نظام سیاسی و احزاب در جمهوری آذربایجان :
قانون اساسی جمهوری آذربایجان که در سال ۱۹۹۵ تدوین و تکمیل شده و یکبار نیز در پنج اوت ۲۰۰۲ در یک همه پرسی اصلاح شد ، بیشتر تابعی از قوانین کشورهای غربی بوده و بر محوریت لائیسم قرار دارد . بطوریکه نماینده شدن روحانیون ممنوع شده است . در قانون اساسی جمهوری آذربایجان اسلام دین اکثریت مردم جمهوری آذربایجان عنوان شده است . با وجود این بر جدایی دین از سیاست تاکید شده است . بر اساس قانون اساسی جمهوری آذربایجان سیستم حکومتی جمهوری آذربایجان ریاستی است و قدرت در دست رئیس جمهور متمرکز شده است . در صورت هرگونه حادثه ناگوار برای رئیس جمهوری ، قدرت به نخست وزیر منتقل می شود که خود وی توسط رئیس جمهور انتخاب می شود .
باید گفت امروزه درک واقعیات بسیاری از نظامهای سیاسی بدون مطالعه احزاب و نظامهای سیاسی آن کشور امکانپذیر نیست . در این میان جمهوریهای شوروی سابق وضعیت پیچیده ای دارند . چراکه در طول سیطره شوروی تنها حزب کمونیست برسمیت شناخته شده بود ، بنابراین تجربه نظام حزبی بمانند دموکراسیهای غربی در این کشور ها وجود ندارد . همین موضوع باعث شده است که حزب و اپوزسیون کارکرد واقعی در این کشورها نداشته باشد . در حالیکه پس از فروپاشی شوروی دهها حزب تاسیس شدند ولی از لحاظ پیامد و کارکرد نتیجه چشمگیری ندارند . در چنین شرایطی بررسی ویژگیها ، اصول و عملکرد احزاب در جمهوریهای شوروی سابق نظیر جمهوری آذربایجان هرچه بیشتر می تواند در درک تحولات سیاسی این کشورها مثمر ثمر باشد .
در این میان بررسی احزاب جمهوری آذربایجان از جهاتی دیگر برای ایران اهمیت فوق العاده ای دارد . در اهمیت این موضوع همین بس که از حدو د چهل حزبی که در جمهوری آذربایجان وجود دارد به دلایل و عوامل مختلف شاید به جرات بتوان گفت که بیش از نیمی از آنها مخالف یا منتقد ایران هستند و ظاهرا“ یکی از مهمترین کارکردهای حزبی آنها اجرای سیاست ایران ستیزی است .از سوی دیگر برخی از احزاب جمهوری آذربایجان می توانند در آینده نقش قابل توجهی در آینده سیاسی و تحولات سیاسی این کشور ایفاء کنند . بنابراین لزوم شناخت این احزاب برای ایران ضروری است . همچنین طی یک دهه گذشته قدرتها ی منطقه ای و بیگانه بر روی برخی از احزاب جمهوری آذربایجان سرمایه گذاری کرده اند .بعنوان نمونه امریکا بر روی احزابی نظیر دموکرات ، استقلال ملی ، روسیه بر روی احزابی نظیر حزب اتحاد ملی و ترکیه نیز بر روی احزابی نظیر جبهه خلق و بزقورد و توران سرمایه گذاری کرده اند . بی توجهی و دور ماندن ایران از این روند به ضرر منافع ملی کشور است .
در عین حال در جمهوری آذربایجان یک سلسله احزاب مانند حزب اسلامی یا ائتلاف هایی مانند اتحادیه نیروهای آذربایجانگرا هستند که که علاقمند به گسترش روابط کشورشان با ایران هستند . عدم توجه ایران به این احزاب می تواند تاثیر نامطلوبی به دیدگاه آنها نسبت به ایران بگذارد.
در ذیل احزاب مطرح در جمهوری آذربایجان به اختصار معرفی می شود :
• حزب ینی آذربایجان (آذربایجان نوین)( YAP)
حزب ینی آذربایجان (آذربایجان نوین) حزب حاکم جمهوری آذربایجان که به وسیله حیدر علی اف رئیس جمهور آذربایجان در سال ۱۹۹۲ تاسیس شد. مرکز وکانون تشکیلاتی این حزب ابتدا در نخجوان قرار داشت . مواضع حزب ینی آذربایجان در واقع همان مواضع دولت کنونی آذربایجان می باشد که می توان آنها را به تلاش جهت کاهش وابستگی اقتصادی وسیاسی آذربایجان به روسیه، تلاش برای عضویت جمهوری آذربایجان در نهادهای سیاسی ـ نظامی ـ دفاعی غرب از جمله ناتو می باشد. این حزب از سیاست های نفتی دولت کاملا “حمایت می کند وکنسرسیومهای نفت جمهوری آذربایجان بویژه کنسرسیوم سپتامبر ۱۹۹۴م را با عنوان (قرارداد قرن) یاد می کند که موجب توسعه و پیشرفت اقتصادی آذربایجان خواهد شد.
طی ماههای گذشته در پی سوالات و ابهاماتی که از عملکرد این حزب بویژه در خصوص قره باغ در بین مردم بوجود آمده است، مقامات عالی رتبه این حزب بارها به انجام پاکسازیهای نمایشی در شعب مختلف این حزب زدند . بعد از روی کارآمدن الهام علی اف در جمهوری آذربایجان اختلافات داخلی دراین حزب افرایش یافته است . اما همچنان الهام علی اف از قدرت کنترل این حزب برخوردار است . این حزب آشکارا علیه ایران موضوع گیری نمی کند ، اما گاه از طریق رسانه ها و نشریاتی که وابسته به این حزبند ، مطالب ضدایرانی منتشر می کند .
• حزب اسلامی جمهوری آذربایجان:
حزب اسلامی از جمله احزاب فعال جمهوری آذربایجان بود که در سال ۱۹۹۷م منحل شد واکنون بصورت ثبت نشده به فعالیت خود ادامه می دهد . اعضای حزب اسلامی در سال ۱۹۹۲م از جبهه خلق به خاطر داشتن گرایشات ناسیونالیستی و لائیک این جبهه از آن جدا شدند ودر همین سال فعالیت رسمی خود را آغاز کردند. هدف حزب احیای اسلام و فرهنگ اسلامی و ملی، وحدت مسلمین، کوشش در حفظ استقلال و وحدت جمهوری آذربایجان وگسترش مساجد و مراکز فرهنگی اسلامی می باشد. نشریات این حزب (اسلام دنیاسی ) و(اسلام سسی) بودند. موسس حزب اسلام حاج علی اکرام علی اف می باشد. درحال حاضر حاج آقا نوری رهبری حزب اسلامی را به عهده دارد . رهبران برجسته حزب اسلام در آوریل ۱۹۹۷م به خاطر اتهام مقامات آذری مبنی بر جاسوسی برای ایران به زندان محکوم شده و فعالیت حزب اسلامی ممنوع شد . با وجود این رهبران حزب اسلامی به هیچ وجه اتهام جاسوسی برای ایران را نپذیرفته و اعلام کردند که تنها در پی نشر افکار و عقاید اسلامی بوده اند. جرم آنها نیز تاکنون اثبات نشده است.
• جبهه خلق:( AXC)
همزمان با طرح فضای باز سیاسی به وسیله گورباچف بعد از سال ۱۹۸۵م، گروههای مختلفی در سراسر جماهیر شوروی از جمله در جمهوری آذربایجان به وجود آمدند که در روزهای اولیه تاسیس خود بیشتر به مباحث ادبی و تاریخی بومی منطقه مربوط می پرداختند. انجمن چنلی بل یکی از گروههای بود که برای این منظور در جمهوری آذربایجان ایجاد شد و رهبران آن را ابوالفضل ایلچی بیگ (ابوالفضل علی اف ) برعهده داشت که بیشتر به مباحث ادبی و تاریخی آذربایجان می پرداخت.با شروع تحولات قره باغ و درگیری میان ارامنه و آذربایجان این گروههای عمدتا “ اجتماعی جنبه ای سیاسی یافت و بدین ترتیب به یک حزب تبدیل شدند .
از جمله این گروهها گروه ادبی چنلی بل بود که بشدت جنبه ای سیاسی یافت و موضوع قره باغ را در صدر فعالیت های خود قرار داد. از اواسط ۱۹۸۸م رشته تظاهرات منظم و مستمری از سوی دانشجویان آغاز شدکه به تدریج ابعاد گسترده ای یافت. انجمن چنلی بل از این فرصت استفاده کرده و در اواخر زمستان ۱۹۸۹خواهان تشکیل جبهه ای سیاسی از ترکیب افراد و گروههای مختلف شد. که هدف خود را ضرورت دفاع از تمامیت ارضی آذربایجان قرار دادند.
بدین ترتیب با مشارکت احزابی که امروزه با عناوین حزب ینی، مساوات، آنا وطن، خلق آزادلیقی، اتحاد توران، استقلال ملی، مساوات و سوسیال دمکرات در جمهوری آذربایجان شناخته می شود، جبهه خلق در اواسط ژوئیه ۱۹۸۹م بصورت علنی فعالیت خود را آغاز کرد.
با توجه به شرایط بحرانی قره باغ و تحریک احساسات وطن پرستانه آذری ها، جبهه خلق توانست یک اپوزسیون سازمان یافته ای نسبت به حزب کمونیست وقت جمهوری آذربایجان تشکیل داد و در اولین اقدام ابتکار حزب کمونیست آذربایجان به رهبری عبدالرحمن وزیر اف در تشکیل( مدیریت ویژه ) در قره باغ را دخالت مسکو جهت حل مناقشه قره باغ و نوعی خوشخدمتی به کرملین دانسته وآن را نقض تمامیت آذربایجان عنوان کرد . به دنبال اعتصابات وتظاهرات در اوت ۱۹۸۹م جبهه خلق یک اعتصاب ملی را در اوایل ماه سپتامبر ۱۹۸۹سازمان داد وخواستار حاکمیت مستقیم آذربایجان بر قره باغ، لغو مدیریت ویژه مسکو بر قره باغ، آزادی زندانیان سیاسی و شناسایی اسمی جبهه خلق شد. این جبهه به علت تجاوز ارامنه به قره باغ و تمرکز فعالیت هایش برای حفظ قره باغ در چار چوب تمامیت ارضی آذربایجان، قدرت زیادی را در میان مردم به دست آورد و حتی در دوران زمامداری ایاز مطلب اف (اولین رئیس جمهور آذربایجان ) مهمترین قدرت در صحنه تحولات آذربایجان محسوب می شد، .جبهه خلق در سالهای اولیه استقلال آذربایجان با توجه به قدرت زیاد خود کارشکنی های فراوانی در مقابل فعالیت های ایاز مطلب اف اولین رئیس جمهورآذربایجان انجام داد و نهایتا در سال ۱۹۹۲(ژوئن ) در اولین انتخابات ریاست جمهوری بعد از اتمام پایان سلطه کونیست ها با کسب ۱/۵۵ آراء به قدرت رسید و رهبر جبهه خلق ابوالفضل ایلچی بیگ به ریاست جمهوری آذربایجان رسید.جبهه خلق اصول خود را پان ترکیسم، لائیسم، اقتصاد بازار آزاد، پان تورانیسم ومخالفت با اصول اسلامی قرار داد که نتیجه آن سلطه روزافزون ترکیه در جمهوری آذربایجان، پایمال شدن حقوق اقلیت های آذربایجان از جمله لزگی ها و تالشی ها بود که منجر به شورش آنها برای تشکیل جمهوری خودخوانده لزگستان مستقل در چارچوب جنبش زیر زمینی سادوال و تلاش برای تاسیس جمهوری خودخوانده تالش _ مغان برهبری علی اکرام همت اف در سال ۱۹۹۳ شد.در عین حال سیاست خارجی قوم گرایانه و شوونیستی جبهه خلق موجب تعلیق روابط جمهوری آذربایجان با ایران و تخریب روابط باکو و مسکو شده و این جبهه را هر چه بیشتر در مقابل مردم آذربایجان قرار داد ونهایتا“ با شورش سرهنگ صورت حسین اف در گنجه، ابوالفضل ایلچی بیگ که به علت تندرویهای خود فاقد هر گونه پایگاه مردمی شده بود، به نخجوان گریخت. جالب اینکه بیش از ۹۰ درصد مردم جمهوری آذربایجان در رفراندوم اوت ۱۹۹۳ به خلع جبهه خلق از قدرت رای مثبت دادند . جدایی گروهها و احزاب مختلف از جبهه خلق از سال ۱۹۹۲ شدت یافت و تنها در این سال احزاب ینی مساوات، آنا وطن، خلق دیر چالیش، خلق آزادلیقی، اتحاد توران، استقلال ملی، سوسیال دمکرات و مساوات از آن منشعب شدند.
• حزب استقلال ملی: ( AMIP)
کی از مطرح ترین احزاب مخالف دولت آقای علی اف می باشد. رهبر این حزب اعتبار محمداف از اعضای اصلی تشکیل دهنده جبهه خلق بود. این حزب مخالف عضویت آذربایجان در جامعه کشورهای مشترک المنافع می باشد. به همین جهت نیز اوایل سال ۱۹۹۹ به شدت از تصمیم دولت باکو برای خارج شدن از پیمان امنیت عمومی جامعه کشورهای مشترک المنافع حمایت کرد که دلیلی بر گرایش این حزب به دوری از روسیه می باشد. حزب استقلال ملی از جمله احزاب مخالف مطرح در جمهوری آذرایجان می باشد . بهمین جهت نیز طی سالهای گذشته مورد فشارهای آشکار و پنهان دولت باکو قرار گرفته است . این حزب از سال ۲۰۰۵ با هدایت سفارت امریکا در باکو رهبری تبلیغاتی قوم گرایانه و پا اذریستی علیه ایران را بعهده گرفته و تاکنون چند نشست تشکیل داده است .
• حزب سوسیال دموکرات آذربایجان: (SDP)
این حزب نیز منشعب از جبهه خلق در سال ۱۹۹۲م می باشد. در اوایل تاسیس بیشتر طرفدار خط مشی مانده از نظام کمونیستی شوروی سابق بود. حزب سوسیال دموکرات موافق نظام لائیسم و از ابتدا موافق عضویت در جامعه کشورهای مشترک المنافع بوده است.حزب سوسیال دموکرات در مورد درخواست برخی از مقامات عالی رتبه آذری در مورد استقرار پایگاه نظامی خارجی در جمهوری آذربایجان اعلام کرده است که مخالف تاسیس هر گونه پایگاه خارجی در جمهوری آذربایجان است. از نظر این حزب استقرار پایگاه ناتو در جمهوری آذربایجان غیر منطقی و یک بلوف سیاسی است. این حزب معتقد است که جمهوری آذربایجان با دایره منافع ناتو فاصله زیادی دارد و دلیل منطقی برای استقرار این سازمان در جمهوری آذربایجان وجود ندارد.
در مورد روابط آذربایجان و امریکا حزب سوسیال دموکرات معتقد است که امریکا متشکل از مجموعه بدیها نیست و به همین جهت از گسترش روابط فرهنگی واقتصادی جمهوری آذربایجان با امریکا حمایت می کند.در مورد مسیر انتقال (خط لوله نفت) آذربایجان حزب سوسیال دموکرات طرفدار صادرات نفت از ارزانترین مسیر است وبر مسیر ایران تاکید می کند و معتقد است که مسیر باکو ـ جیحان مسی اقتصادی نیست .در مورد روابط جمهوری آذربایجان با ایران، این حزب از گسترش روابط دو جانبه حمایت کرده وآن را به نفع مردم دو طرف می داند.
• حزب مساوات: ( YMP)
حزب مساوات در سال ۱۹۹۲ از جبهه خلق منشعب شد. این حزب خود رامنصوب به حزب مساوات محمد امین رسول زاده می داند که در سال ۱۹۱۸م جمهوری آذربایجان را بنیان گذاشت. حزب مساوات خود را ینی مساوات یعنی مساوات نوین می نامد. رهبر آن عیسی قنبر در حال حاضر یکی از مخالفان آقای علی اف می باشد. وی ارتباط نزدیکی با جبهه خلق دارد . وی در دوران حکومت ابوالفضل ایلچی بیگرهبر فقید ایلچی بیگ ، به عنوان رئیس پارلمان مجلس ملی آذربایجان قدرت را در دست داشت. قابل حسینلی معاون حزب مساوات را بعهده دارد . در مورد سیاست ناتو گرایی جمهوری آذربایجان، حزب مساوات از طرفداران عضویت آذربایجان در پیمان ناتو می باشد و معتقد است که تحقق این موضوع می تواند تضمین کننده امنیت جمهوری آذربایجان و حل مناقشه قره باغ باشد. عیسی قنبر برای رسیدن حزب به در امید به قدرتهای خارجی از جمله ترکیه و امریکا دوخته است . سفرهای متعدد وی به ترکیه و امریکا نشاندهنده این موضوع است . حزب مساوات مانند برخی دیگر از احزاب مخالف دولت باکو به انتقاد از ایران می پردازد که این موضوع بیشتر راجع به اتهام موهوم علیه دولت ایران مبنی بر تضییع حقوق آذریهای ایران می باشد.
در نهایت باید گفت که حزب مساوات نیز طی سالهای گذشته یکی از احزاب مطرح مخالف در جمهوری آذربایجان بوده است که گهگاه بعنوان حزب جنجال برانگیز مطرح بوده است . توجه قدرتهای بیگانه بویژه امریکا به حزب مساوات نشان می دهد که از نظر آنها حداقل عیسی قنبر بعنوان یک نامزد برای جانشینی علی اف مطرح است . با وجود این حزب مساوات بخاطر تکیه بر قدرتهای بیگانه از جایگاه قابل توجهی در میان مردم برخوردار نیست . این حزب سالها بعنوان متحد جبهه خلق شناخته می شد و برخی از کارشناسان بعید نمی دانند که حزب مساوات نیز بخاطر نوع رهبری عیسی قنبر به سرنوشت دو دستگی جبهه خلق منجر شود .
فعالیت رسانه های وابسته به امریکا و رژیم صهیونیستی
در جمهوری آذربایجان نزدیک به دو قرن است که سیاست ایران ستیزی اجرا می شود . در واقع پس از عقد قراردادهای گلستان و ترکمنچای ( ۱۸۱۳-۱۸۲۸ ) تزارهای روس برای از بین بردن فرهنگ ایرانی و اسلامی منطقه قفقاز ، پایه گذار تبلیغات ضد ایرانی شدند . این تهدید تبلیغاتی پس از فرو پاشی شوروری و تحت تاثیر نفوذ محافل صهیونیستی و غرب هنوز نیز ادامه دارد . بطوریکه نگاهی به مطبوعات جمهوری آذربایجان نشان می دهد که آنها گاه با نشر اکاذیب بصورت محض و با تحریف اخبار و تحریف واقعیات تاریخی و وارونه نشان دادن واقعیت ایران می کوشند همواره و مستمر جو ضد ایرانی در جمهوری آذربایجان را تداوم بخشند . در این میان تحریف واقعیات مناطق آذری نشین ایران در سر لوحه این تبلیغات واهی قرار دارد. در این راستا بردن شکایات و ریختن اشک تمساح برای وضعیت مناطق آذری نشین ایران توسط برخی محافل جمهوری آذربایجان در مراجع و سازمانهای بین المللی از شگردهای معمول است . امریکا و رژیم صهیوینستی در راستای طرح باصطلاح خاورمیانه جدید از این روند حمایت می کنند .
در خصوص فعالیت رسانه های وابسته به امریکا و رژیم صهیونیستی در جمهوری آذربایجان باید گفت با فروپاشی شوروی و استقلال جمهوری آذربایجان ، این جمهوری مورد توجه بنیادها غیر دولتی غرب، صهیونیستی و امریکایی باصطلاح منادی شعار استقرار دمکراسی و آزادی بیان قرار گرفت. این بنیادها به آرامی در قالب سازمانهای غیر دولتی بین المللی ورود به جمهوری آذربایجان را آغاز نمودند. بویژه اینکه این جمهوری به نسبت سایر جمهوریها در منطقه قفقاز و آسیای مرکزی در اوایل فروپاشی بواسطه فضای سیاسی آشفته حاکم بر آن از حال و هوای نسبتاٌ مساعدی جهت حضور این نهادها و تشکل ها برخوردار بود. حضور نهادهای غربی در جمهوری آذربایجان به دلایل متعدد از جمله اهمیت ژئوپلتیکی منطقه قفقاز، همجواری این جمهوری با دریای خزر/ بروز مناقشه قره باغ / وجود منابع زیرزمینی نفت و گاز در این جمهوری / و از همه مهمتر اشتراکات تاریخی / دینی / مذهبی / نژادی و زبانی با مردم ایران هر چه بیشتر اهمیت و حساسیت می یافت. حیدر علیف رئیس جمهوری فقید جمهوری آذربایجان پس از روی کار آمدن سعی نمود با بهره گیری از کارت قدرتهای مختلف/ فضای ایجاد دمکراسی و ازادی خواهی در عرصه رسانه ای را به صورت کنترل شده هدایت نماید. در واقع حیدر علی اف با فراهم کردن زمینه فعالیت این بنیادها به گونه ای عمل نمود تا هم ژست دمکراسی خواهی را در ظاهر در کشورش نهادینه شده معرفی کند و هم در موارد دلخواه از آن برای ایجاد موازنه در برابر مخالفین خارجی و داخلی خود استفاده نماید. از ابعاد جدی حضور بنیادهای غیردولتی در جمهوری آذربایجان کمک مالی رسمی و غیر رسمی انها به ایجاد خبرگزاریها و مطبوعات وابسته در جمهوری آذربایجان است تا در قالب شعار توسعه دمکراسی و ازادی بیان ، به انتشار خبرها و مطالب مورد نظر خود بپردازند. هدف اصلی این بنیادها تاسیس یکسری خبرگزاریها و نشریات زنجیره ای با ماهیت صهیونیستی و غرب گرایانه بود تا تحت اسامی مختلف اقدام به خبر سازی در راستای منافع کلان غرب و رژیم صهیوینستی بنمایند. طبیعی است که منافع آنها در تعارص با خواست مردم جمهوری آذربایجان و کشورهای منطقه اعم از جمله روسیه قرار دارد .حکومت باکو از این رهگذر با اقدام حساب شده و به دست گرفتن کنترل پشت پرده مجریان بومی این تریبونها/ خواسته های خبری خود را به آنها منتقل می نمایدو در صورت بروز هر گونه اعتراضی از سوی هر طرف و یا کشوری / علام می کند که این تریبونها ازاد هستند و در چارچوب دمکراسی موجود در کشورشان فعالیت نموده اند و بایستی در چارچوب ازادی بیان و دمکراسی انها را تحمل کرده و با آنها مدارا نمود. نکته حائز اهمیت در این میان سرمایه گذاری قابل توجه مراکز صهیونیستی و غربیها در ۱۵ سال اخیر در جمهوری آذربایجان است که نتیجه آن شکل گیری خبرگزاریها ، مطبوعات و نشریات زنجیره ای متعدد و وابسته است.از بنیادها و نهادهای فعال غربی و صهیونیستی در این زمینه می توان به این مراکز اشاره نمود ۱ / بنیاد جورج سوروس ۲ / بنیاد کمک ملی به دمکراسی ۳ / موسسه دموکراتیک ملی برای امور بین المللی ۴ / موسسه رسانه های قفقاز ۵ / انستیتو صلح و دمکراسی امریکا ۶ / انستیتو ملی حزب جمهوریخواهان امریکا.
باید گفت تعداد نشریات و مطبوعات غیردولتی در جمهوری آذربایجان بالغ بر ۵۰ خبرگزاری و حدود ۲۰۰ روزنامه و نشریه است می توان بعنوان نمونه به روزنامه ها و نشریات ینی مساوات/ آزادلیق / اکسپرس /اینه / باکو خبر/ ۵۲۵ / بیزیم یول / اوچ نقطه / شرق / خالق جبهه سی ، اخو و زرکالو و خبرگزاریهای توران و ترند اشاره نمود. مجموعه خبرگزاریها و نشریات زنجیره ای فوق الذکر که توسط محافل صهیونیستی به صورت مستقیم و غیر مستقیم تامین مالی شده و هدایت و خط دهی می گردند، با سکوت معنی دار و بی تفاوتی و همچنین جهت گیری آگاهانه، به سمت تحریف واقعیات لبنان و وارونه جلوه دادن حوادث پرداختند.در واقع این رسانه ها در راستای خط مشی اربابان امریکایی و صهیونیست خود به انعکاس تحریف گونه حقایق اقدام می نمایند.اساساٌ چنانچه گفته شد این نشریات و تریبونها برای اینگونه ماموریت ها و خوشخدمتی ها تاسیس شده اند.درسالهای گذشته نیز این تریبونها بیشترین تهاجم و تبلیغات روانی و دروغین را علیه ایران، اسلام و کلا حرکتهای اسلامی در جهان و منطقه داشته اند.ضمن اینکه هر گاه تحول مثبتی درروابط ایران و جمهوری آذربایجان پدید می آید، این بلندگوها هماهنگ با هم شروع به تخریب آن می نمایندتا مانع توسعه مناسبات دو کشور شوند،اما واقعیت این است که ماهیت این نشریات و رسانه های وابسته برای مردم جمهوری آذربایجان مشخص شده است و آنها جایگاهی در میان مردم جمهوری آذربایجان ندارند.