مقدمه :

با پایان یافتن جنگ سرد و فروپاشی شوروی سابق و برپایی کشورهای مستقل مشترک المنافع، این کشورها هدف آماج حملات سیاسی کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای قرار گرفتند. فروپاشی اتحاد شوروی سابق، خلا ژئوپلتیکی قابل توجهی در منطقه قفقاز و آسیای مرکزی که یک منطقه حایل مهم بین چین، روسیه، دنیای اسلام و اروپا می باشد، ایجاد نمود. حملات سیاسی کشورهای غربی به منطقه قفقاز و آسیای مرکزی، یادآور خاطره تلخ رقابت روسیه و انگلیس در قرن نوزدهم بر سر این منطقه می باشد که آن را در تاریخ « بازی بزرگ» نامیده اند. اما این بار تعداد بازیگران بطور قابل ملاحظه ای افزایش یافته است. امروزه علاوه بر روسیه و انگلیس، چین، ایران و ترکیه، کشورهایی نظیر هند، پاکستان، عربستان، آمریکا، ژاپن و برخی کشورهای دیگر غربی و رژیم نژاد پرست اسرائیل به عنوان بازیگران جدید در این صحنه رقابت وارد شدند.
در این میان اسرائیل، در میان این بازیگران جدید یکی از طرفهای فعال محسوب می شود که برای نفوذ در منطقه و بویژه برای سرپوش گذاشتن به اهداف توسعه طلبانه سیاسی بویژه در خصوص ایران بیشتر بر محورهای اقتصادی تمایل دارد. اسرائیلیها فعالانه در جستجوی دوستان جدید به منظور گسترش نفوذ در منطقه می باشند۰ جمهوری آذربایجان ، گرجستان، ازبکستان و قزاقستان عمدتا “ بخاطر نوع دیدگاههای رهبران لاییک آنها در این خصوص جزء اولویتهای اسرائیل به شمار می روند. چنانچه تجربیات گذشته و حال خاورمیانه نشان می دهد، وجود اسرائیل در هر منطقه تنش زا می باشد. از این رو حضور اسرائیل در قفقاز و آسیای مرکزی نیز به عنوان عامل ناامنی در این منطقه به شمار می رود.

 

نوع حضور و اهداف اسرائیل در منطقه قفقاز جنوبی و روابط با کشورهای منطقه :

طی یک دهه گذشته رژیم نژادپرست اسرائیل از جمله بازیگرانی بوده است که کوشیده است تا به هر نحو ممکن نفوذ خود را در منطقه قفقاز گسترش دهد. این موضوع دارای دلایل متفاوتی است.
اقدام به توصیه بن گوورین مبنی بر لزوم توسعه روابط اسرائیل با کشورهای غیرعربی نزدیک به خاورمیانه ، وجود ذخایر عظیم انرژی در قفقاز ، انتقال یهودیان منطقه به سرزمینهای اشغالی ،از جمله دلایل تلاش اسرائیل برای گسترش نفوذ در قفقاز جنوبی است.
یکی از مهمترین دلایل تلاش اسرائیل برای نفوذ در قفقاز وجود مرز طولانی ایران با قفقاز بعنوان کشوری که تل آویو بارها آن را بعنوان مهمترین دشمن اسرائیل عنوان کرده است، می باشد . اسرائیل بشدت از نفوذ اسلام سیاسی در قفقاز نگران است. در این میان جمهوری آذربایجان به خاطر داشتن مشترکات فراوان با ایران و علاقه و ارادت مردمان این سرزمین به ایران بشدت اسراییل را نگران ساخته است. در چنین شرایطی اسرائیل طی سالهای گذشته کوشیده است که بیشترین نفوذ را در جمهوری آذربایجان بکند تا ضمن جلو گیری از گسترش اسلام سیاسی در این کشور از امکانات این کشور برای اقدام علیه منافع ملی ایران استفاده کند.
در قفقاز جنوبی نیز به توجه به حساسیت های جهان اسلان اسرائیل بیشتر کوشیده است محور حضور خود در قفقاز را مسایل اقتصادی و یا همکاریهای علمی وفنی مطرح کند. از اینرو طی سالهای گذشته کمتر شاهد بودیم که اسرائیل بر خلاف امریکا و ترکیه توافقنامه همکاری نظامی با جمهوریهای قفقاز جنوبی امضاء کند. اگر چه این روند پس از حادثه یازدهم سپتامبر امریکا و بهانه قرار گرفتن مبارزه با تروریسم تا حدودی تغییر پیداکرده است. اسرائیل می کوشد که اهداف امنیتی و نظامی خود در قفقاز را از طرق بسیار پنهان و حدالممکن از طریق کشورهایی نظیر ترکیه در منطقه به پیش بر د.
نفوذ اقتصادی اسرائیل در منطقه نیز طی سالهای گذشته از دو طریق صورت گرفته است. یا اینکه خود دولت نامشروع اسرائیل اقدام به عقد قرارداد با جمهوریهای قفقاز جنوبی نظیر جمهوری آذربایجان کرده است. بمانند قرار داد اجاره صدها هکتار از زمینهای کشاورزی جمهوری آذربایجان بویژه در نزدیکی مرزهای ایران.
همچنین میتوان در این خصوص به قرارداد شرکت هواپیمایی دولتی جمهوری آذربایجان موسوم به ” ازال“ با شرکت هواپیمای رژیم صهیونیستی موسوم ”عل عال“ در اواسط شهریور ۱۳۸۰ در خصوص برقراری خط پرواز بین باکو ـ تل آویو اشاره کرد. (۱)
دوم از طریق عقد قراردادهای ظاهرا“ اقتصادی میان شرکتهای اسرائیلی با شرکتهای جمهوری آذربایجان. در این خصوص میتوان به قرار دادیکه مارس ۲۰۰۲ در خصوص ساخت دستگاه کولر میان دو شرکت معروف اسرائیلی و جمهوری آذربایجان منعقد شد.
با ید گفت یکی از اهداف امنیتی اسرائیل در منطقه قفقاز گسترش فضای امنیتی خود است. عدم مشروعیت سیاسی اسرائیل در میان بسیاری از کشورهای خاورمیانه سبب شده است تا اسرائیل فضای مناسبی برای تحرک لازم در منطقه را نداشته باشد. در چنین شرایطی حضور در منطقه قفقاز و آسیای مرکزی با توجه به ویژگیهای ژئوپلتیکی خاصی که این منطقه دارد، انتخاب مطلوبی برای اسرائیل محسوب می شود. در این راستا تلاش برای جلب همکاری جمهوریهای آسیای مرکزی و قفقاز در مجامع بین المللی، کاهش فشارها علیه اسرائیل، خارج کردن خود از بحران مشروعیت سیاسی، جلوگیری از تشکیل جبهه ضد اسرائیلی در منطقه و گسترش سطح تماس با برخی کشورهای اسلامی به منظور ایجاد تفرقه میان آنها، از جمله اهداف اسرائیل در قفقاز محسوب می شود.
یکی دیگر از اهداف اسرائیل در قفقاز و آسیای مرکزی تسهیل مهاجرت یهودیان این منطقه به اسرائیل بطور خاص و یهودیان مقیم اتحاد جماهیر شوروی سابق به طور عام می باشد۰این موضوع از ترس تل آویو از نابرابر شدن شدید جمعیت فلسطینی نسبت به یهودیان می باشد . گفتنی است از میان یهودیان مقیم شوروی سابق، دویست هزار نفر ساکن کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز هستند.
براساس اسناد دادستانی کل جمهوری آذربایجان از سال ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۵ تنها از ۱۵ هزار نفر یهودی مقیم در شمال غربی این کشور، ۴ هزار نفر به فلسطین اشغالی مهاجرت کرده اند.(۲)
گفته میشود بین سالهای ۱۹۹۷تا ۱۹۸۹ حدود نیم میلیون نفر روس از اتحاد جماهیر شوروی سابق روانه اسراییل شده اند. (۳)
گفتنی سیاست مهاجری پذیری اسراییل ظاهرا “ بر مبنای قانون رجعت کنندگان صورت می گیرد. بر اساس این قانون کلیه یهودیان جهان ، ساکن اسراییل محسوب می شوند. البته به استثنای افرادی که علیه خلق یهود دست به جنایت زده و یا تهدیدی برای به مخاطره انداختن سلامت عمومی و امنیت دولتی انجام داده اند. با وجود این ، چنانچه گفته شد مهمترین هدف مهاجر پذیری اسرایل ترس از نابرابر شدن جمعیت فلسطینی با جمعیت یهودیان است. این نگرانی بویژه از سال ۲۰۰۱ با آغاز انتفاضه مقدس مردم فلسطین و افزایش میزان مهاجرت یهودیان از سرزمینهای اشغالی بیشتر شده است. در این میان منطقه قفقاز که همچون منطقه بکری برای جهانیان پس از فروپاشی شوروی مطرح می باشد ، مورد توجه تل آویو قرار دارد.
اکثرا“ یهودیانی که اسراییل از قفقاز و سایر مناطق شوروی سابق به سرزمینهای اشغالی منتقل داده است ، شامل قشر نخبه و دارای تحصیلات عالی هستند و اسرائیل می کوشد با انتقال آنها بعنوان منابع ملی – انسانی کشور میزبان از انرژی آنها برای تداوم موجودیت نامشروع خود استفاده کند. ضمن اینکه اسرائیل معمولا“ در کشورهایی نظیر کشورهای قفقاز عوامل نفوذی و جاسوسان زبده خود را از میان جامعه یهودیان این مناطق انتخاب می کند که زودتر فریب شعارهای رژیم صهیونیستی را می خورند.
چنانچه گفته شد هدف اساسی اسرائیل در منطقه قفقاز و آسیای مرکزی، جلوگیری از نفوذ ایران در منطقه قفقاز است. ج.ا.ایران به دلیل پیوندها و امتیازهای تاریخی، فرهنگی و جغرافیایی که با منطقه آسیای مرکزی و قفقاز دارد، برای حضور در منطقه از موقعیت مناسبی برخوردار است. دولتمردان ایران پس از فروپاشی شوروی، بارها تمایل خود را برای گسترش روابط با این جمهوریها ابراز داشته اند. طبیعی است نفوذ و حضور همه جانبه ایران در منطقه به عنوان اصلی ترین کشور مخالف رژیم صهیونیستی وزنه را به سود جبهه ضد اسرائیلی در جهان تغییر خواهد داد. در نتیجه مقابله با حضور ایران در منطقه یکی از اهداف امنیتی تنش زای اسرائیل در منطقه قفقاز و آسیای مرکزی می باشد.
از دیگر اهداف امنیتی تنش زای اسرائیل در منطقه قفقاز و آسیای مرکزی ترویج تفکرات صهیونیستی است. اسرائیل با بهره گیری از اقلیت یهودی ساکن در جمهوریهای قفقاز از آنان به عنوان اهرم نفوذ برای ترویج اندیشه های صهیونیستی استفاده می کند. برقراری ارتباط یهودیان این مناطق با یهودیان مهاجر ازجمله اقدامات اسرائیل در این زمینه می باشد.
از مهمترین اهداف امنیتی تنش زای اسرائیل در منطقه قفقاز و آسیای مرکزی تلاش برای مقابله با گسترش اسلام گرایی است. منطقه قفقاز بویژه ج. آذربایجان به دلیل شرایط فرهنگی و تاریخی که از آن برخوردار است بستر مناسبی برای رشد گرایشهای اسلامگرایانه دارد. از همان اوایل به استقلال رسیدن جمهوریهای قفقاز، نگرانی قدرتهای جهانی و منطقه ای مخالف گرایشات اسلامی، منجر به تلاش برای ریشه کن کردن این نوع گرایشات در منطقه شد. اعدام چهار نفر از سران رهبران حزب اسلامی جمهوری آذربایجان در سال ۱۹۹۵ به اتهام جاسوسی برای ایران نشاندهند ه این موضوع است. در این میان اسرائیل که رشد جریانات اسلامی در هر نقطه از جهان را مخالف موجودیت و حیات خویش می داند، تلاش برای مقابله با اسلامگرایی در قفقاز را از اهداف اساسی خود برای نفوذ در این منطقه قرار داده است. برقراری و گسترش روابط با دولتهایی لائیک جمهوریهای منطقه قفقاز در راستای تحقق بخشیدن به این هدف صورت می پذیرد. البته اسرائیل در پیگیری سیاست مقابله با اسلام خواهی در منطقه از پشتیبانی و حمایت برخی دولتهای منطقه ای و فرا منطقه ای نیز برخوردار است.
چنانچه اسلام کریم اف رئیس جمهور ازبکستان در حاشیه اجلاس هزاره سران سازمان ملل در سال ۲۰۰۰ از اسرائیل برای مبارزه با آنچه که آن را اصولگرای اسلامی خواند، کمک خواست.(۴)
این روند پس از حادثه یازدهم سپتامبر و مشارکت گسترده ازبکستان در ائتلاف باصطلاح جهانی مبارزه با تروریسم برهبری امریکا افزایبش یافته است.
از دیگر اهداف اسرائیل در منطقه قفقاز توسعه پیوندهای اقتصادی در این جمهوریها است. گسترش روابط اقتصادی با کشورهای قفقاز و آسیای مرکزی بویژه در بخش کشاورزی،آبیاری، مدیریت آب و کشت پنبه در سرلوحه اقدامات اقتصادی اسرائیل در این منطقه قرار دارد. اسرائیل می کوشد با گسترش اختاپوس مانند نفوذ اقتصادی اش در منطقه، به تدریج عمق استراتژیک نفوذ خود در این منطقه را افزایش دهد. اسرائیل علاقمند به پیشرفت مسائل انرژی منطقه در چارچوب منافع آمریکا است.
در این راستا ایهود ایتام سفیر اسبق رژیم صهیونیستی در باکو، ۲۸ ژوئن ۱۹۹۹ تاکید کرد که تل آویو از طرح انتقال نفت باکو ـ جیحان حمایت می کند.(۵)
در عین حال بنیامین نتانیاهو نخست وزیر وقت اسرائیل در دیدار ۲۹ اوت ۱۹۹۷ با حیدر علی اف رئیس جمهور آذربایجان در باکو، ج. آذربایجان را به عنوان یک تدارک دهنده نفت اسرائیل توصیف کرد و بر پیش بینی یک پروژه، با اضافه کردن خط لوله ای به خط لوله باکو ـ جیحان از زیر دریا به اسرائیل تاکید کرد.(۶)
از جمله اهداف دیگر رژیم صهیونیستی در منطقه قفقاز و آسیای مرکزی مربوط به فن آوریهای هسته ای در این منطقه است. برخی از جمهوریهای منطقه نظیر قزاقستان از تجارب و اندوخته های گرانقدری در زمینه تولید فن آوریهای هسته ای برخوردارند. اسرائیل نگران انتقال این تجارب به ایران است. اسرائیل با حساسیتی که نسبت به این مسئله داشته، همواره از رهبران آسیای مرکزی و قفقاز خواسته است تا نسبت به تحقق نیافتن این امر، تمهیدات لازم را روا دارند.
زمانی که چنین شایعاتی قوت گرفت، نورسلطان نظر بایف رئیس جمهور قزاقستان، در سخنانی با یک روزنامه مهم اسرائیلی گفت: ” در مورد سلاحهای هسته ای که در اختیار ماست شما نگران نباشید. ما از آنها به خوبی نگهداری می کنیم و خارج شدن آنها از مرزهای ما غیر ممکن است.“ (۷)
همچنین بنیامین نتانیاهو نخست وزیر وقت اسرائیل در دیدار ۲۹ اوت ۱۹۹۷ از ج. آذربایجان نگرانی خود را در مورد فروش احتمالی فن آوری هسته ای به دشمن اصلی رژیم صهیونیستی یعنی ایران که مرز زمینی و طولانی با ج. آذربایجان دارد، برای علی اف یادآوری کرد.(۸)
رژیم صهیونیستی با طرح چنین ادعاهایی ضمن اینکه می کوشد وجهه جمهوری اسلامی ایران را تحریک نماید، بلکه می کوشد با اخلال در همکاریهای مسالمت آمیز هسته ای ایران و روسیه زمینه را برای همکاری نظامی با این کشورها فراهم سازد. در همین راستا جولای ۲۰۰۱ ترکیه و رژیم صهیونیستی در مورد اجرای سیستم موشکی آروو که به نوعی همان طرح سپر موشکی آمریکا است، توافق کردند.
به باور کارشناسان سیاسی نیاز جمهوریهای منطقه قفقاز به سرمایه و تکنولوژی، وجود رهبران لائیک در منطقه و وجود جمعیت یهودیان در منطقه قفقاز و آسیای مرکزی که ۲۰۰ هزار نفر تخمین زده می شوند، از عوامل تسهیل کننده حضور اسرائیل در این منطقه است.
یکی از مهمترین ابعاد حضور اسرائیل در منطقه قفقاز و آسیای مرکزی که می تواند به عنوان یک منبع مهم تنش زایی و ناامنی مطرح باشد، مربوط به همکاری مشترک اسرائیل با ترکیه و ج. آذربایجان بویژه با ترکیه است. این همکاری از اوایل سال ۲۰۰۲ با مطرح شدن تاسیس اتحاد نظامی – امنیتی ترکیه ، جمهوری آذربایجان و گرجستان شدت یافته است. این همکاری به شدت مورد حمایت آمریکا بوده و هدف غایی آن گسترش دادن اتحاد نظامی ۱۹۹۶ ترکیه و اسرائیل به ج. آذربایجان و منطقه قفقاز در راستای طرح به اصطلاح «خاورمیانه بزرگ» است که هدف خارج کردن اسرائیل از انزوای منطقه ای را دارد. بویژه با آغاز دور جدید انتفاضه در سرزمین های اشغالی و تشدید مواضع ضد اسرائیلی کشورهای عربی این سیاست هر چه بیشتر از سوی تل آویو دنبال می شود.
به طوری که در دو ماه اول سال ۲۰۰۱، « ماسالخ» معاون وزیر امور خارجه اسرائیل دو بار از ج. آذربایجان دیدار کرد.
از جمله ۱۵ ژانویه ۲۰۰۱ ماسالخ با حیدر علی اف رئیس جمهور آذربایجان در باکو دیدار کرده و بر لزوم گسترش روابط باکو ـ تل آویو تاکید کرد.(۹)
چنانچه گفته شد اتحاد نظامی عملی ولی اعلام نشده ترکیه، اسرائیل و ج. آذربایجان نیز در راستای طرح به اصطلاح خاورمیانه بزرگ می باشد. در همین راستا آمریکا تلاشهای زیادی برای گسترش دادن روابط ج. آذربایجان به عنوان یک کشور کلیدی در قفقاز با اسرائیل انجام داده است. در این خصوص می توان به گروه پارلمانی موسوم گروه همکاری مجالس اسرائیل، آمریکا و جمهوری آذربایجان اشاره کرد که اواخر سال ۱۹۹۹ تشکیل شد. مقامات جمهوری آذربایجان کوشیده اند تا این گروه پانزده عضوه را تقویت کرده تا بتوانند حدالممکن از اینطریق از کمک های مالی غرب بهره مند شوند.
رضا عباداف رئیس کمیسیون روابط بین الملل مجلس ملی ج. آذربایجان روز جمعه نوزدهم فروردین ماه ۷۸ ۱۳ ادعا کرد،آینده سیاسی گروه پارلمانی مشترک اسرائیل، آمریکا و ج. آذربایجان بسیار امید بخش است.(۱۰)
البته وی اشاره نکرد که روابط ج. آذربایجان طی سالهای گذشته با اسرائیل و آمریکا، که حتی به تمامیت ارضی ج. آذربایجان رای ممتنع داده اند، چه سودی داشته است که اکنون بتوان به آینده گروه دوستی آمریکا، اسرائیل و ج. آذربایجان امیدوار بود. در هر حال اسرائیل برای رسیدن به اهداف امنیتی اش در قفقاز به یاری آمریکا و ترکیه از همان ابتدای استقلال جمهوریهای قفقاز برای گسترش روابط با این جمهوریها کوشیده است. چنانچه در سال ۱۹۹۱ انجمن دوستی آذربایجان ـ اسرائیل ایجاد شده است. اکنون در آذربایجان تقریبا ۲۶ هزار یهودی زندگی می کند. یهودیهای آذربایجان با جوامع یهودیان آمریکا و اسرائیل روابط نزدیکی دارند.
در این راستا روسای جوامع یهودیان آذربایجان از تاریخ ۱۶ الی ۲۱ نوامبر ۱۹۹۸ با روسای ۶ سازمان پیشرو یهودی آمریکا ملاقات کرده اند. رؤسای سه جامعه یهودی آذربایجان در سال ۱۹۹۹ در نودوسومین اجلاس سالانه کمیته یهودی آمریکایی و ششمین ملاقات جوامع یهودی شرکت کردند. حیدر علی اف رئیس جمهور ج. آذربایجان در تاریخ ۱۵ نوامبر ۱۹۹۸ هنگام ملاقات با روسای جوامع یهودی گفت: در آذربایجان احساسات ضد یهودی وجود ندارد و ما هرگز وجود آن را اجازه نخواهیم داد. این موضع استوار و تغییر ناپذیر ماست.
در راستای تلاش رژیم صهیونیستی برای نفوذ در ج. آذربایجان، سرتیپ «گزائیم سنی» معاون وزیر دفاع و رئیس مشترک اسرائیلی گروه دوستی بین پارلمانی آذربایجان – آمریکا ـ اسرائیل در ماه دسامبر سال ۱۹۹۹ به ج. آذربایجان سفر کرد. (۱۱)
وی در دیدار با حیدر علی اف تاکید کرد از نظر اسرائیل روابط برادرانه ترکیه ـ آذربایجان و سطح بالای روابط ترکیه ـ اسرائیل به اتحاد آذربایجان ـ ترکیه ـ اسرائیل کمک می کند۰
به عقیده کارشناسان سیاسی نطفه روابط بین آذربایجان و اسرائیل با سفر معاون نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی به باکو در سال ۱۳۷۲ شمسی بسته شد و طی آن مقاوله نامه افتتاح سفارت اسرائیل در باکو منعقد شد. روابط رسمی ج. آذربایجان و رژیم اشغالگر قدس در سال ۱۳۷۲ با معرفی «الیزیوتواب» به عنوان کاردار موقت رژیم صهیونیستی برقرار شد. وی یک سال بعد به عنوان سفیر اسرائیل در ج. آذربایجان ارتقا مقام یافت. همکاریهای امنیتی اسرائیل و ج. آذربایجان بویژه آگوست ۱۹۹۵ با سفر یک هیات از کارشناسان امنیتی اسرائیل به جمهوری آذربایجان جهت آموزش نیروهای امنیتی این کشور افزایش یافت. با سفر ۲۹ اوت ۱۹۹۷ نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی به ج. آذربایجان این روابط گسترش یافت. به طوری که اکنون بویژه از دو سه سال گذشته اظهارات مقامات ج. آذربایجان در مورد رژیم صهیونیستی به حدی از واقعیات دور شده است، که موجب توجه محافل شده است.
به عنوان نمونه حیدر علی اف رئیس جمهور آذربایجان ۱۵ ژانویه ۲۰۰۱ در دیدار با ماسالخ معاون وزیر امور خارجه اسرائیل، در باکو تاکید کرد، در مشکل خاورمیانه موضع آذربایجان این است که اسرائیل دوست ماست و فلسطین هم خاک وطن اسرائیلی هاست. وی همچنین دسامبر ۱۹۹۹ در دیدار با معاون وزیر دفاع رژیم صهیونیستی وضعیت ارضی جمهوری آذربایجان را با وضعیت ارضی رژیم صهیونیستی یکسان دانسته و بدین ترتیب اسرائیل را، از طرفی متجاوز، به طرفی مورد تجاوز قرار گرفته تبدیل کرد.
علی اف ۲۱ آوریل ۲۰۰۰ نیز در جشن سالروز تاسیس رژیم صهیونیستی، تاسیس این رژیم در سال ۱۹۴۸ را یک حادثه بزرگ تاریخی عنوان کرد.(۱۲)
به خاطر همین موضع انفعالی باکو و نفوذ ایادی رژیم صهیونیستی در رده های عالیرتبه تصمیم گیری جمهوری آذربایجان با آغاز انتفاضه جدید در سرزمینهای اشغالی که با جنایات ددمنشانه نظامیان رژیم صهیونیستی علیه مردم بی دفاع فلسطین همراه است، باکو موضع سکوت را در پیش گرفت. باکو حتی اقدامات شهادت طلبانه فلسطینی ها را به عنوان یک اقدام تروریستی قلمداد کرده و محکوم می کند.
باکو همچنین ۲۴ آوریل ۲۰۰۱ با برگزار کردن همایش بین المللی یهودیان قفقاز در باکو همزمان با برگزاری همایش بین المللی حمایت از انتفاضه در تهران به خوبی سرسپردگی خود به اسرائیل و آمریکا را نشان داد.(۱۳)
این در شرایطی است که اسرائیل طی سالهای گذشته برغم درخواستهای مکرر شخص رئیس جمهور آذربایجان کمکی به لغو مصوبه ۹۰۷ کنگره آمریکا یا مصوبه تحریم مالی ج. آذربایجان، نکرده است. بلکه ۱۵ دسامبر ۱۹۹۹ اسرائیل با دادن رای ممتنع به تمامیت ارضی ج. آذربایجان در رای گیری مجمع عمومی سازمان ملل نشان داد که تا چه حد به ج. آذربایجان احترام قائل است؟! اسرائیل با این موضع خصمانه همچنین نشان داد که لاینحل ماندن مناقشات قومی منطقه قفقاز جنوبی را عاملی برای افزایش حضوراش در منطقه می داند. از این رو باید گفت حضور اسرائیل در منطقه قفقاز یکی از عوامل ناامنی و تنش زایی در این منطقه است.
با وجود این ، روابط اسرائیل با دو جمهور دیگر قفقاز بویژه ارمنستان به اندازه روابط اسرائیل با جمهوری آذربایجان وسیع نیست. از نظر ارامنه یکی از اهداف اتحاد نظامی سه جانبه اسرائیل، ترکیه و جمهوری آذربایجان، تحت فشار قرار دادن ارامنه است.
به طوری که حتی ” نبیه بری “ رئیس پارلمان لبنان ۱۸ اکتبر ۱۹۹۹ نیز طی مصاحبه مطبوعاتی در ایروان تاکید کرد کــــه اتحاد اسرائیل و ترکیه برای ارمنستان مشکل ایجاد خواهد کرد.(۱۴)
حساسیت ارمنستان به این موضوع از اوایل سال ۲۰۰۲ با مطرح شدن تاسیس اتحاد امنیتی – نظامی سه جانبه تر کیه ، جمهوری آذربایجان و گرجستان بشدت افزایش یافته است. بطوریکه سفر ها و تضمین های رئیس پارلمان و رئیس جمهور گرجستان به ارمنستان در نیمه دوم سال ۲۰۰۱ نتوانست مقامات ارمنستان را قانع سازد. مقامات ارمنستان از جمله واردان اوسکانیان وزیر امورخارجه و رئیس ستاد کل ارتش ارمنستان تهدید کرده اند که ارمنستان در قبال اینگونه اتحادهای امنیتی تنش زا ساکت نخواهد نشست.
روابط رژیم صهیونیستی با گرجستان نیز طی سالهای گذشته روند صعودی داشته است. این همکاری همزمان با سفر موشه کتساو رئیس جمهور رژیم صهیونیستی به گرجستان در ۲۶ ژانویه ۲۰۰۱ و عقد قرارداد مبارزه با تروریسم گسترش یافت.(۱۵) گرجستان با عقد این قرارداد وارد بازی خطرناکی شد چرا که رژیم صهیونیستی از فلسطینیهای مبارز به عنوان تروریست نام می برد.
باید گفت موقعیت استراتژیک گرجستان در کنار دریای سیاه بهمراه واقع شدن این کشور در بطن طرحهای غربی انتقال انرژی نظیر باکو – جیحان و ترانس خزر که اکنون جای خود را به طرح باکو – تفلیس – ارزروم داده است ، بهمراه دیدگاه غرابگرایانه شوارد نادزه رئیس جمهور گرجستان از جمله دلیل علاقمندی غرب به حضور در گرجستان است. رژیم صهیونیستی نیز همسو با متحد استراتژیک اش امریکا طی ده سال گذشته توجه خاصی به گرجستان داشته است. در همین راستا از سال ۱۹۹۲ سفارت رژیم صهیونیستی در گرجستان دایر می باشد. پس از حادثه یازدهم سپتامبر امریکا و مشارکت گرجستان در باصطلاح مبارزه با تروریسم ، رژیم صهیونیستی نیز تلاش گسترده ای برای افزایش همکاریهای امنیتی با گرجستان آغاز کرده است. این روند از فوریه ۲۰۰۲ همزمان با مطرح شدن تصمیم امریکا به اعزام نیرو به گرجستان به بهانه مخفی شدن تروریست های مرتبط با شبکه القاعده بن لادن در دره پانکیسی ( PANKISI)گرجستان تشدیدیافته است.
بطوریکه روزنامه ” آخالی ورسیا “ چاپ تفلیس در شماره روز دوشنبه ۱۸ مارس ۲۰۰۲ خود فاش ساخت ، اسرائیل و گرجستان در تولید و مونتاژ مهمات نظامی همکاری می کنند. بنوشته این روزنامه مذاکره برای احداث کارخانه تولید مشترک مهمات نظامی طی سه سال گذشته بین وزارت اقتصاد ، صنعت و بازرگانی گرجستان و شرکت ” آی . ام . آی “ اسرائیل جریان داشته است. بگفته ” نوادار جایانی “ یک مقام نظامی گرجستان این کارخانه تا پایان سال ۲۰۰۲ احداث خواهد شد. (۱۶) بدین ترتیب همکاری نظامی و امنیتی گرجستان و اسرائیل وارد مرحله نوینی شده و برای اولین بار اسرائیل یک کارخانه مهم نظامی را در قفقاز به بهره بداری خواهد رساند.
این نکته مهم را نیز باید گفت که سیاست ناتو گرایی برخی از جمهوریهای قفقاز جنوبی از جمله جـــــمهوری آذربایجان و گرجستان زمینه مناسبی برای نفوذ اسرائیل در قفقاز جنوبی فراهم ساخته است. اسرائیل به بهانه رساندن ارتش و نیروی نظامی جمهوریهای قفقاز جنوبی به سطح استانداردهای ناتو ، این کشورها را به همکاریهای امنیتی و نظامی با خود ترغیب می کند.
در هر حال باید گفت اسرائیل با مساعدت ترکیه و آمریکا اهداف توسعه طلبانه ای در منطقه قفقاز دنبال می کند که بخشی عمده از آنها برای منزوی کردن ایران و روسیه است. اغلب اهداف اسرائیل در منطقه تنش زا بوده و ترتیبات امنیتی این منطقه را پیچیده می سازد. در واقع اسرائیل بنا به ماهیت جنگ طلبانه خود، وضعیت نه جنگ نه صلح در منطقه را زمینه مناسبی برای حضور در این منطقه می داند و در این راستا نیز تلاش می کند. حتی تلاشهای اقتصادی و علمی ـ فنی اسرائیل در منطقه قفقاز نیز ماهیتی سیاسی و امنیتی دارند. در هر حال اقداماتی که اسرائیل طی سالهای گذشته در منطقه انجام داده است باعث تشدید صف بندیهای امنیتی و نظامی شده است.

اسرائیل و بحرانهای قفقاز جنوبی :

منطقه قفقاز جنوبی بعنوان یکی از کانونهای بحرانی در جهان شناخته می شود. این منطقه اکنون با مناقشات فعال و کلان قومی ـ سرزمینی نظیر مناقشه قره باغ ، مناقشه آبخازیا و اوسیتیای جنوبی روبرو است. در عین حال فهرست طویلی از بحرانهای قومی ، اختلافات مرزی ، بحران هویت و انواعی از ناامنی های اقتصادی ، سیاسی ، نظامی ، ارتباطی ، غذایی و حتی زیست محیطــــی و هسته ای در قفقاز و جود دارد.
این موضوعات بیشتر ناشی از روند تحولات قفقاز در دو قرن گذشته بویژه اقدامات دوران شوروری نظیر ایجاد مرزهای تحمیلی ، هویت زدایی از اقوام و سیاست جابجایی اقوام می با شد.
نگاهی به تحولا ت یک دهه گذشته منطقه نشان می دهد که اسرائیل طی یک دهه گذشته سیاست محتاطانه و در عین حال حساب شده ای در خصوص بحرانهای کلان قومی سرزمینی قفقاز اتخاذ کرده است. رژیم صهیونیستی تاکنو هیچ تمایلی به حضور در گروه های دخیل در حل و فصل مناقشات قفقاز جنوبی نظیر گروه موسوم به دوستان دبیر کل سازمان ملل برای حل و فصل مناقشه آبخازیا و یا گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا برای حل و فصل مناقشه قره باغ نشان نداده است یا هیچ اقدام آشکاری که نشاندهنده حتی تمایلات میانجیگیرانه رژیم صهیونیستی درمناقشات قفقاز جنوبی باشد ، انجام نداده است. آنچه که تحولات گذشته ثابت کرده است این است که اسرائیل تدوام شرایط نه صلح و نه جنگ در قفقاز را زمینه مساعدی برای گسترش نفوذ خود در منطقه قفقاز و امتیاز گیری از کشورهای منطقه می داند.
در خصوص مناقشات آبخازیا و اوسیتیای جنوبی گرجستان ، موضع تل آویو تا حدودی مشخص تر بوده است. در مناقشات آبخازیا و اوسیتیای جنوبی یک طرف درگیری دولت مرکزی گرجستان و طرف دیگر نیز مناطق جدایی طلب سوخومی ( مرکز آبخازیا ) و تسخینوالی ( مرکز اوسیتیای جنوبی ) بوده است. از اینرو همواره تل آویو حداقل در سیاست آشکار و اعلام شده خود در منطقه قفقاز جنوبی از تمامیت ارضی گرجستان حمایت می کند و در رای گیریهای انجام شده در سازمان ملل نیز رای مثبت به تمامیت ارضی گرجستان داده است.
با وجود این ، در مناقشه قره باغ موضع اسرائیل بسیار محتاطانه بوده است. چراکه در مناقشه قره باغ از یک سو طرف درگیری جمهوری آذربایجان است که با داشتن موقعیت استراتژیک در قفقاز جنوبی دارای ذخایر قابل توجه انرژی فسیلی است که کشورهای غربی و متحد آنها چون اسرائیل نمی توانند به آن بی توجه باشند. بویژه اینکه در چارچوب اتحاد امنیتی سه جانیه جمهوری آذربایجان ، ترکیه و رژیم صهیونیستی با یکدیگر همکاری دارند. در عین در طرف دیگر مناقشه قره باغ ارمنستان است که لابی ارمنی آن در بسیاری از کشورهای غربی از جمله امریکا و فرانسه از نفوذ قابل توجهی برخوردار است ، ضمن اینکه مسیحی بودن ارمنستان خوبخود یک امتیاز برای این کشور در کلوپ مسیحی اروپا و امریکا در برابر جمهوری آذربایجان محسوب می شود. اسرائیل نیز به این موضوع مهم بی توجه نیست. در نتیجه طی یک دهه گذشته اسرائیل موضع محتاطانه ای در خصوص مناقشه قره باغ گرفته است. سفرای اسرائیل در جمهوری آذربایجان و ارمنستان طی سالهای گذشته بارها در اظهاراتشان سعی کرده اند بنفع کشور میزبان خود در حصوص مناقشه قره باغ موضع گیری کنند. بر این اسای نیز تا سال ۲۰۰۰ اسرائیل همواره در رای گیری سازمان ملل در خصوص تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان رای ممتنع داده است. این موضوع تا حدودی متاثر از از رای ممتنع اغلب کشورهای غربی نظیر امریکا و فرانسه به تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان و نیز ضعف دیپلماسی جمهوری آذربایجان بوده است.
در این راستا ۲۱ دسامبر ۲۰۰۰ اسرائیل در رای گیری مجمع عمومی سازمان ملل در خصوص تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان ، رای ممتنع داد. (۱۷ )
اما این موضع از سال ۲۰۰۱ و دقیقا“ در رای گیری ۱۵ دسامبر ۲۰۰۱ سازمان ملل در خصوص تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان تغیر پیدا کرده است. چرا که در این رای گیری اسرائیل برای اولین بار بر خلاف امریکا و فرانسه به تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان رای مثبت داد۰
به باور کارشناسان سیاسی این موضع بیشتر ناشی از ناکامی اسرائیل در رسیدن به انتظاراتش در روابط اش با ارمنستان می باشد. برغم درخواستهای مکرر اسرائیل تاکنون ارمنستان با افتتاح سفارت در اسرائیل موافقت نکرده است. این موضوع نیز ناشی از دیپلماسی فعال ایران و نوع روابط ایران و ارمنستان می باشد. در واقع تل آویو برای فشار به ارمنستان و خلل در نوع و کم و کیف روابط ایران و ارمنستان اقدام به تغییر محسوس موضع اش در قره باغ بمنظور فشار بر ارمنستان کرده است. ضمن اینکه تل آویو نگران است که باکو درپی ناکامی های سالهای گذشته در رسیدن به انتظارات اش در روابط با اسرائیل بویژه موضوع مصوبه ۹۰۷ کنگره امریکا و جذب کمک های مالی غرب در سیاستهای خود تغییراتی بدهد. از اینرو تل آویو کوشیده است که با تغییر محسوس موضع اش در مناقشه قره باغ ضمن فشار به ارمنستان ، زمینه رابرای نفوذ بیشتر در جمهوری آدربایجان بویژه در راستای برآورده کردن آروزهایی نظیر استفاده از خاک جمهوری آذربایجان برای جاسوسی علیه ایران یا انداختن تفرقه های قومی در شمال ایران با تقویت گروهای شوونیست در جمهوری آذربایجان در پوشش اجاره زمینهای کشاورزی برسد.
دقیقا“ به همین دلیل نیز از دسامبر ۲۰۰۱ به بعد شاهد یک سلسله موضع گیریهای قابل توجه اسرائیل در خصوص ارمنستان هستیم . بعنوان یک نمونه جالب می توان به اظهارات فوریه ۲۰۰۲ سفیر اسرائیل در ارمنستان در خصوص مساله کشتار ۱۵ آوریل ۵ ۱۹۱ ارامنه توسط ترکهای عثمانی اشاره کرد ، موضوعی که برای ارامنه حساسیت فوق العاده ای دارد.
” ریوکا کوئنین“ سفیر اسراییل در ارمنستان فوریه ۲۰۰۲ ادعاهای دولت ارمنستان در خصوص کشتار ارامنه را منفی ارزیابی کرد. (۱۸)
این موضع موجب بروز تنش در روابط ارمنستان و اسراییل شد. در همین رابطه وزارت امور خارجه ارمنستان یادداشت اعتراض آمیزی منتشر کرد و سفیر رژیم صهیونیستی در ارمنستان را احضار کرد. جالب اینکه خود رژیم صهیونیستی از عاملان علم کردن مساله کشتار ۱۹۱۵ ارامنه در پارلمان کشورهای اروپایی بویژه در سالهای ۲۰۰۱ و ۲۰۰۰ شناخته می شود. حتی موشه کامهی وزیر آموزش و پرورش رژیم صهیونیستی در سال ۲۰۰۰ خواهان تدریس مساله کشتار ۵ ۱۹۱ ارامنه در کتب درسی اسرائیل شده بود. از اینرو موضع گیری فوریه ۲۰۰۲ سفیر اسرائیل در ارمنستان در خصوص کشتار ۱۹۱۵ ارامنه چیزی جزء یک پیام آشکار سیاسی به ارمنستان نبوده است.
در چنین شرایطی باید گفت که اسرائیل نیز بمانند کشورهای غربی از مناقشات قفقاز جنوبی بویژه مناقشه قره باغ برای پیشبرد اهداف خود درقفقاز جنوبی استفاده می کند.دقیقا“ به همین خاطرنیز اسرائیل تداوم شرایط نه صلح و نه جنگ در قفقاز را زمینه مساعدی برای گسترش نفوذ خود در منطقه می داند. ضمن اینکه اسرائیل طی سالهای گذشته همسو با امریکا کوشیده است مانع نقش آفرینی مثبت کشورهای منطقه از جمله ایران در حل و فصل مناقشه قره باغ شود. چرا که این موضوع زمینه حضور ایران در قفقاز و تاسیس یک سیستم امنیتی جمعی منطقه گرا در منطقه قفقاز جنوبی را فراهم تر می سازد. از اینرو با ید گفت اقدامات اسرائیل طی یک دهه گذشته یکی از علل تداوم و حتی لاینحل ماندن مناقشات قفقاز جنوبی است.

 

جمع بندی :

چنانچه از مطالب فوق بر می آید مجموع تحرکات اسرائیل در قفقاز جنوبی منافع و امنیت ملی ایران را بخطر می اندازد. ایران تنها کشوری است که مرز طولانی و منحصر بفردی با قفقاز جنوبی دلرد. جمهوری اسلامی ایران تنها کشوری است که با یک مرز طولانی با چهار حوزه فرهنگی سیاسی نسبتا“ متفاوت قفقاز جنوبی شامل حوزه فرهنگی – سیاسی جمهوری آذربایجان ، قره باغ ، ارمنستان و جمهوری خود مختار نخجوان هم مرز است که در دیاگرام این موضوع نمایش داده شده است.

با توجه به اشتراکات تاریخی و فرهنگی ایران با منطقه قفقاز جنوبی و نوع جبر ژئوپلتیک منطقه ایران نمی تواند به تحرکات امنیتی اسرائیل در قفقاز جنوبی بویژه نوع مواضع اسرائیل در خصوص کانونهای بحرانی قفقاز جنوبی و کم و کیف روابط سه جمهــوری قفقاز جنوبی با اسرائیل بی توجه باشد. چرا که مهمترین هدف اقدامات امنیتی اسرائیل در قفقاز را ایران ستیزی و در مرحله بعد اجرای سناریوی” همه چیز بدون ایران “ در منطقه را تشکیل می دهد.
برای مقابله با تحرکات امنیتی اسرائیل در قفقاز جنوبی جمهوری اسلامی ایران از لحاظ سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی و تبلیغاتی و نظامی از امکانات قابل توجهی برخوردار است.
یکی از راهکارهای موجود برای جلوگیری از نفوذ اسرائیل در منطقه قفقاز جنوبی ، افشای ماهیت توسعه طلبانه اسرائیل برای مردمان قفقاز جنوبی است. طی یک دهه گذشته رهبران لاییک جمهوریهای قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی که عمدتا“ همان دبیران اول حزب کمونیست دوران اتحاد جماهیر شوروی سابق هستند ، با تداوم شیوه های تبلیغاتی دوران خفقان شوروری ، مانع از آگاهی کامل مردمان مسلمان منطقه از جنایات ددمنشانه و ماهیت توسعه طلبانه اسرائیل شده اند. این موضوع همسو با منافع غرب و ناشی از از بینش غربگرایانه رهبران لاییک جمهوریهای قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی است. به خاطر بایکوت خبری و تبلیغاتی حاکم بر منطقه در مورد اسرائیل و ماهیت دو گانه آن است که می بینیم وقوع تظاهرات ضد صهیونیستی در میان مسلمانان قفقاز و آسیای مرکزی در مقایسه با سایر مسلمان سایر نقاط جهان کمتر است. اگرچه این موصوع از مشکلات اقتصادی ، اجتماعی و امنیتی نیز تا حدودی ناشی است. در چنین شرایطی ایران می تواند از لحاظ تبلیغاتی راهکارهایی اتخاذ کند که که ماهیت توسعه طلبانه رژیم غاصب قدس شریف را برای مردمان قفقاز جنوبی آشکار سازد. تقویت این محور در شبکه های برونمرزی صداوسیما و سایر شبکه های برونمرزی و نیز تقویت برخی از مطبوعات قفقاز نظیر نشریه نبض جمهوری آذربایجان و تضعیف برخی دیگر نظیر روزنامه ۵۲۵ باکو از این راهکارها می تواند باشد.
افشای ماهیت دوگانه و غیردوستانه سیاست های اسرائیل از دیگر راهکارهای ایران برای جلوگیری از تحرکات امنیتی تل آویل در قفقاز جنوبی می تواند باشد. هدف غایی این راهکار زیر سوال بردن سیاست برخی از جمهوریها ی قفقاز جنوبی نظیر جمهوری آذربایجان و گرجستان در تاکید بر مناسبات دوستانه با اسرائیل در نزد افکار عمومی منطقه است. بعنوان مثال جمهوری آذربایجان از جمله جمهوریهای قفقاز جنوبی است که طی سالهای گذشته کوشیده است ، روابط خود را با اسرائیل گسترش دهد.
بطوریکه اواخر سال ۲۰۰۱ ولایت قلی اف وزیر امورخارجه جمهوری آذربایجان تاکید کرد که تا اواخر سال ۲۰۰۲ سفارت جمهوری آذربایجان در تل آویو افتتاح خواهد شد. ( ۱۹)
برای زیر سوال بردن سیاست دولت آقای علی اف رئیس جمهور آذربایجان در تاکید بر گسترش مناسبات با رژیم نژادپرست اسرائیل میتوان به مواردی نظیر رای های ممتنع اسرائیل به تمامیت اضی جمهوری آذربایجان در سالهای گذشته ، عدم تلاش اسرائیل برای لغو مصوبه ۹۰۷ کنگره امریکا علیه جموری آذربایجان برغم دهها بار در خواست جمهوری آذربایجان بعنوان نمود های سیاست غیردوستانه و دوگانه تل آویو در منطقه اشاره کرد. گفتنی است براساس مصوبه ۹۰۷ کنگره امریکا که در سال ۱۹۹۲ تصویب شد جمهوری آذربایجان به اتهام محاصره اقتصادی ارمنستان از دریافت کمک های مالی بلاعوض امریکا محروم شده است ، این مصوبه از دسامبر ۲۰۰۱ با مطرح شدن مبارزه جمهوری آذربایجان در باصطلاح مبارزه با تروریسم به سرکردگی امریکا برای مدت یک سال توسط مجلس سنای امریکا و باقراردادن شروطی تحقیر آمیز به حالت تعلیق درآمده است.
در عین حال میتوان به مواردی نظیر اظهارات توهین آمیز سفیر سابق اسرائیل در باکو که در سال ۲۰۰۰ در مجادله با رییس یک شبکه تلویویزیونی جمهوری آذربایجان عنوان کرد ، اشاره کرد .
گفتنی است اوایل ژوئن ۲۰۰۰ آرکادی میلمان سفیر سابق رژیم صهیونیستی در باکو در مجادله لفظی با ” واحد مصطفی اف “ رئیس شرکت رادیو وتلویزیون خصوصی ” آ. ان . اس “ جمهوری آذربایجان بطور گستاخانه ای مردم جمهوری آذربایجان را برده عنوان کرد.(۲۰)
افشای پیامدهای منفی حضور اسرائیل در قفقاز جنوبی از جمله راهکارهای دیگر ایران برای مقابله با اهداف تل آویو در منطقه قفقاز جنوبی می تواند باشد. واقعیت این است که اسرائیل بعلت ماهیت توسعه طلبانه خود بمانند امریکا هرجا پاگیر شده ، منشاء ناامنی در آن منطقه شده است. بنابراین برای دول و ملل قفقاز جنوبی این موضوع باید تبیین شود که اسرائیل نه تنها کمکی به حل و فصل معضلات امنیتی قفقاز نخواهد کرد ، بلکه باید گفت پیامدهای ناشی از حضور اسرائیل در قفقاز جنوبی نیز نظیر ایجاد شدن صف آرایی امنیتی در منطقه موجب پیچیده شدن معادلات امنیتی منطقه شکننده قفقاز جنوبی و حتی لاینحل شدن آنها می شود.بعنوان نمونه در نتیجه تحرکات امنیتی ترکیه و رژیم صهیونیستی روابط ارمنستان و گرجستان که طی سالهای گذشته حسنه بوده است ، در حال تیرگی بویژه از اوایل سال ۲۰۰۲ است. پیش از این اتحاد امنیتی موسوم به اتحاد جمهوری آذربایجان ، ترکیه و رژیم صهیونیستی مطرح بوده است. از اوایل سال ۲۰۰۲ با مطرح شدن اتحاد امنیتی جمهوری آذربایجان ،گرجستان و ترکیه که بیشتر از سوی آنکارا پیگیری می شود ، در واقع سعی شده است که گرجستان نیز وارد اتحاد باصطلاح امنیتی جمهوری آذربایجان ، ترکیه و رژیم صهیونیستی شود. این موضوع موجب نگرانی شدید مقامات ارمنستان شده است که یکی از اهداف این اتحاد را با توجه به نوع جهتگیریهای جمهوری آذربایجان و ترکیه ، ارمنستان می دانند. از اینرو دولتمردان ارمنستان بارها نسبت به گرجستان هشدار داده اند. تداوم این موضع ممکن است موجب اقداما ت تلافی جویانه ارمنستان برای تحریک ارامنه استان آخالکالاکی و منطقه جاواخک گرجستان که هم مرز با ارمنستان هستند ، بشود که نتیجه ای جزء ایجاد واگرایی در منطقه و شدت بخشیدن به مشکلات قومی و تجزیه طلبانه در گرجستان نخواهد داشت که این موضوع خود یکی از پیامد های حضور اسرائیل در قفقاز جنوبی می باشد.
همسو با راهکار بالا ایران میتواند ضمن گسترش روابط با تمامی جمهوریهای قفقاز جنوبی بویژه ارمنستان ، تلاش کند تا مانع از افتادن هرچه بیشتر گرجستان در دامان ترکیه ، جمهوری آذربایجان و رژیم صهیونیستی شود. در این راستا گسترش مناسبا ت اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی با گرجستان و تاکید بر اشتراکات تاریخی و فرهنگی می تواند مثمر ثمر باشد. در عین حال چنانچه گفته شد ایران می تواند با تقویت عوامل همگرایی در منطقه با همه جمهوری های قفقاز جنوبی از جمله جمهوری آذربایجان روابط اش را گسترش دهد تا عرصه را برای رژیم صهیونیستی خالی نگذارد.بعنوان نمونه مقامات جمهوری آذربایجان همواره در صحبت های غیر رسمی خود در خصوص واگذاری زمینهای کشاورزی به اسرائیل به این نکته تاکید می کنند : ” چون ایران مشتری نبود و اسرائیل می خواست در اختیار تل آویو قرر دادیم. “
تلاش برای کنترل و تخریب روابط ارمنستان و ترکیه از جمله راهکارهای دیگر ایران برای جلوگیری ازتعمیق نفوذ اسرائیل در منطقه قفقاز جنوبی است. چراکه ترکیه همچون زنجیره اتصال و حضور اسرائیل در منطقه قفقاز جنوبی است. بنابراین هرچه نفوذ ترکیه در قفقاز جنوبی کمتر باشد ، به همان اندازه از نفوذ رژیم صهیونیستی نیز در منطقه کاسته خواهد شد. در این میان پیوند ترکیه با قفقاز جنوبی توسط ارمنستان قطع شده است. امتیاز مهم برای ایران آن است که دو کشور ترکیه و ارمنستان بخاطر اختلافاتی نظیر مساله کشتار ۱۹۱۵ ارامنه و ادعای ارضی برخی محافل ارمنی علیه ترکیه با یکدیگر روابط سیاسی ندارند. اما از مارس سال ۲۰۰۰ ترکیه با وقوف به موقعیت ژئوپلتیکی ارمنستان در قفقاز و نیز بخاطر منافع اقتصادی ، خواست غرب و برای جلوگیری از مطرح شدن جهانی مساله کشتار ۱۹۱۵ ارامنه با استقبال از فعالیت کمیسیون آشتی ترکیه ارمنستان ، بازگشایی بخشی از مرزهایش با ارمنستان ، ارتقاء جایگاه خلیفه گری ارامنه در ترکیه و انجام اقداماتی بیسابقه نظیر شرکت در کنفرانس دو روزه ناتو در ارمنستان در فوریه ۲۰۰۲ و یا اعزام خبرنگاران و روزنامه نگاران به ارمنستان و به قره باغ بدون دریافت ویزای جمهوری آذربایجان کوشیده است روابط خود را با ارمنستان عادی بسازد.
ازاواخر سال ۲۰۰۱ ترکیه تصمیم به برقراری و اجرای روادید میان دو کشور ارمنستان و ترکیه بیان نمودند. (۲۱)
لازم به ذکر است که تاکنون چنین نبوده است و ارامنه جهت رفتن به ترکیه روادید این کشور را باید از سایر کشورها دریافت میکردند .
کوبیـــدن سیاست ناتو گرایی برخی ازجموریهای قفقاز جنوبی نظیر جمهوری آذربایجان و گرجستان می تواند یکی از بهانه های نفوذ امنیتی – نظامی رژیم صهیونیستی و ترکیه در قفقاز جنوبی را کاهش دهد . چرا که یکی از بهانه های نفوذ نظامی رژیم صهیونیستی در قفقاز جنوبی مساله رساندن ارتش جمهوریهای قفقاز جنوبی به سطح استانداردهای ناتو است. در عین حال ایران می تواند مانع تقویت پیمانهای نظامی و غربگرایانه منطقه نظیر پیمان گوام متشکل از پنج جمهوری آذربایجان ، گرجستان ، ازبکستان ، اوکراین و مولداوی که در سال ۱۹۹۷ تاسیس شده است ، بشود. این پیمانها عمدتا“ محل رخنه رژیم صهیونیستی ، امریکا و ترکیه است.
در این راستا استیون پایفر دستیار معاون وزیر امور خارجه آمریکا در کیف گفته است ،پیمان گوآم می تواند در زمینه های تحکیم مرزها بین پنج کشور مورد توجه قرار گیرد. دیپلمات آمریکایی در ادامه افزود د ر چنین صورتی آمریکا از گوام حمایت مالی می کند. (۲۲)
در نهایت باید گفت مهمترین راهکار امنیتی ایران در قفقاز جنوبی برای جلوگیری از نفوذ بیگانگان از جمله امریکا و فززند نا مشروع آن رژیم صهیونیستی تلاش برای اجرای مدل امنیتی ۳+۳ در منطقه قفقاز جنوبی بعنوان یک مدل امنیتی جمعی منطقه گرا در قفقاز جنوبی است. بر اساس این مدل ، امنیت در قفقاز جنوبی باید توسط سه جمهوری قفقاز جنوبی بعلاوه سه قدرت هم مرز با قفقاز جنوبی یعنی ایران ، ترکیه و روسیه تثبیت شود. تحقق این مدل امنیتی همسو با اصل امنیت هرمنطقه باید توسط کشورهای آن منطقه تامین شود، می باشد. تحقق این مدل امنیتی موجب کاهش دخالت بیگانگان از جمله رژیم صهیونیستی در معادلات امنیتی منطقه ، غیر نظامی شدن منطقه چنانچه بنوعی در قرارداد ۱۹۲۱ مودت میان و شوروی نیز تاکید شده است ، خواهدشد و ضریب همگرایی منطقــــه ای را افزایش خواهد داد.

 

منابع
۱ ) و احد مرکزی خبر ، ۱۹/۶/۱۳۸۰ ، برقراری پرواز بین باکو و تل آویو
۲) ایرنا، ۷/۵/۷۴. افزایش مهاجرت یهودیان از جمهوری آذربایجان
۳) روس های مهاجر در اسراییل ، تامارهوروویتس ، فصلنامه قفقاز و آسیای مرکزی ،شماره ۲۸ زمستان ۱۳۷۸ ، ص ۱۴۷
۴) ایرنا، ۱۵/۶/۷۹ .تاکید رئیس جمهور ازبکستان بر گسترش روابط با رژیم صهیونیستی
۵) واحدمرکزی خبر، رژیم صهیونیستی به حامیان طرح باکو ـ جیحان پیوست. ۸/۴/۷۸ ساعت ۲۳:۰۳.
۶) استراتژی اسرائیل در جمهوری آذربایجان و آسیای مرکزی، نشریه سیاسی نظامی وزارت دفاع، شماره ۲۳۸، ص ۵۱.
۷) علی اکبر رضایی، همان منبع.
۸) خبرگزاری رویتر، ۲۹ اوت ۱۹۹۷، Netanyaho shops For oil during Azeri stopover
۹) واحد مرکزی خبر، سفر معاون وزیر امور خارجه رژیم صهیونیستی به باکو، ۲۶/۱۰/۷۹.
۱۰) ایرنا، همکاری مشترک پارلمانی اسرائیل، آمریکا و جمهوری آذربایجان، ۲۰/۱/۷۸ ساعت ۱۸:۳۲.
۱۱) آواگ هاروتیونیان پیمان ترکیه – اسرائیل ابزاری در دست پان ترکیسم و صهیونیسم، مجله دارز ارمنستان ، شماره ۲۱، مارس ۲۰۰۱، ترجمه سفارت ایران در ارمنستان، ترجمه مانوکیان، صص ۶ ـ ۴.
۱۲) قفقاز پرس ، پیام رییس جمهور آذربایجان به نخست وزیر اسرائیل ، ۲۱ آوریل ۲۰۰۰
۱۳) واحد مرکزی خبر ، آغاز همایش بین المللی یهودیان قفقاز در باکو، ۴/۲/۸۰
۱۴) نمایندگی وزارت امور خارجه در استانهای آذربایجان شرقی، غربی و اردبی، بولتن خبری شماره ۸،ص ۷.
۱۵) اینترنت، سایت www.Radisi.org، اخبار روز، ۲۶ژانویه ۲۰۰۱.
۱۶) ایرنا ، ۲۷/۱۲/۸۰ گرجستان و رژیم صهیونیستی در زمینه مهمات نظامی همکاری می کنند۰
۱۷) خبرگزاری آرمن پرس ، ۲۲ دسامبر ۲۰۰۰ ــ WWW.ARMENPRSS.COM
۱۸ ) روزنامه کاسپی ، چاپ باکو ، شماره ۷/۱۲/۸۰
۱۹) سایت سفارت ایران در ارمنستان ، بخش اخبار ۱۷ دسامبر ۲۰۰۱ ، WWW.IRANEMBASSY.AM
۲۰) ایرنا ، ۲۸/۳/۱۳۷۹ ، روابط جمهوری آذربایجان و رژیم صهیونیستی سرد شده است.
۲۱) روزنامه ینی آذربایجان، چاپ باکو ـ تاریخ ۲۲/۱۰/۸۰
۲۲) روزنامه ۵۲۵ ، چاپ باکو ـ تاریخ .۷/۱۲/۸۰ ، امریکا از گوام حمایت مالی می کند.