نگرانیهای ارمنستان اعلام کرد بزودی وزرای امورخارجه ترکیه ، ارمنستان و جمهوری آذربایجان در ریکیاویک پایتخت ایسلند دیدار می کنند . (۱۸)
باید گفت این دیدار ۲۴ و ۲۵ اردیبهشت ۱۳۸۱ در ریکیاویک انجام شد و پس از آن ماه بعد وزیران امورخارجه ترکیه و ارمنستان در حاشیه نشست سران سازمان همکاری اقتصادی دریای سیاه دیدار کردند و اواسط تیر ماه ۱۳۸۱ کمیسیون آشتی ترکیه و ارمنستان که از دسامبر ۲۰۰۱ فعالیت اش متوقف شده بود و ادعا می شد که منحل شده است ، چهارمین نشست اش را در شهر بوردوم ترکیه برگزار کرد ( ۱۹) و بدین ترتیب ثابت شد که روند عادی سازی روابط ترکیه و ارمنستان به مراحل قابل توجهی رسیده و تئورسین های ترک تاکنون در روند اجرایی مدل امنیتی ۱+۳ موفق بودند.

• اهداف جمهوری آذربایجان

جمهوری آذربایجان از جمله کشورهای قفقاز جنوبی است که از سالهای گذشته به پیوستن به اتحاد های سه جانبه و چند جانبه با محوریت ترکیه علاقه نشان داد ه است . پیوستن جمهوری آذربایجان به اتحاد امنیتی ترکیه و رژیم صهیونیستی نشاندهنده این موضوع است . ضمن اینکه باکو به ترکیه بعنوان یک متحد استراتژیک نگاه می کند . از نظر باکو ترکیه بعنوان محوری در ارتقاء روابط جمهوری آذربایجان با ناتو و کشورهای غربی است .
باید گفت باکو بویژه پس از روی کار آمدن حیدر علی اف در سال ۱۹۹۳ استراتژی غرب گرایی و در چارچوب آن ناتوگرایی را به عنوان یگانه راه حل برای حل معضلات امنیتی در پیش گرفته است. بنابراین بعد و جهت دیدگاه امنیتی جمهوری آذربایجان، غرب گرا می باشد. جمهوری آذربایجان اجرای مدل امنیتی ۱+۳ و متعاقب اجرای مدل امنیتی ۲+۳+۳ در این راستا می داند . بویژه اینکه تحقق این موضوع زمینه را برای تضعیف برخی از کشورهای منطقه نظیر روسیه فراهم می سازد که مورد نظر باکو است . .
جمهوری آذربایجان از سال ۱۹۹۴ به عضویت پیمان برای مشارکت برای صلح ناتو پذیرفته شده است. از آن سال باکو کوشیده است به هر نحو ممکن روابط اش با این پیمان را گسترش دهد. مقامات ج. آذربایجان بویژه رئیس جمهور این کشور بارها تاکید کرده اند که همکاری با ناتو و آمریکا به منزله تضمین حاکمیت و استقلال ج. آذربایجان است. از سال ۱۹۹۹ جمهوری آذربایجان در چارچوب شورای همکاری اروپا آتلانتیک نیز با ناتو همکاری دارد. در سال ۱۹۹۹ جمهوری آذربایجان درخواست برای حضور نیروهای خارجی یا پایگاه خارجی در این کشور مطرح کرد. با وجود این خاویر سولانا دبیر کل وقت ناتو، در ژوئن ۲۰۰۰ رسماً تقاضای جمهوری آذربایجان برای عضویت در پیمان ناتو را رد کرد. (۲۰) در چنین شرایطی جمهوری آذربایجان به گسترش روابط با کشورهای عضو ناتو از جمله ترکیه و از جمله عضویت در اتحادهای امنیتی ترابوزان که می تواند به مکانیسمی بر ای گسترش روابط با ناتو تبدیل شود ، علاقمند است. در واقع مقامات جمهوری آذربایجان معتقد هستند که با حضور در چنین اتحادهایی نظیر ترابوزان موقعیت باکو در مناقشه قره باغ در قبال ارمنستان تقویت خواهد شد . این در شرایطی است که در واقع همین خوشبینی باکو از یک سو و تشدید روند عادی سازی روابط ترکیه و ارمنستان بشدت بر موقعیت باکو در مذاکرات صلح قره باغ تاثیر منفی می گذارد .
بطور کلی در عرصه منطقه ای و جهانی جمهوری آذربایجان چندین نیازمندی و هدف دارد و. مشارکت باکو در اتحادهای امنیتی نظیر اتحاد ترابوزان برای رفع این موضوعات صورت می گیرد .

۱)یافتن راهکارهایی برای حل و فصل مناقشه قره باغ
در حال حاضر بزرگترین و مهمترین نیازمندی و محور بسیاری از تحرکات جمهوری آذربایجان، یافتن راهکاری برای حل و فصل مناقشه قره باغ است. مناقشه قره باغ سر منشاء بسیاری از مشکلات سیاسی، امنیتی، اقتصادی و اجتماعی جمهوری آذربایجان محسوب می شود. دولت باکو می کوشد به این معضل چهارده ساله پایان دهد، اگر چه تاکنون موفق نبوده است. وجه امنیتی اتحاد ترابوزان برای باکو از این بعد مهم است .

۲)جذب سرمایه گذاریهای خارجی
یکی از مهمترین نیازمندیها و به تبع آن هدف جمهوری آذربایجان، جذب سرمایه گذاریهای خارجی و دریافت کمکهای مالی از کشورها و سازمانهای مالی بین المللی نظیر بانک جهانی و صندوق بین المللی پول است. با توجه به بحران اقتصادی جمهوری آذربایجان، این کشور سخت نیازمند جذب سرمایه گذاریهای خارجی است. محور بسیاری از سفرهای مقامات عالیرتبه جمهوری آذربایجان به کشورهای دیگر همین موضوع بوده است. برای رسیدن به این هدف دولت باکو تسهیلاتی در مورد سرمایه گذاریهای خارجی فراهم ساخته است. سال گذشته رئیس جمهور آذربایجان درهای جمهوری آذربایجان برای سرمایه گذاریهای خارجی را باز عنوان کرد، با این وجود تاکنون به خاطر مطرح بودن مساله امنیت سرمایه گذاری در جمهوری آذربایجان و نیز رواج شدید فساد مالی ، شرکتهای خارجی چندان از انجام سرمایه گذاری در جمهوری آذربایجان استقبال نکرده اند. جمهوری آذربایجان در چارچوب اتحاد ترابوزان می کوشد بزعم خود با تحرک بخشیدن به طرحهای باصطلاح اقتصادی نظیر باکو – جیحان تا حدودی مشکلات اقتصادی رفع کند .

۳) ناتوگرایی و اروپاگرایی
یکی از مهمترین اهداف جمهوری آذربایجان سیاست ناتوگرایی و اروپاگرایی است. مقامات جمهوری آذربایجان تحقق این سیاست را به معنای حفظ حاکمیت و استقلال جمهوری آذربایجان عنوان کرده و آن را به عنوان گامی برای احقاق تمامیت ارضی این کشور عنوان می کنند. دولتمردان باکو امیدوارند با ادغام دادن سرنوشت کشورشان به سرنوشت اروپا به معضلات امنیتی و اقتصادی شان پایان دهند. عضویت جمهوری آذربایجان در سازمان امنیت و همکاری اروپا و شورای اروپا و برنامه مشارکت برای صلح ناتو و نیز عضویت در شورای همکاری اروپا ـ آتلانتیک ناتو در این راستا صورت گرفته است. جمهوری آذربایجان عضویت در اتحادهای امنیتی نظیر اتحاد ترابوزان در این راستا ارزیابی می کند .

• اهداف گرجستان

گرجستان در چارچوب اتحاد امنیتی ترابوزان مجموعه ای از اهداف امنیتی ، سیاسی و اقتصادی را دنبال می کند . از لحاظ ا منیتی گرجستان برغم گذشت بیش از یک دهه از استقلال اش با بحرانهای جدایی طلبی در آبخازیا و اوسیتیای جنوبی مواجه است . تصمیم این جمهوریهای خودخوانده برای تاسیس اتحاد نظامی بشدت گرجستان را نگران کرده است . در چنین شرایطی گرجستان هر چه بیشتر بزعم خود می کوشد از کمک های ترکیه و جمهوری آذربایجان که خود درگیری جداییی طلبی در قره باغ است ، بهره گیرد . شاید از همین رو نیز ادوارد شواردنادزه رئیس جمهور گرجستان در پایان نشست ماه آوریل ۲۰۰۲ ترابوزان اعلام کرد بر اساس این اتحاد سه کشور برای مبارزه بب تجزیه طلبی در قفقاز همکاری و مبارزه مشترک خواهند کرد . (۲۱)
از لحاظ اقتصادی نیز گرجستان امیدوار است با تحقق طرحهای انتقال انرژی نظیر باکو- جیحان و باکو – تفلیس – ارزروم به محور انتقال انرژی منطقه تبدیل شود تا ضمن دریافت درآمدهای ارزی ، بخش اعظمی از نیازهای انرژی خود را تامین کند . از آنجا که علی الظاهر یکی از محورهای همکاری در چارچوب اتحاد ترابوزان تسریع دادن به پروژه های انتقال انرژی است این موضوع مورد توجه گرجستان قرار گرفته است . ضمن اینکه از لحاظ سیاسی نیز کاهش دادن فشار های روسیه و کاخ کرملین یکی از اهداف پیوست گرجستان به اتحاد ترابوزان است .
باید گفت گرجستان را باید اولین جمهوری قفقاز جنوبی دانست که دیدگاههای امنیتی آن از همان ابتدا به سمت دوری از روسیه گرایش داشته است. گامساخوردیا اولین رئیس جمهور گرجستان که سیاستهای تندی در مقابل آبخازیا و اوستیای جنوبی داشت، روسیه را متهم به حمایت از جدایی طلبان این منطقه کرده و به نوعی پایه گذار سیاست دوری از روسیه در منطقه قفقاز جنوبی بوده است. با روی کار آمدن شواردنادزه در گرجستان وی اگر چه در سالهای اولیه حکومت اش سیاست احتیاط در روابط با روسیه و غرب را در پیش گرفت، به طوری که گرجستان در این دوران بر عضویت اش در اتحادیه اروپا تاکید داشت و از تقاضا برای عضویت در ناتو خودداری می کرد. در واقع در این مقطع، دیدگاه امنیتی گرجستان مراحل مقدماتی تکوین خود را پشت سر می گذاشت. اما پس از مداخله ناتو در بالکان، کمکهای مالی و نظامی غرب به گرجستان، پذیرش گرجستان در شورای اروپا در ۲۷ آوریل سال ۱۹۹۹، کاهش نفوذ روسیه در قفقاز بویژه در دوران یلتسین و عدم حل و فصل مناقشات آبخازیا و اوستیای جنوبی توسط روسیه، باعث شد که گرجستان از سال ۱۹۹۹ دیدگاه امنیتی خود را هر چه بیشتر بر مساله گسترش روابط با ناتو متمرکز سازد. تاکید شوارد نادزه بر ناکارآمدی سیستم امنیتی موجود در جهان(ناتوانی شورای امنیت سازمان ملل در تامین و تضمین صلح جهانی)، اصرار وی بر لزوم تجدیدنظر در سازوکارهای موجود برای برقراری صلح جهانی و حل مناقشات قومی با استفاده از زور، اظهارات صریح او مبنی بر اینکه«نقشه های موجود جهانی متناسب با شرایط جنگ سرد تهیه شده و اکنون دنیا چهره جدیدی یافته و نیازمند نقشه های تازه و واقع گرایانه دیگری است.» و نهایتاً تاکید وی بر این نکته که ناتو، قادر است صلح را در هر نقطه زمین که بخواهد، مستقر نماید، مؤید تشدید دیدگاه امنیتی غربگرایانه گرجستان از سال ۱۹۹۹ است. بدین ترتیب گرجستان عملا نشان داده است که معتقد است امنیت در قفقاز جنوبی و گرجستان بوسیله ناتو و کشورهای غربی برقرارشدنی است. عضویت گرجستان در اتحاد سه جانبه ترابوزان نیز دقیقا در راستای این هدف صورت گرفته است.
طی دو سال گذشته گرجستان برای تحقق این دیدگاه امنیتی اش، ضمن تشدید سیاستهای واگرایانه اش در جامعه کشورهای مشترک المنافع، خواهان برچیده شدن پایگاههای نظامی روسیه از گرجستان شد. البته براساس توافقی که روسیه و گرجستان در نوامبر ۱۹۹۹ در حاشیه اجلاس استانبول سازمان امنیت و همکاری اروپا کرده بودند، قرار بود تا آخر ژوئن ۲۰۰۱ تخلیه دو پایگاه وازیانی(Vaziany) و گودائوتا(Gudauta) پایان یابد. اما مشکل در خصوص پایگاه استراتژیک باتومی(Butomi) و آخالکالاکی (Akalkalaki) است. روسیه خواهان فعالیت این دو پایگاه تا ۱۴ سال دیگر است ولی تفلیس خواهان تخلیه این پایگاهها براساس موافقتنامه استانبول تا پایان سال ۲۰۰۴ است. در عین حال روسیه اوایل جولای ۲۰۰۱ اعلام کرد که به علت مشکلات مالی و مخالفتهای محلی در آبخازیا نتوانسته است در موعد مقرر پایگاه گودائوتا را تخلیه کند. (۲۲) روسیه در پایان ژوئن ۲۰۰۱ پس از تخلیه پایگاه وازیانی، این پایگاه را رسماً در اختیار مقامات گرجستان قرار داد. روسیه معتقد است که در صورت برچیده شدن پایگاههایش در گرجستان زمینه برای نفوذ ناتو در منطقه استراتژیک قفقاز که از آن به عنوان حیاط خلوت خود نام می برد، افزایش می یابد و حتی ممکن است پایگاههای تخلیه شده در اختیار ناتو قرار گیرد. بویژه اینکه گرجستان آوریل گذشته پایگاه مارنئولی در حومه تفلیس را به مدت ۵ سال به ترکیه داد و این موضوع خود نشان می دهد که با توجه به رویکرد ناتوگرایانه گرجستان و نیز انعقاد اتحاد ترابوزان گرجستان در آینده احتمالا“ به بهانه همکاری مشترک در مبارزه با تروریسم پایگاههای جدیدی غیر از پایگاه مارنئولی در اختیار ترکیه قراردهد . در این خصوص دیدار چند هیات نظامی ترکیه از پایگاه تخلیه شده روسی وازیانی در ماههای اخیر از اینجهت قابل تامل است .
باید گفت با توجه به حساسیت کشورهای منطقه به حضور بیگانگان در منطقه قفقاز جنوبی دیدگاه امنیتی گرجستان بر محور ناتوگرایی و اینکه ناتو تنها حلال مشکل تجزیه طلبی گرجستان هست، باعث واگرایی میان کشورهای منطقه شده است. در واقع دیدگاه امنیتی گرجستان نیز به مانند دیدگاه جمهوری آذربایجان، تنش زا است. این روند پس از انعقاد اتحاد سه جانبه ترابوزان تشدید یافته است . شاید مهمترین نتیجه این روند ، تیرگی روابط گرجستان با روسیه است، که بی شک تاثیر سوء بر آینده مناقشات آبخازیا و اوستیای جنوبی خواهد گذاشت.

ارتباط اتحاد ترابوزان با مدلهای امنیتی قفقاز ( خانه قفقازی )

باید گفت یکی دوسال قبل از اینکه اتحاد امنیتی سه جانبه ترابوزان امضاء شود ، ترکیه یک نوع مدل امنیتی برای قفقاز با عنوان خانه قفقازی ارایه کرده است . ترکیه برای اجراء چنین مدلی با حضور سه جمهوری قفقاز بعلاوه ترکیه تمایل دارد . این مدل با این بازیگران از سوی کشورهای غربی نیز حمایت می شود چرا که همسو با سیاست آنها برای منزوی کردن ایران و روسیه است. البته کشورهای غربی نیز با مدل ۱ + ۳ با محوریت ترکیه تا آنجا موافقند که عملا در راه حضور آنها در ترتیبات امنیتی قفقاز مانعی ایجاد نکند. در واقع ترکیه به عنوان، بازوری امنیتی غرب در منطقه ایفای نقش کند. به باور کارشناسان سیاسی تلاش ترکیه برای ایفاء نقش محوری در طرحهای اقتصادی و سیاسی کلان منطقه نظیر انتقال انرژی قفقاز وتراسیکا در این راستا صورت می گیرد. در همین راستا نیز مقامات ترکیه بارها کوشیده اند به نوعی نقش اساسی در حل و فصل معضلات امنیتی قفقاز منجمله مناقشه قره باغ و آبخازیا ایفاء کنند.
در واقع ترکیه حتی پیشنهاد کرده است تا ساختار به نام «خانه قفقازی» ایجاد شود. مفهوم پیشنهاد ترکیه این بود که کشورهای منطقه ماوراء قفقاز را گرد آورد و تحت کنترل خود قرار دهد. این موضع تلاشی برای خارج کردن ایران و روسیه از منطقه می باشد.(۲۳)
ترکیه علاقمند است هم از نظر سیاسی و هم اقتصادی در قفقاز حضور داشته باشد. در جمهوری آذربایجان این موضوع یک واقعیت انجام گرفته است. روابط گرجستان و ترکیه نیز روند رو به پیشرفتی را دارند و تنها ارمنستان باقی می ماند. دمیرل رئیس جمهور سابق ترکیه سال ۲۰۰۰ در اواخر دوران ریاست جمهوری اش با ارسال پیامی به رئیس جمهور ارمنستان خواهان شرکت ارمنستان در تاسیس پیمان خانه قفقازی شد.(۲۴)
به باور کارشناسان سیاسی اتحاد ترابوزان دقیقا“ در راستای مدل خانه قفقازی ترکیه طراحی اجرا شده است . در واقع مقامات ترکیه برای اجرای مدل امنیتی ۱+۳ و اجرای طرح خانه قفقازی دو روش را در پیش گرفته اند . اول اینکه کوشیدند با انعقاد اتحاد ترابوزان نفوذ خود را در گرجستان و جمهوری آذربایجان بعنوان دو جمهوری از سه جمهور قفقاز جنوبی تثبیت سازند . دوم اینکه ترکیه با ابراز تمایل به از سرگیری روابط دیپلماتیک با ارمنستان می کوشد در یک مقطع زمانی میان مدت ارمنستان را نیز تا حدودی با خود همراه سازد و بدین ترتیب سه جمهوری قفقاز جنوبی را در حوزه نفوذ داشته باشند . این در شرایطی است که کشورهایی نظیر ایران و روسیه که دارای نفوذ سنتی فوق العاده ای در قفقاز هستند ، تاکنون نتوانسته اند ابتکار دیپلماتیک نظیر ترکیه که در ترابوزان انجام داد ، بدهند تا روابط خود را هرچه بیشتر با جمهوریهای قفقاز جنوبی تعمیق دهند .

ارتباط اتحاد ترابوزان با پیمان گوام

پیمان گوام را باید جنجال برانگیز ترین پیمان حوزه جامعه کشورهای مشترک المنافع پس از فروپاشی شوروی عنوان کرد . گفته می شود ابتکار تاسیس این پیمان به وسیله لئونید کوچما(Leonid Kuchma) رییس جمهور اکراین مطرح شده است.
اتحادیه موسوم به گوام در ابتداء متشکل از کشورهای گرجستان، اوکراین، جمهوری آذربایجان و مولداوی اواخر سال ۱۹۹۷ با ادعای همکاریهای اقتصادی تشکیل شد. گفتنی است گ.او.او.آ.م در واقع متشکل از حروف اول کشورهای گرجستان، اوکراین، ازبکستان، آذربایجان ومولداوی می باشد، که در حال حاضر پنج عضو این پیمان را تشکیل می دهند. هدف اولیه تشکیل این پیمان گسترش همکاریهای اقتصادی بین اعضاء و تامین امنیت خطوط نفتی بود. از جمله خط لوله باکو – سوپسا(supsa) که نفت خزر را به اروپا صادر می کند. موقعیت استراتژیک هر یک از اعضای گوام، شرایط مناسب جغرافیایی را برای فعالیت اقتصادی فراهم می کند.
با این وجود کارشناسان سیاسی از همان ابتداء به اینکه پیمان گوام صرفا اهداف اقتصادی را دنبال می کنند، خوشبین نبودند. بویژه اینکه اعضاء این پیمان در یک سلسله موضوعات، مشترکاتی دارند که تردیدها را نسبت به غیر اقتصادی بودن گوام، افزایش داده است.
از جمله اینکه هر چهار عنصر عضو موسس گوام با روسیه مشکل دارند. در این میان جمهوری آذربایجان روسیه را حامی ارمنستان در مناقشه قره باغ می داند. گرجستان نیز معتقد است که حمایت روسیه از جدایی طلبان آبخازیا موجب وضعیت بحرانی کنونی این کشور و لاینحل ماندن این مناقشات شده است. در عین حال مولداوی و اوکراین نیز همواره حضور لشکر چهارده ارتش روسیه در خاکشان را به منزله سلب استقلال خود تلقی می کنند. ضمن اینکه اوکراین روسیه را به حمایت از جدایی طلبان منطقه کریمه و مولداوی روسیه را به حمایت از جدایی طلبان منطقه دنیستر متهم می کند.
از سوی دیگر در آغاز تاسیس گوام این موضوع همواره مطرح بوده است که با توجه به عضویت کشورهای گوام در سازمان همکاریهای اقتصادی دریای سیاه، آیا تاسیس پیمان گوام در کنار سازمان همکاریهای اقتصادی دریای سیاه ضروری بوده است یا نه؟ از این رو برخی از کارشناسان معتقدند از همان ابتداء، تاسیس گوام بیشتر با انگیزه های سیاسی و امنیتی صورت گرفته است. از همین رو روسیه از همان ابتداء نسبت به گوام بدبین بوده است. اگر چه در دو سال اول تاسیس گوام کشورهای عضو از انجام تحرکات امنیتی و نظامی نظیر انجام تمرینات نظامی خودداری کردند. برای جلوگیری از حساسیت روسیه مقامات عالیرتبه عضو پیمان گوام بارها بر غیر نظامی بودن این پیمان بویژه در اوایل تاسیس این پیمان تاکید کرده اند.
ایراکلی مناقار شویلی وزیر امور خارجه گرجستان ۱۶/۱/۷۸ گفت، اتحادیه گوام متشکل از جمهوری آذربایجان،گرجستان، اوکراین و مولداوی هیچ وقت به یک سازمان نظامی و سیاسی تبدیل نخواهد شد.(۲۵)
وزیر امور خارجه گرجستان در اظهاراتی که امروزه خنده دار به نظر می آید، گفت این اتحادیه به هیچ وجه جایگزین پیمان امنی دسته جمعی جامعه کشورهای مشترک المنافع نخواهد شد و تنها نقش «مشورتی» در منطقه را ایفاء خواهد کرد. با این وجود ده ماه بعد « دیویدتوزادزه» وزیر دفاع گرجستان سخنان وزیر امور خارجه این کشور را آشکارا رد کرد و وجود همکاریهای نظامی در چارچوب این پیمان را تائید کرد.
دیوید توزادزه وزیر دفاع گرجستان ۲۹ ژانویه ۱۹۹۹ اعلام کرد، همکاریهای نظامی در چارچوب اتحادیه اقتصادی و منطقه ای گوام را نباید به عنوان یک اتحاد نظامی جدید قلمداد کرد. بلکه هدف این اتحادیه همکاری در چارچوب تامین امنیت انتقال ذخایر انرژی خواهد بود.(۲۶)
با این وجود تحولاتی که پیمان گوام بویژه از سال ۱۹۹۹ شاهد آن بود، نشان داد که این پیمان کارکرد و سمت و سویی علیه اهداف و اصول جامعه کشورهای مشترک المنافع دارد، برخلاف آنچه که وزیر دفاع گرجستان گفته است.
ماه مارس ۱۹۹۹ موعد تمدید پیمان امنیت دسته جمعی جامعه کشورهای مشترک المنافع بود و بی شک موضع اعضای گوام در مقابل این موضوع به خوبی نشان می داد که آیا گوام علیه پیمان دسته جمعی CIS است یا نه؟ همه چیز مشخص شد. دو کشور از ۴ کشور عضو گوام یعنی آذربایجان و گرجستان با تاکید بر ناکارآمدی امنیتی پیمان امنیت دسته جمعی و هژمونی(ادعای برتری جویی) روسیه در این پیمان از تمدید آن برای ۵ سال آینده خودداری کردند. اوکراین و مولداوی نیز به عنوان دو عضو دیگر از پیمان دسته جمعی تاشکند ۱۹۹۲ به شدت انتقاد کردند که تاثیر آنها کمتر از خروج این پیمان آن نبود. بدین ترتیب گوام وارد مسیر جدیدی شد و تحرکات امنیتی و نظامی گوام، که در چارچوب دوری از روسیه و نزدیکی به ناتو بود، شدت گرفت. از همان زمان توجه ترکیه بعنوان مبتکر اتحاد ترابوزان و کشورهای غربی به پیمان گوام بیشتر شد .
ازبکستان نیز از جمله جمهوریهای مهم آسیای مرکزی است که به عنوان ناراضی روسیه در آسیای مرکزی شناخته می شود. در واقع از نظر مقامات کرملین جزء جمهوریهای سرکش مناطق خارج نزدیک روسیه به شمار می رود. ازبکستان نیز پیمان دسته جمعی تاشکند ۱۹۹۲ و تمدید آن برای ۵ سال بعد را امضاء نکرد و با خروج از آن به همکاری با گوام علاقه نشان داد.
اسلام کریم اف رئیس جمهور ازبکستان ۵/۲/۷۸ همزمان با تشکیل نشست سران گوام در پایتخت اوکراین خواستار پیوستن این کشور به اتحادیه گوام شد.(۲۷)
در این نشست سران گوام، که در کیف برگزار شد، سران اتحادیه گوام برای اولین بار بطور آشکار با صدور بیانیه ای از گسترش همکاری با ناتو حمایت کردند. عضویت ازبکستان در گوام در دیدار سران گوام در حاشیه اجلاس پنجاهمین سالگرد تاسیس ناتو در نیویورک آمریکا رسمیت یافت.(۷) پذیرش عضویت ازبکستان در گوام آن هم در عالی ترین اجلاس سازمان ناتو و در آمریکا به خوبی ماهیت ارتباط میان این پیمان و ناتو را مشخص می سازد.
در واقع بدین ترتیب با پیوستن ازبکستان به گوام این پیمان تبدیل به «باشگاه ناراضیان» روسیه و جامعه کشورهای مشترک المنافع شد. این پیمان از آن تاریخ با حمایتهای آشکار و پنهان غرب و ترکیه بر ابعاد همکاریهای امنیتی و نظامی خود افزوده است، به طوری که اکنون گوام بیشتر به عنوان یک پیمان امنیتی و نظامی شناخته می شود، تا به عنوان یک پیمان اقتصادی.
از جمله نشانه های نظامی و امنیتی شدن گوام را از سال ۱۹۹۹، تشکیل اجلاسهای متعدد وزرای دفاع گوام است. در همین راستا وزرای دفاع ج. آذربایجان، اوکراین و گرجستان ۱/۱۱/۷۷ در باکو نشستی را برگزار کردند. در این نشست وزرای دفاع گوام قراردادهای همکاری نظامی را امضاء کردند و موافقت کردند که نیروهای پاسدار صلح از نظامیان این کشورها تشکیل شود و در هر کدام از کشورهای عضو که نیروهای پیمان امنیت دسته جمعی حضور دارد،‌ اخراج شوند.(۲۸) بدین ترتیب گوام عملا یک اعلام جنگ علیه روسیه و جامعه کشورهای مشترک المنافع اعلام کرد.
همچنین وزرای دفاع گوام در ۱۳/۵/۷۸ به مدت دو روز در کیف پایتخت اوکرین نشستی را برگزار کردند. در این اجلاس اعضاء بر راههای تحکیم همکاریهای متقابل نظامی، تامین امنیت خطوط لوله های نفتی و روابط کشورهای عضو این اتحادیه با ناتو تاکید کردند.(۲۹)
رئیس جمهور گرجستان پیش از این اجلاس در یک سخنرانی برای جلوگیری از حساسیت ایران و روسیه گفته بود، ایران و روسیه نیز می توانند در این اتحادیه عضویت یابند. اجلاس وزرای اجلاس بعدی وزرای دفاع گوام ۹/۱۱/۷۸ در تفلیس برگزار شد. وزیر دفاع گرجستان در این نشست بار دیگر لزوم تاسیس نیروهای حافظ صلح گوام را مطرح ساخت.(۳۰)
در کنار این اجلاس های عالیرتبه، همکاریهای امنیتی و نظامی دوجانبه کشورهای عضو گوام نیز از سال ۱۹۹۹، افزایش یافته است. این موضوع نشان داد که گوام می کوشد در ترتیبات امنیتی قفقاز جنوبی نقش آفرینی مؤثر داشته باشد. صفر ابی اف و الکساندر کوزوموک همزمان با برگزاری نشست سران جمهوریهای عضو پیمان امنیت دسته جمعی جامعه کشورهای مشترک المنافع در بیشکک پایتخت قرقیزستان، ۲۰/۷/۷۹ در کیف پایتخت اوکراین، سند گسترش همکاری نظامی امضاء کردند و بر گسترش همکاری در چارچوب گوام تاکید کردند. در واقع بویژه از سال ۱۹۹۹ انجام چنین اقداماتی و مانورهای دیپلماتیک همزمان با تحرکات اعضاء پیمان امنیت دسته جمعی CIS تبدیل به موضوعی رایج شد. این موضوع هدف مشتری است که اتحاد ترابوزان نیز آن را دنبال می کند .
بدین ترتیب به نظر می رسد گوام تلاش دارد به صورت پیمان قدرتمندی در منطقه دربیاید که هدف حل مناقشات قومی کشورهای عضو و برقراری امنیت در منطقه قفقاز همسو با منافع اعضاء بدون مشارکت روسیه و با حضور کشورهای غربی را دنبال می کند. در همین راستا از سال ۱۹۹۹ گوام اقدام به برگزاری مانورهای نظامی گسترده و نیز نشان دادن علاقه برای دخالت در مناقشه قفقاز جنوبی است.
در همین راستا دوشنبه ۲۳ آگوست ۱۹۹۹، صفر ابی اف وزیر دفاع ج. آذربایجان احتمال استفاده از نیروهای حافظ صلح گوام در قره باغ را رد نکرد. وی ابراز امیدواری کرد که هر چه زودتر نیروهای حافظ صلح گوام تاسیس گردد.(۳۱)
بدین ترتیب باید گفت گوام بویژه پس از سال ۱۹۹۹ تمامی تلاش خود را بر نفی سلطه اقتصادی و سیاسی مسکو گذاشته است. اعضای گوام کوشیدند در چارچوب این پیمان، همکاری خود را با ناتو گسترش دهند و از آن به عنوان اهرمی برای دوری از روسیه استفاده کنند. تحولات دو سه سال گذشته نشان می دهد که گوام کوشیده است به مقابله با اقدامات روسیه که در چارچوب CIS انجام می شود، برخیزد. گوام نیز از این رو خواسته یا ناخواسته در مسیر خواست کشورهای غربی گام برمی دارد.
در این خصوص می توان به اجلاس سران گوام که ۷ ژوئن ۲۰۰۱ در یالتای اوکراین برگزار ش، ‌ اشاره کرد. در این اجلاس در مورد مباحث گوناگونی بحث شد. از جمله روسای جمهور ۵ کشور گوام در مورد تسریع اجرای طرح تراسیکا و احیاء جاده ابریشم گفتگو کردند.(۳۲) سران گوام در اجلاس یالتا به طور نمایشی تاکید کردند که اتحاد آنان به هیچ وجه مخالف با کشورهای دیگر و بویژه روسیه نخواهد بود و کوشیدند که بیشترین محور این همکاریها را مسائل اقتصادی نشان دهند. اما با این حال چنانچه گفته شد در مباحث اقتصادی، مشکل انتقال انرژی و ایجاد دالان شرق و غرب نیز اعضای گوام می کوشند روسیه را به کنار زنند. اما مهمترین نتیجه اجلاس سران گوام در یالتا، انتشار سند موسوم با «اعلامیه یالتا» است که بار دیگر ماهیت واقعی این پیمان را نشان می دهد.
سران گوام در اعلامیه یالتا از یک سو بر لزوم تبدیل گوام به یک اتحاد قدرتمند بین المللی تاکید کردند و از سوی دیگر بر ایجاد مناطق آزاد تجاری میان کشورهای گوام تاکید کردند.(۳۳)
به باور کارشناسان سیاسی اعلامیه یالتا درست در مقابل تحرکات روسیه در CIS قرار دارد. ۲۵ می ۲۰۰۱ اجلاس سران شش کشور عضو پیمان امنیت دسته جمعی CIS در ایروان پایتخت ارمنستان برگزار شد. در این نشست بر تشکیل نیروهای واکنش سریع در منطقه تاکید شد. حال آنکه تصمیم سران گوام برای تبدیل این پیمان به یک اتحاد قدرتمند بین المللی گامی در جهت این موضوع می باشد. بین المللی کردن گوام تلاشی برای زمینه سازی حضور ناتو در منطقه است و در مقابل خواستهای پیمان امنیت دسته جمعی قرار دارد.
از سوی دیگر در اجلاس سران کشورهای مشترک المنافع در اول ژوئن ۲۰۰۱ در مینسک پایتخت روسیه سفید، سران کشورها که اعضای گوام نیز به صورت دورویانه در آن حضور دارند بر ایجاد مناطق آزاد تجاری تاکید کردند. حال آنکه سران گوام نیز شش روز بعد در اجلاس هفتم ژوئن شان با تاکید بر تشکیل مناطق آزاد تجاری نشان دادند که می کوشند از لحاظ اقتصادی نیز به مقابله با CIS بپردازند.
در هر حال به باور کارشناسان سیاسی گوام با توجه به مشکلات اقتصادی و سیاسی کشورهای مؤسس آن فاقد قدرت و انسجام لازم برای نقش آفرینی در ترتیبات امنیتی اورآسیا و بخصوص قفقاز است. به ویژه اینکه روسیه در قبال این پیمان غربگرا سکوت نخواهد کرد، در همین راستا ازبکستان بطور غیر منتظره ای ماه ژوئن ۲۰۰۲ با ناکارمد خواندن پیمان گوام از این پیمان خارج شد که حتی با واکنش منفی وزارت امورخارجه امریکا روبرو شد . بدین ترتیب بلافاصله اواسط جولای ۲۰۰۲ سران گوام بدو مشارکت ازبکستان در یالتای اوکراین دیدار و کوشیدند با امضای موافقتنامه همکاری همه جانبه اعضاء و تاکید بر ایجاد مناطق آزاد تجاری گوام را تقویت کنند . بویژه اینکه امریکا نیز پس از حادثه یازدهم سپتامبر اعلام کرده است که به اعضاء گوام کمک مالی خواهد کرد . در هرحا آنچه مسلم است اینکه رابطه تنگاتنگی بین پیمان گوام و اتحاد ترابوزان وجود دارد . چراکه دو عضو از چهار عضو پیمان گو.ام عضو اتحاد ترابوزان نیز هستند . در عین حال ترکیه طی پنج سال گذشته کوشیده است بنوعی ریاست غیر رسمی گوام را بعهده بگیرد . اصولا یکی از اهداف اتحاد ترابوزان زمینه سازی برای این موضوع است و در این راستا چه بسا در آینده اوکراین و مولداوی بعنوان دو عضو گوام به عضویت پیمان ترابوزان دربیایند . نکته مهم اینکه ارمنستان نیز بی میل بهمکاری با پیمان گوام نیستن و این مورد خواست ترکیه است . چنانچه واردان اوسکانیان وزیر امور خارجه ارمنستان ۱۲ ژانویه ۲۰۰۰ اعلام کرد ارمنستان در نظر دارد روابط خود با کشورهای عضو پیمان گوام را افزایش دهد. نکته قابل توجه اینکه چنانچه مقایسه محتوای مذاکرات روسای جمهور ترکیه ، گرجستان و جمهوری آذربایجان در آوریل ۲۰۰۲ در ترابوزان با محتوای مذاکرات سران گوام در جولای ۲۰۰۲ در یالتا نشان می دهد بسیاری از اهداف گوام و پیمات ترابوزان یکسان است . از جمله میتوان به مساله باصطلاح مبارزه با تروریسم ، احداث خطوط لوله باکو – جیحان و باکو – تفلیس – ارزروم و مساله حفاظت از امنیتی این خطوط لوله اشاره کرد . از اینو میتوان گفت پیمان گوام و ترابوزان تا حدودی مکمل یکدیدگر هستند .
به باور کارشناسان سیاسی تداوم فعالیت گوام از این جهت برای امنیت منطقه خطرناک است که می تواند منجر به ایجاد صف بندیهای نظامی شود. از نظر روسیه ناتو و آمریکا با تقویت گوام می کوشند فدراسیون روسیه را از حیاط خلوت اش در قفقاز بیرون سازند. از نظر مقامات کرملین گوام توطئه ای است که هدف آن کشیدن حصاری به دور مرزهای روسیه از صحرای قره قوم در ازبکستان تا دریای آدریاتیک دارد. بویژه اینکه با تحریک آمریکا رومانی و لهستان نیز علاقمندی خود را برای پیوستن به اتحادیه گوام اعلام کرده اند. از این رو تاکنون روسیه حتی حاضر نشده است برغم دعوت سران گوام، نماینده ای به اجلاس این پیمان بفرستد. بدین طریق این پیمان را به رسمیت نشناخت. روسیه بیش از این نیز نسبت به پیمان گوام هشدار داده بود.
ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه فوریه ۲۰۰۱ نسبت به بازیچه شدن گوام در دست کشورهای غربی بویژه ناتو هشدار داد و تاکید کرد که روسیه نسبت به هر تحرکاتی در فضای حیاتی خود حساس است.(۳۴)
در چنین شرایطی شکی نیست که گوام و متعاقب آن اتحاد ترابوزان به تشدید برخوردهای امنیتی در منطقه اورآسیا منجر خواهد شد. در واقع ممکن است همان تنش های امنیتی که تاکنون ناتو در قفقاز ایجاد کرده است، گوام و اتحاد ترابوزان نیز ایجاد کند. چرا که رفته رفته گوام به بازوی سیاستهای ناتو و آمریکا در منطقه قفقاز تبدیل می شود. و پیمان ترابوزان این روند را تشدید خواهد کرد . نباید فراموش کرد که کشورهای غربی برنامه های در مورد پیمان گوام دارند.

عادی سازی روابط ترکیه و ارمنستان و ارتباط آن با اتحاد ترابوزان :

روابط ترکیه و ارمنستان طی یک دهه گذشته به خاطر مساله کشتار ۱۹۱۵ ارامنه توسط ترکهای عثمانی تیره بوده است. ترکیه نیز طی سالهای گذشته کوشیده است با نشان دادن این موضوع که حمایت از موضع باکو در مناقشه قره باغ عامل تیرگی روابط اش با ارمنستان است، نوعی منت سیاسی بر باکو گذاشته و زمینه های نفوذ خود در جمهوری آذربایجان را هر چه بیشتر افزایش دهد.با این وجود همواره تمایلاتی در برخی از محافل سیاسی ارمنستان و ترکیه برای عادی سازی روابط وجود داشته است که این تمایلات خود را در جارچوب فعالیت کمیسیون آشتی ترکیه وارمنستان نشان داد. فعالیت کمیسیون آشتی ترکیه و ارمنستان به منظور عادی سازی روابط ترکیه و ارمنستان به صورت محرمانه از مارس ۲۰۰۰ شروع شد. شش عضو ترکیه ای و چهار عضو ارمنی این کمیسیون همگی جزء دیپلماتهای با سابقه و بازنشسته هستند. تاکنون چهار نشست کمیسیون آشتی ترکیه و ارمنستان در ژنو، استانول و نیویورک(۲۳-۱۹ نوامبر۲۰۰۱) و بوردوم برگزار شده است. در این نشستها طرفین در خصوص بازگشایی قسمتی از مرزها، افزایش تبادلات بازرگانی، دیدار روزنامه نگاران و نیز دیدار هیات های سیاسی به توافق رسیده اند.
به باور کارشناسان سیاسی، ترکیه به چند دلیل از فعالیت کمیسیون آشتی ترکیه و ارمنستان و روند عادی سازی روابط اش با ایروان حمایت می کند. علاوه بر منافع اقتصادی و نیز فشار غرب به ترکیه و تلاش برای کاهش نفوذ روسیه در ارمنستان ، آنکارا امیدوار است که با عادی شدن روابط اش با ایروان، دولت ارمنستان و لابی ارمنی، دیگر برای تائید بین المللی کشتار ۱۹۱۵ ارامنه به عنوان یک نسل کشی تلاش نکند. ترکیه برای این منظور از اوایل سال ۲۰۰۰ قسمتی از مرز خود با ارمنستان را گشود.
ارمنستان نیز از فعالیت کمیسیون آشتی ترکیه و ارمنستان حمایت می کند. در واقع محافل سیاسی در ارمنستان معتقد هستند که فعالیت کمیسیون آشتی ضمن داشتن منافع اقتصادی برای ارمنستان ، باعث تضعیف موقعیت دولت باکو در مذاکرات صلح قره باغ خواهد شد. چرا که دولت باکو همواره از آنکارا به عنوان متحد استراتژیک اش در قبال ارمسنتان نام می برد. در عین حال آمریکا نیز از عادی شدن روابط ترکیه و ارمنستان حمایت می کند. حضور میانجیگران آمریکایی نظیر دیوید فیلیپس بعنوان رییس کمیسیون آشتی در نشستهای کمیسیون آشتی تر کیه و ارمنستان نشان دهنده این موضوع است. از نظر محافل سیاسی آمریکا، عادی شدن روابط ترکیه و ارمنستان، موجب کاهش نفوذ روسیه در ارمنستان خواهد شد. دقیقا همین موضوع باعث انتقاد برخی محافل روسیه گرا از فعالیت کمیسیون آشتی ترکیه و ارمنستان شده است. بطوری که اکتبر ۲۰۰۱، هشت حزب و گروه سیاسی پارلمان ارمنستان خواهان توقف فعالیت کمیسیون آشتی ترکیه و ارمنستان شدند. در واقع برای برای کاهش این انتقادات بود که اوایل دسامبر ۲۰۰۱ آندرانیک میهرانیان یکی از اعضای کمیسیون آشتی ترکیه و ارمنستان خواهان حضور میانجیگران روسی در نشستهای کمیسیون آشتی ترکیه و ارمنستان شد.
با این وجود برغم دستاوردهای چشمگیر سه نشست کمیسیون آشتی ترکیه و ارمنستان، یازدهم دسامبر ۲۰۰۱ آندرانیک میهرانیان، الکساندر آرزومانیان، وان گریگوریان و داویدهوانسیان چهار عضو ارمنی کمسیون آشتی ترکیه و ارمنستان با انتشار بیانیه ای اعلام کردند که از شرکت در فعالیتهای این کمسیون خودداری می کنند(۳۵) در بیانیه چهار عضو ارمنی کمسیون آشتی ترکیه و ارمنستان دلیل این اقدام درخواست یکجانبه اعضای ترکیه ای کمیسیون از مرکز بین المللی عدالت انتقالی نیویورک برای عدم پیگیری مطالعه در خصوص مطابقت کشتار ۱۹۱۵ ارامنه توسط ترکهای عثمانی با کنوانسیون قتل عام مورخ ۱۹۴۸ سازمان ملل بوده است. در واقع همین موضوع نوعی شکست برای ترکیه به حساب می آید، چرا که چنانچه در بیانیه فیلیپس رییس امریکایی کمیسیون آشتی در پایان نشست نیویورک در ۲۳ نوامبر ۲۰۰۱آمده بود هم اعضاء ارمنی و هم اعضاء ترک کمیسیون آشتی ترکیه و ارمنستان موافقت کرده بوده اند که در خصوص این موضوع که آیا کشتار ۱۹۱۵ ارامنه توسط ترکهای عثمانی مطابق با کنوانسیون قتل عام ۱۹۴۸ سازمان ملل است یا نه؟ به مرکز بین المللی عدالت انتقالی واقع در نیویورک مراجعه کنند۰ ظاهرا“ اعضای ترکیهای کمیسیون دچار نوعی گاف سیاسی شده اند. چرا که پس از بازگشت به ترکیه و تحت فشار محافل لائیک و از بابت نگرانی از جواب تائید مرکز بین المللی عدالت انتقالی در خصوص درخواست شان، سراسیمه و بطور یکجانبه خواهان عدم بررسی این موضوع توسط مرکز بین المللی عدالت انتقالی شده اند. بویژه اینکه یکی از اهداف اساسی ترکیه از پیگیری فعالیت کمیسیون آشتی ترکیه و ارمنستان جلوگیری از مطرح شدن بین المللی مساله کشتار ۱۹۱۵ ارامنه بود.
با این وجود باید گفت با توجه به جبر ژئوپلتیک منطقه ، مطرح بودن ارمنستان بعنوان دروازه ورودی ترکیه به قفقاز و نیز فشار غرب و علایق اقتصادی ترکیه بهمراه علاقه ترکیه برای ایفای نقش برجسته در سیستم امنیتی قفقاز، توقف فعالیت کمیسیون آشتی چندا ن طول نکشید پس از توقف فعالیت کمیسیون آشتی در دسامبر ۲۰۰۱ وقوع برخی تحولات نظیر دیدار ماه ژانویه وزرای امورخارجه ترکیه و ارمنستان در نیویورک و سپس دیدار شان در ریکیاویک و استانبول در سال ۲۰۰۲ ، سفر تعدادی از روزنامه نگاران ترکیه برای اولین بار به ارمنستان و همچنین به قره باغ بدون دریافت روادید جمهوری آذربابجان و نهایتا شرکت قابل تامل نمایندگان ترکیه در کنفرانس دو روزه ناتو در ارمنستان در اواسط ماه فوریه ۲۰۰۲ برغم تحریم این کنفرانس از سوی باکو نشاندهنده عزم ترکیه برای عادی ساختن روابط اش با ارمنستان است در این راستا ”آرسن غازاریان “رئیس ارمنی کمیسیون توسعه تجاری ارمنستان – ترکیه روز پنج شنبه ( ۲۸ مارس ۲۰۰۲ ) در دیدار با” کاهان سویاک“ رئیس ترکیه ای این کمیسیون در آنکارا از احتمال از سرگیری فعالیت کمیسیون آشتی ترکیه و ارمنستان خبر داد. در عین حال روزنامه “ آزگ ” چاپ ایروان در شماره روز پنج شنبه ( ۲۸ مارس ۲۰۰۲ ) خود نوشت : “ کمیسیون آشتی ترکیه – ارمنستان ” برای آغاز فعالیت مجدد آماده می شود . (۳۶) در عین حال چنانچه اعلامیه ( ۲۲ فوریه ۲۰۰۲ ) شورای توسعه روابط تجاری ارمنستان نشان داد برخی محافل ارمنستان نیز خواهان گسترش روابط ترکیه و ارمنستان هستند. از نظر این محافل تدوام شرایط کنونی ضررهای زیادی متوجه جمهوری ارمنستان می کند. بعنوان مثال آنکارا اخیرا“ تلاشهای خود را برای راه اندازی خط آهن قارص (ترکیه) ، آخالکالاکی (گرجستان) و باکو ( جمهوری آذربایجان ) افزایش داده است. تحقق این طرح بمعنای نوعی کنار گذاشتن ارمنستان از طرح تراسیکا یا دالان شرق ـ غرب است. حال آنکه از نظر برخی محافل ارمنی در صورت عادی شدن روابط ارمنستان و ترکیه می توان به راه اندازی راه آهن قارص ، گیومری ( ارمنستان ) و باکو امیدوار بود.
نمونه قابل توجه در خصوص روند عادی سازی روابط ترکیه و رمنستان شرکت ترکیه در کنفرانس ماه ۱۸ فوریه ۲۰۰۲ ناتو در ایروان است . (۳۷) کنفرانس دو روزه برنامه ریزی برای برگزاری تمرینات موسوم به ” بهترین تلاش برای همکاری ۲۰۰۲ “ ناتو روز دوشنبه ( ۱۸ فوریه ۲۰۰۲) در ایروان پایتخت ارمنستان پایان یافت. در این کنفرانس که در چارچوب برنامه مشارکت برای صلح ناتو برگزار شد، نمایندگانی از سیزده کشور عضو و همکار ناتو گرد هم آمدند تا پیرامون چگونگی برگزاری بزرگترین تمرینات نظامی ناتو در قفقاز که ژوئن ۲۰۰۲ در گرجستان برگزار می شود ، بحث و تبادل نظر کنند. مشابه این تمرینات بزرگ ناتو نوامبر ۲۰۰۱ به مدت نزدیک به دو هفته در جمهوری آذربایجان برگزار شد. گفته می شود این تمرینات نظامی ناتو در تابستان ۲۰۰۳ در ارمنستان نیز برگزار می شود. این موضوع نشاندهنده برنامه ریزی گسترده و دراز مدت ناتو برای گسترش نفوذ در منطقه قفقاز است. واقعیت این است که پس از فروپاشی شوروی علایق متفاوتی نظیر موقعیت استراتژیک قفقاز ، وجود منابع قابل توجه انرژی در منطقه بهمراه وجود رقبای ناتو در منطقه نظیر روسیه موجب علاقمندی ناتو برای گسترش نفوذ در قفقاز شده است. در این میان پس از وقوع حادثه یازدهم سپتنامبر در امریکا ناتو می کوشد به بهانه مبارزه با تروریسم هرچه بیشتر نفوذ خود را در قفقاز افزایش دهد۰ در همین راستا مساله برگزاری بزرگترین تمرینات نظامی ناتو در سه جمهوری قفقاز پس از وقوع حادثه یازدهم سپتامبر امریکا و مطرح شدن مبارزه با تروریسم مطرح شده است. در این میان ارمنستان بخاطر نوع روابط اش با روسیه هر چه بیشتر مورد توجه ناتو است.ازاینرو نیز در شرایطی که بزرگترین تمرینات نظامی ناتو در قققاز در سال ۲۰۰۲ در گرجستان برگزار می شود، بر خلاف معمول کنفرانس هماهنگی برای این تمرینات در ارمنستان برگزار می شود. ناتو می کوشد با گسترش نفوذ در ارمنستان هرچه بیشتر به یکی از اهداف اساسی خود یعنی تضعیف روسیه در منطقه برسد. بی توجهی دولتمردان ارمنستان به این موضوع بشدت می تواند روابط این کشور با روسیه را تحت تاثیر قرار دهد.
نکته مهم اینکه برغم دعوت قبلی ناتو جمهوی آذربایجان از شرکت در کنفرانس دو روزه ناتو در ارمنستان خودداری کرده است. چرا که یکی از اهداف مهم سیاست ناتو گرایی جمهوری آذربایجان این است که ناتو روزی برای حل و فصل عادلانه مناقشه قره باغ علیه شبه نظامیان ارمنی قره باغ و ارمنستان وارد عمل شود. حال آنکه برگزاری کنفرانس دو روزه ناتو در قفقاز تایید دیگری بر این واقعیت است که که روابط اغلب اعضای ناتو با ارمنستان بمراتب مطلوب تر از روابط آنها با جموری آذربایجان است. ظاهرا ” آشکار شدن این موضوع موجب ناراحتی دولت باکو که طی سالهای گذشته هزینه فراوانی از لحاظ اقتصادی ، سیاسی و تبلیغاتی صرف پیشبرد سیاست ناتو گرایی کرد ه است ، شده است . نکته جالب اینکه ترکیه یکی از سیزده کشور شرکت کننده در کنفرانس دو روزه ناتو در ارمنستان است . با توجه به عدم شرکت نمایندگان عضو جمهوری آذربایجان در این کنفرانس مشارکت ترکیه بنوعی تایید مواضع ایروان از سوی آنکارا و نشاندهنده تمایل ترکیه برای عادی ساز ی روابط اش با ارمنستان است. این در شرایطی است که ترکیه بارها با عنوان کردن خود به عنوان متحد استراتژیک جمهوری آذربایجان اعلام کرده است که تا زمان آزادشدن اراضی اشغالی جمهوری آذرباتجان هیچ روابطی با ارمنستان برقرار نخواهد کرد. بی شک این موضوع نیز هرچه بیشتر موجب تضعیف جمهوری آذربایجان در روند حل و فصل مناقشه قره باغ خواهد شد.
از اینرو نیز برغم وقوع برخی تحولات تنش زا در روابط ترکیه و ارمنستان طی نیمه اول سال ۲۰۰۲ ازجمله اعلام دستگیری مراد بوجولیا جاسوس میت ترکیه در ارمنستان و متهم شدن ارمستان به تلاش برای دستیابی به سلاحهای کشتار جمعی از سوی ترکیه، بطور غیر منتظره ای اعضای کمیسیون آشتی ترکیه و ارمنستان اوایل جولای ۲۰۰۲ در شهر بوردوم ترکیه دیدار کردن و بدین ترتیب روند عادی سازی روابط ترکیه و ارمنستان از جولای ۲۰۰۲ وارد مرحله جدیدی شد . بی شک با ادامه این روند و گسترش و تعمیق روابط ترکیه و ارمنستان حلق نهایی اتحاد ترابوزان پر شده و ترکیه با نفوذ در هر سه جمهوری قفقاز جنوبی خواهد کوشید مدل امنیتی ۱+۳ را در قفقاز اجرا کند و برای اجرای مدل امنیتی ۲+۳+۳ با محوریت امریکا و ناتو زمینه سازی بکند .

موضع امریکا در مورد اتحاد ترابوزان ( آرایش امنیتی پس از حادثه یازدهم سپتامبر ) :

امریکا طی سالهای گذشته برای گسترش نفوذ خود در منطقه قفقاز کوشیده است کشور های غربگرای منطقه قفقاز نظیر جمهوری آذربایجان و گرجستان را افزایش داده و از بعد وابستگی تقویت کند . ترکیه نیز بعنوان متحد استراتژیک ترکیه در منطقه در پنج دهه گذشته بوده است . از اینرو بی شک اتحاد ترابوزان مورد حمایت امریکا است . در همین راستا نیز وزارت امورخارجه امریکا همزمان با تاسیس اتحاد امنیتی ترابوزان از این نشست حمایت کرد .
امریکا طی سالهای اخیر کوشیده است روابط امنیتی و نظامی خود را با جمهوریهای عضو گوام و پیمان ترابوزان افزایش دهد . جدیدترین مورد در این خصوص دیدار ماه آوریل ۲۰۰۲ ”میرا ریکاردل“ معاون وزیر دفاع آمریکا به باکو است. (۳۸) فوریه ۲۰۰۲ ” دونالد رامسفلد“ وزیر دفاع امریکا در سفر به منطقه قفقاز جنوبی از جمهوری آذربایجان دیدارکرد. این موضوع نشاندهنده افزایش تحرکات کاخ سفید در قفقاز جنوبی بویژه در جمهوری آذربایجان پس از حادثه یازدهم سپتامبر است و پیمان ترابوزان نیز در این راستا قابل ارزیابی است .
به باور کارشناسان سیاسی آمریکا در چارچوب دیدگاه سلطه جویانه اش بر جهان، بی شک از کنار منطقه قفقاز نیز به آسانی نخواهد گذشت. همین دیدگاه توسعه طلبانه ایجاب می کند که آمریکا در استراتژی جهانی اش نسبت به منطقه ای که قلب اورآسیا را تشکیل می دهد، بی اعتنا نباشد. علاوه بر اهمیت ژئو اکونومیک قفقاز بو یژه جمهوری آذربایجان به خاطر داشتن ذخایر قابل توجه انرژی ، قفقاز به عنوان دروازه ای برای روسیه، شرق و غرب و جنوب آسیا است.به باور کارشناسان امریکا اهداف متعدد و توسعه طلبانه ای در قفقاز دنبال می کند وطی سالهای گذشته کوشیده است از جمهوری آذربایجان و امکانات این کشور برای رسیدن به این علایق اش استفاده کند.
سیاست انزواء یا مهار ایران و بطور دقیق تر اجرای سیاست همه چیز بدون ایــــران Anything but Iran: policy یکی از اهداف اساسی امریکا در منطقه قفقاز است. سیاست مهار ایران است که به همراه سیاست آمریکا برای مهار عراق، تشکیل دهنده دو پایه سیاست مهار دوگانه آمریکا در منطقه می باشد. . از جمله تلاشهایی که آمریکا برای به انزواء کشاندن ایران و روسیه در منطقه قفقاز انجام می دهد، مساله دور نگه داشتن ایران و روسیه از طرحهای کلان اقتصادی در منطقه نظیر انتقال انرژی و ایجاد دالان حمل و نقل شرق و غرب موسوم به تراسیکا است. در این راستا تاکنون جمهوری آذر بایجان با تبعیت از طرحهای سیاسی انتقال انرژی جمهوری آذربایجان نظیـر طرح باکو – جیحان ، طرح ترانس خزر که در عمل شکست خورده است ، کمک شایانی به پیشبرد علایق امریکا در قفقاز جنوبی کرده است. البته در عمل این سیاست انفعالی جمهوری آذربایجان موجب تضرر مردم این کشور شده است که سالها در انتظار نصیب بردن از درآمدهای ارزی حاصل از انتقال انرژی هستند. امریکا برای رسیدن به اهداف اش در قفقاز و بویژه بخاطر نگرانی از ازاحتمال گسترش اسلام سیاسی در جمهوری آذربایجان طی سالهای گذشته کوشیده است تا حد ممکن در روند روابط ایران و جمهوری آذربایجان خلل ایجاد کند و از سوی دیگر با ایجاد اتحادهای نظیر اتحاد سه جانبه ترکیه ، امریکا ، رژیم صهیونیستی و جمهوری آذربایجان هر چه بیشتر به این هدف برسد . اتحاد سه جانبه ترابوزان نیز از این بعد قابل ارزیابی است . امریکا می کوشد با نظامی کردن منطقه زمینه را برای گسترش نفوذ خود و رژیم صهیونیستی فراهم سازد. در این راستا از فوریه ۲۰۰۲ نیروهای نظامی امریکا به بهانه مبارزه با تروریسم وارد گرجستان شده اند ، میرا ریکاردل معاون وزیر دفاع امریکا در دیدار آوریل ۲۰۰۲ خود با مقامات باکو ، بر آمادگی واشنگتن برای کمک نظامی به جمهو.ری آذربایجان تاکید کرد .
در عین حال امریکا بویژه پس از حادثه یازدهم سپتامبر هرچه بیشتر می کوشد از پیمانهای غربگرای قفقاز نظیر پیمان گوام حمایت کند. پیمان گوام از جمله پیمانهای غربگرای نظامی در منطقه قفقاز است که در رویکرد امنیتی آمریکا در منطقه قفقاز ، جایگاه خاصی دارد. آمریکا شدیدا“ از این پیمان حمایت می کند و به یکایک کشورهای عضو گوام، بارها کمک نظامی اعطاء کرده است. چرا که معتقد است تقویت این پیمان باعث تضعیف CIS و روسیه و تسهیل حضور ناتو در منطقه خواهد شد. بویژه اینکه موفقیت روسیه در ژانویه ۲۰۰۲ در به اجاره گرفتن پایگاه استراتژیکی رهگیری موشکی قبله جمهوری آذربایجان برای مدت ده سال بشدت امریکا و متحدان منطقه ای آن نظیر ترکیه را نگران ساخته است.با توجه به پیونده و مشابهت های پیمان گوام و پیمان ترابوزان بی شک امریکا از پیمان ترابوزان نیز بشدت حمایت می کند . بطوریکه مساله تاسیس اتحاد نظامی سه جانبه جمهوری آذربایجان ، گرجستان و ترکیه یکی از محور های مهم سفر آوریل ۲۰۰۲ معاون وزیر دفاع امریکا به جمهوری آذربایجان بود. از نظر امریکا با توجه به اینکه هدف غایی پیمان ترابوزان و یا اجرای مدل امنیتی ۱+۳ ، زمینه سازی تدوین یک مدل امنیتی در قفقاز با محوریت امریکا است ، امریکا از چنین پیمانهایی حمایت می کند و معتقد است در سایه این موضوع می تواند به اهدافی نظیر ـ منزوی کردن ایران و روسیه در منطقه. ـ جلوگیری از نفوذ اسلام سیاسی در منطقه. ـ جلوگیری از مشارکت ایران و روسیه در طرحهای انتقال انرژی و تراسیکا. ـ جلوگیری از همکاریهای ایران و روسیه. ـ تضعیف جامعه کشورهای مشترک المنافع CIS. ـ تلاش برای جلوگیری از نقش آفرینی ایران و روسیه در مناقشات منطقه قفقاز بویژه قره باغ و آبخازیا. ـ جلوگیری از روی کار آمدن چهره های مستقل در منطقه قفقازبرسد .
باید گفت طی سالهای گذشته بویژه پس از حادثه یازدهم سپتامبر امریکا و رژیم صهیونیستی می کوشد هرچه بیشتر بعد میلیتاریستی و امنیتی سیاست های خود را در قفقاز تقویت کند . اعلام لغو ممنوعیت فروش تسلیحات به جمهوری آذربایجان و ارمنستان از سوی امریکا پس از ده سال نشاندهند این است که امریکا بجد هدف تشدید ناامنی در منطقه رادنبال می کند. از اینرو هرچه بیشتر پیمانهای امنیتی غربگرا در منطقه نظیر گوام و ترابوزان در کانون توجه امریکا قرار گرفته است . این در شرایطی است حضور امریکا و ناتو در منطقه طی سالهای گذشته موجب پیچیده شدن معضلات امنیتی منطقه قفقاز شده است. چنانچه حضور نظامیان امریکا در گرجستان از فوریه ۲۰۰۲ موجب بروز بحران در این کشور در جولای ۲۰۰۲ شد . در این راستا تدو جاپاریدزه دبیر شورای امنیت ملی گرجستان روز دوشنبه ( ۳۱ تیر ۱۳۸۱) در پی بروز بحران در ارتش گرجستان عازم منطقه گوجری این کشور شد . ( ۳۹) گفتنی است استعفای سرهنگ دوم نیکا جانجگاوا جانشین فرمانده نیروی زمینی ارتش گرجستان و ۱۰۲ افسر و درجه دار تحت فرمان وی بحران جدیدی در ارتش گرجستان ایجاد کرده است . البته پیش از این نیز بخاطر وضعیت دشوار نظامیان در گرجستان استعفاء درجه داران و یا فرار سربازان تا حدودی تبدیل به یک موضوع عادی شده است . اما استعفای دسته جمعی یک فرمانده عالیرتبه و بیش از صد افسر موضوعی قابل تامل است . در واقع استعفای جانجگاوا تنها یک روز مانده به آغاز برنامه باصطلاح آموزش نظامیان گرجستان توسط مستشاران نظامی امریکا صورت گرفت . از اینرو این استعفاء ها بمنزله مخالفتی آشکار با حضور نظامیان امریکایی در گرجستان است . آقای جانجگاوا بعنوان اولین افسر گرجستانی که در چارچوب برنامه کوماندوس امریکا تعلیم دیده است ، خود بخوبی می داند که امریکاییها دنبال منافع صرف خود در منطقه هستند و مساله مبارزه با تروریسم در دره پانیکیسی گرجستان که ادعا می شود اعضاء القاعده در آنجا حضور دارند ، بهانه ای بیش نیست . در واقع از فوریه ۲۰۰۲ که ورود نظامیان امریکایی به گرجستان با چراغ سبز دولت غربگرای آقای شوارد نادزه آغاز شد ، دودستگی و بحران در ارتش و نهادهای امنیتی گرجستان شدت گرفت . بطوریکه در ۲۵ فوریه ۲۰۰۲ در اوج این مسایل ادعا شد که نوگزارساجایا دبیر شورای امنیت ملی گرجستان و از تئورسین تشکیل سیستم امنیتی منطقه قفقاز بدون حضور بیگانگان خود کشی کرده است . محافل دولتی گرجستان مدعی بودند که وی پس از افشاء گری برخی از مطبوعات تفلیس مبنی در دست داشتن اش در سوء قصد بجان شواردنادزه خودکشی کرده است . حال آنکه کمتر کسی این موضوع را در گرجستان باور کرد . بویژه اینکه با نفوذ سفارت امریکا در گرجستان ، تدو جاپاریدزه مهره کاملا “ امریکا گرا و سفیر سابق گرجستان در واشنگتن بعنوان دبیر شورای امنیت ملی گرجستان منصوب شد تا به آرامی و با کمک های وی موانع استقرار نظامی نیروهای امریکایی در گرجستان از میان برداشته شود . سفر عجولانه جاپاریدزه به منطقه گوجری نیز از این بعد قابل ارزیابی است . در هرحال مجموع این موضوعات حاکی از عزم راسخ امریکا برای حمایت از پیمانهایی نظیر گوام و اتحاد ترابوزان است .

منابع

۱) قفقاز و سیاست امپراتوری عثمانی ، جمال گوگچه ، ترجمه وهاب ولی ، صفحه ۲۰۱
۲) روزنامه جمهوریت ، چاپ آنکارا ، ۲۳ مه ۱۹۹۲
۳) کتاب سبز جمهوری آذربایجان ، بهناز اسدی کیا
۴) سیاست و حکومت در ارمنستان ، جلیل روشندل و رافیک قلی پور
۵) نشریه یرگیر ، چاپ ایروان ، تاکیر گابرئیلیان بر گفتگوی رسمی با ترکیه ، ۲۶ آوریل ۲۰۰۲
۶) اجلاس قفقاز در ترابوزان برگزار می شود ، مونیتور ترجمه برونمرزی صداو سیما ، ۸/۲/۸۱
۷) ایرنا ، ترکیه ، گرجستان و جمهوری آذربایجان همکاریهای راهبردی خود را گسترش می دهند ، ۶/۲/۸۱
۸) tass: aliyev to leave trabzon on Monday mornig : 29 april 2002
۹) خبرگزاری آناتولی ترکیه ، آغاز اجلاس ترابوزان ، ۲۹ آوریل ۲۰۰۲
۱۰) ایرنا ، اجلاس رهبران ترکیه ، گرجستان و جمهوری آذربایجان آغازشد ، ۹/۲/۸۱
۱۱) ایرنا ، اجلاس سران ترکیه ، گرجستان و جمهوری آذربایجان بکار خود پایان داد .۱۲/۲/۸۱
۱۲) ایرنا ، ترکیه ، گرجستان و جمهوری آذربایجان قرارداد همکاری امنیتی امضاء کردند. ۱۱/۲/۸۱
۱۳) واحد مرکزی خبر ، ابراز رضایت روسای جمهور آذربایجان ، ترکیه و گرجستان از نشست ترابوزان ، ۱۲/۲/۸۱
۱۴) روزنامه اورنسل چاپ آنکارا ، تهاجم جدید امریکا ، ۵/۲/۸۱
۱۵) ایرنا ، ترکیه و جمهوری آذربایجان تفاهنامه همکاری امنیتی امضاء کردند ، ۱۲/۲/۸۱
۱۶) واحد مرکزی خبر ، نگرانی محافل دولتی روسیه از نزدیکی ترکیه ، گرجستان و جمهوری آذربایجان ، ۲۷ /۱/۸۱
۱۷) تقی کرمی ، علل تطویل مناقشه قره باغ ، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه شهید بهشتی ، صفحه ۴۶
۱۸) واحد مرکزی خبر ، اعلام دیدار وزیران امورخارجه جمهوری آذربایجان ، ترکیه و ارمنستان ، ۱۱/۲/۸۱
۱۹) خبرگزاری آزمن پرس ، ۹ جولای ۲۰۰۲ ، www. Armenpress.am
۲۰) واحد مرکزی خبر ، مخالفت سولانا با تقاضای عضویت جمهوری آذربایجان در ناتو ، ۱۰/۳/۸۱
۲۱) خبرگزاری پرایم نیوز گرجستان ، ۳۰ آوریل ۲۰۰۲ ، www.primenewsonline.com
۲۲) واحد مرکزی خبر ، تاکیر روسیه بر تعویق تخلیه پایگاههایش در گرجستان ، ۹ ژوئن ۲۰۰۱
۲۳) مانومانوکیان ، سیستم امنیتی قفقاز ، نشریه کمونیست ارمنستان ، ۶/۱۲/۷۸ ، ص ۴ ، ترجمه سفارت ایران در ارمنستان
۲۴) شیراز مارتیروسیان ، قفقاز زیر پای کیست ؟ نشریه نوراترت ارمنستان ، ۷/۱۱/۷۸
۲۵) ایرنا ، اظهارات وزیر امورخارجه گرجستان در مورد گوام ، ۱۶/۱/ ۷۸
۲۶) بولتن تفاسیر خبری برونمرزی صداوسیما ، پیمان گوام و نگرانیهای موجود ، ۱۱/۱۱/۷۸
۲۷) واحد مرکزی خبر ، اعلام آمادگی ازبکستان برای پیوستن به گوام ، ۶/۲/۷۸
۲۸) واحد مرکزی خبر ، امضای قرارداد نظامی اوکراین ، گرجستان و جمهوری آذربایجان ، ۱/۱۱/۷۷
۲۹) ایرنا ، وزرای دفاع گوام در کی یف دیدار می کنند ، ۱۴/۵/۷۸
۳۰) ایرنا ، اجلاس وزرای دفاع گوام در گرجستان برگزار می شود ، ۹/۱۱/۷۸
۳۱) ایرنا ، احتمال استفاده از نیروهای گوام در مناقشه قره باغ ، ۲/۶/۷۸
۳۲) واحد مرکزی خبر ، پنج کشور عضو جامعه مستقل مشترک المنافع برای احیاء جاده ابریشم دیدار کردند ، ۱۶/۳/۸۰
۳۳) اینترنت ، سایت : www.ans_dx.com/anstv.htm
۳۴) اینترنت ، www.centralasianews.net
۳۵) روزنامه هایکان ژاماناک ، چاپ ایروان ، بیانیه اعضای ارمنی کمیسیون آشتی ترکیه و ارمنستان ، ۱۱ دسامبر ۲۰۰۱
۳۶) ) روزنامه آزگ ، ۲۸ مارس ۲۰۰۲
۳۷) خبرگزاری نویان توپان ارمنستان ، برگزاری کنفرانس ناتو در ایروان ، ۱۸ فوریه ۲۰۰۲
۳۸) ایرنا ، اظهارات دستیار وزیر دفاع امریکا در باکو ، ۷/۲/۸۱
۳۹) روزنامه ابرار ، بحران در ارتش گرجستان ۱/۵/۸۱