معرفی بنیاد سوروس
بنیاد سوروس که در حدود پنجاه کشور جهان شعبه دارد ، پس از بحران مالی سال ۱۹۹۷و ۱۹۹۸ جنوب شرق آسیا و سپس تحولات نوامبر ۲۰۰۳ گرجستان هر چه بیشتر مورد توجه محافل سیاسی قرار گرفته است . رئیس این بنیاد ، جورج سوروس است . «سوروس» در سال ۱۹۳۰ در بوداپست متولد شده و در هفده سالگی برای تحصیل به انگلیس مهاجرت کرده است . سوروس ۷۴ ساله یک یهودى است که با مدارک هویت جعلى در بخشى از مجارستان که توسط نازى ها اشغال شده بود در پناه دوستان خانوادگى شان بزرگ شد. او در دوران پس از جنگ با فرار از قوانین کمونیست ها در دانشکده معروف اقتصاد لندن شروع به تحصیل کرد.سوروس در سال ۱۹۵۶ به ایالات متحده آمریکا مهاجرت کرد و در همین سال بود که انقلاب مجارستان به وقوع پیوست. طى سه دهه پس از آن، او توانست به عنوان مدیر صندوق مالى و متخصص در امنیت مالى و معاملات ارزى در حدود ۷ میلیارد دلار سرمایه جمع کند. تا زمانى که دیوار برلین فروپاشید، سوروس ادعا کرد که نیمى از ثروت خود را صرف دموکرات سازى اتحاد جماهیر سابق کرده است. گفته می شود وی در فروپاشی شوروی نقش داشته است .
جورج سوروس همواره کوشیده است موسسه خود را بعنوان یک موسسه ای در اقصی نقاط جهان کمک های بشردوستانه انجام می دهد ، معرفی کند . این میلیاردر مجاری الاصل که دارای چند کتاب از جمله کتاب «حباب برتری آمریکا» است . بسیاری معتقدند سوروس با اقدامات خود در خدمت نظام سرمایه داری به سبک امریکایی است . با وجود این سوروس همواره با سفر به مناطق مختلف جهان و سخنرانی در مورد اشاعه دموکراسی و آزادی خواهی سعی دارد موسسه خود را بعنوان یکی از بازوهای اشاعه دموکراسی در جهان معرفی کند . در این راستا همواره از سوی رسانه های غربی چنین تبلیغ می شود که بنیادهای او تاکنون ۴/۲ میلیارد دلار پول برای رسیدگی به مشکل فقر و بیماری در سراسر جهان کمک خیریه ارائه کرده است. اما وی به سازمان ملل برای ارایه چنین کمک هایی اعتقاد ندارد و تنها یکبار از طریق سازمان ملل اینگونه کمک ها را ارایه کرده است . به باور ناظران سیاسی تمایل بنیاد سوروس برای ارایه کمک ها به صورت مستقیم در واقع حاکی از تلاش این بنیاد برای نفوذ در مناطق هدف در پوشش این کمک ها ست .
“جورج سوروس” میلیاردر آمریکایی, که در بحرانهای آسیای جنوب شرقی و روسیه و همچنین بحران مالی انگلستان یکی از مقصرین اصلی به شمار می رود, اخیراً در گفتگوی با “اشپیگل “, بحران اخیر مالی در جهان را به بحث کشیده و از ماهیت دوگانه خود دفاع کرده است. “سوروس” مدعی است : « ما شاهد یک فروپاشی عظیم در اقتصادهای پیرامونی نظام سرمایه داری بوده ایم . هر چند که تاکنون هسته مرکزی نظام سرمایه داری از این تحولات در امان مانده است. نظام بین الملل سرمایه داری همانند یک چرخه بسیار عظیم عمل می کند. در این چرخه نهادهای مرکزی, سرمایه ها را به مناطق حاشیه ای ارسال می‌کنند و در یک فرآیند آن را مجددا جذب مرکز می‌نمایند. بنظر میرسد بنیاد سوروس از این ایده برای گسترش فعالیت های خود استفاده می کند .
بنیاد “سوروس” تاکنون در زمینه تاسیس صندوقهای سرمایه‌گذاری در اروپای شرقی و آسیا اقدام ‌کرده است و مدعی است این نهادها را ایجاد کرده است تا از زیاده‌رویها در بازار جلوگیری کند .به ادعای سوروس مدل “توازن قوا” در بازارهای مالی راهگشا نیست. این مدل در بازارهایی که با حجم مشخصی از کالا روبرو هستیم, چاره ساز است ، ولی در بازارهای مالی اینچنین نیست؛ چرا که نمی‌توان با قاطعیت چیزی را مشخص کرد. بازارهای مالی به نظارت و کنترل نیاز دارندو بنیاد سوروس نیز ظاهراً با تاسیس صندوق های سرمایه گذاری در این مسیر حرکت می کند . این در شرایطی است که بنیاد سوروس از این اهرم بعنوان یک اهرم سیاسی برای فشار به کشورهای هدف استفاده می کند .
بنیاد سوروس تاکنون با فعالیت خود در اقصی نقاط جهان در اشاعه نظام سرمایه داری فعالیت کرده است . اما جورج سوروس برای حفظ ظاهر گاه خود به انتقاد از نظام سرمایه داری می پردازد . وی در گفتگو با یکی از شماره های نشریه اشپیگل گفته است ، بواسطه نظام سرمایه داری اکنون افراد خود را در مقابل امکانات متعددی می‌بینند که در عین حال, آشفتگی و سرگردانی را با خود به همراه آورده است. پول را دیگر وسیله أی برای رسیدن به هدف نمی پندارند, بلکه آنرا هدف نهایی می انگارند. من بر این اعتقاد هستم که بازار, مکانیسمی را عرضه می‌کند که قادر به تامین نیازهای فردی می باشد. اما در این مکانیسم نیازهای اجتماعی پاسخی برای خود نمی‌یابند. در دموکراسی پارلمانی, مکانیسمی وجود دارد که آسایش همگان را تامین می کند. اما در اقتصاد بازار چنین رویکردی به تامین آسایش همگانی وجود ندارد.
نگاهی به فعالیت های بنیاد سوروس نشان می دهد که فعالیت های اقتصادی این بنیاد در اقصی نقاط جهان همواره بحران ساز بوده است. در سال ۱۹۹۲ درست پیش از آن که استرلینگ (واحد پول بریتانیا) تا حدود زیادی ارزش خود را از دست بدهد، سوروس یک میلیارد دلار کاسبی کرد و از آن پس به عنوان “مردی که بانک انگلیس را ورشکست کرد” مشهور شده است . بنیاد سوروس در ایجاد بحرانهای مالی در تایلند ، اندونزی ، مالزی ، روسیه و برزیل نیز نقش داشته است . در این راستا لوئیس ایناسیو لولا دا سیلوا ” رییس جمهوری برزیل در سخنرانی خود در اجلاس جهانی اقتصاد در داووس سوییس در دو سال پیش نهادهای مالی جهانی از جمله بنیاد سوروس را عامل بحران در کشورش عنوان کرد و در مقابل ” جرج سوروس ” ، میلیاردر به دفاع از اقتصاد بدهی زده برزیل بپردازد و تنها خواهان حمایت صندوق بین المللی پول از اقتصاد برزیل شد . وی گفت : حمایت نکردن از برزیل منجر به صدا در آمدن ” ناقوس بدبختی ” برای صندوق بین المللی پول خواهد شد.
بنیاد سورس برای پیشبرد اهداف خود در اقصی نقاط جهان ، نهادهای زیر مجموعه ای را ارایه کرده است که از جمله معروفترین آنها انستیتوی جامعه باز و بنیاد رنسانس است . شبکه سازمانهای بنیاد سوروس که در سراسر جهان و به خصوص در اروپا و جمهوری‎های شوروی سابق ساخته شده است، هدف کاملاً مشخصی را دنبال می‌کند و آن ایجاد تغییرات زیربنایی اجتماعی و سیاسی مطابق با خواست امریکا و رژیم صهیونیستی است . بعنوان نمونه در یوگسلاوی و گرجستان و اوکراین و قرقیزستان این به اصطلاح “گروههای مدنی” وابسته به سوروس ،به سازماندهی احزاب و سازمانهای ضد دولتی پرداختند که در ترتیب دادن شورش نقش داستند .
جورج سوروس ، صهیونیستی که با غارت ملی منافع مردم شرق آسیا در سال های گذشته بحران شدید اقتصادی ایجاد کرد . وی با سرمایه گذارى خود علیه پوند، بانک انگلستان را با شکست مواجه کند و تنها در بعد از ظهر یک روز یک میلیارد دلار به دست آورد. اکنون همین فرد در مناطقی نظیر قفقاز و آسیای مرکزی سرمایه گذاریهای سیاسی انجام می دهد . این عنصر ظاهراً خیّر که دستی هم در صندوق بین المللی پول و برنامه های جهت دار آن دارد، همان کسی است که قریب یک دهه پیش به کمک سرمایه هنگفتش بحران مصنوعی در بازار سهام روسیه به راه انداخت و صاحب سود ۱۰۷ میلیون دلاری شد و باز، او همان کسی است که چند سال پیش به واسطه نفوذ مالی اش در آسیای جنوب شرقی، اسباب بحران اقتصادی بزرگ را در کشورهایی چون مالزی و تایلند فراهم آورد و باعث سقوط ارزش پول ملی این کشورها در برابر دلار شد.
رد پای بنیاد سوروس را از برزیل تا روسیه و قفقاز و تا آسیای جنوب شرقی می توان رصد کرد. او ژوئن ۲۰۰۲ طی سخنانی گفت که خشم بسیاری را در برزیل برانگیخت. سوروس در گفت وگو با روزنامه «فولیو سائوپولو» ضمن حمایت از یکی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری گفته بود «در نظام نوین سرمایه داری، سران کشورها را فقط آمریکا تعیین می کند. درانتخابات برزیل نباید نامزد مخالف سیاست های ما انتخاب شود. در واقع این برزیلی ها نیستند که رأی می دهند. چنانچه نامزد دیگری انتخاب شود، در صحنه اقتصاد برزیل آشفتگی های بزرگی رخ خواهد داد. آمریکا در شرایط فعلی جهان به منزله روم دنیای قدیم است که تنها رژیم صاحب حق رأی بود» . این اظهارات بخوبی نشان می دهد که بنیاد سوروس در ورای اقدامات باصطلاح خیرخواهانه و بشردوستانه تا چه حد در خدمت منافع رژیم صهیونیستی و امریکا است . اگر چه در جریان انتخابات ریاست جمهوری امریکا ، سوروس به مخالفت با بوش پرداخته و از جان کری حمایت کرد ، اما هر دوی آنها ، حمایت خود را از رژیم صهیونیستی اعلام کرده بودند . در واقع بنیاد سوروس از یک سو تحت پوشش اشاعه دموکراسی و از طریق نهادهایی نظیر انستیتوی جامعه باز و بنیاد رنسانس در کشورهای هدف به تماس و جهت دهی به مخالفان دولت می پردازد و ازسوی دیگر با استفاده از حربه فشار اقتصادی و کمک مالی به مخالفان برنامه های خود را اجرا می کند که این سناریو در نوامبر ۲۰۰۳ در گرجستان , دسامبر ۲۰۰۴ در اوکراین و مارس ۲۰۰۵ در قرقیزستان اجرا شد .

نقش سوروس در بحران مالی سال ۱۹۹۸ آسیای جنوب شرقی
آسیای جنوب شرقی در سال ۱۹۹۷ شاهد بروز بحران شدید مالی شد که چندین کشور از جمله اندونزی ، مالزی و تایلند را در برگرفت . در این سال ناگهان ارزش سهام در بازارهای شرق آسیا سقوط کرد، بطوریکه سراسر منطقه را نگرانی فرا گرفت و تدابیر جبرانی و پیشگیرانه آغاز شد.تحلیلگران برای این بحران چند علت و منشا برشمردند که از جمله آنها رکود همزمان اقتصادی در ژاپن و امریکا بود.اما این موضوعی بود که بیشتر از سوی رسانه های غربی مطرح می شد و آن سعی می کردند که بروز این بحران را تنها یک موضوع صرف اقتصادی عنوان کنند .
از جمله دلایل اقتصادی بحران ۱۹۹۷ جنوب شرق آسیا بر این فرض استوار بود که قدرت تولید بنگاه‌های شرق آسیا به لحاظ کمی افزایش یافته و بازار از کالا اشباع شده بود. در آن زمان ژاپن و ایالات متحده به علت رکود، امکان سرمایه‌گذاری‌های تازه در زمینه نرم‌افزاری و نوآوری نداشتند . این در شرایطی بود که مصرف کنندگان نیز حاضر به هزینه کردن برای کالاهایی که نمونه آن را به حد وفور دارند، نبودند . در واقع مصرف کنندگان، اندوخته‌های خود را برای خرید نسل نوی کالاها نگه داشته‌اند و مادام که تحولی در صورت و محتوای کالاها رخ ندهد، پول خود را هزینه نمی‌کنند. بحران مالی سال ۱۹۹۷ جنوب شرق آسیا همانطوریکه با خارج کردن سرمایه توسط بنیاد سوروس و برخی از کشورهای غربی ایجاد شد ، با ورود سرمایه از کشورهای غربی تا حدودی کاهش یافت . اما زمینه برای سیطره اقتصاید امریکا بر این مناطق هر چه بیشتر فراهم شد .
در تبیین علل بحران مالی سال ۱۹۹۷ ن ماهاتیر محمد نخست وزیر وقت مالزی افشاء کرد که جورج سوروس میلیاردر آمریکایی – صهیونیستی در این بحران دست داشته است . بگفته ماهاتیر محمد جورج سوروس با خارج کردن سرمایه‌های خود از بازارهای شرق آسیا موجب بحران شده است. جورج سوروس نیز موضوع خارج کردن سرمایه را پذیرفت ، اما کوشید ریشه بحران را به مسایل دیگر ربط دهد . . وی گفت که او تنها ۵/۱ میلیارد دلار از سرمایه خود را آن هم پس از اوج گرفتن بحران از شرق آسیا خارج کرده است و کشورهای این منطقه نباید گناه مشکلات خود را به گردن او بیندازند.
ماهاتیر محمد نخست‏وزیرسابق مالزى بحران جنوب شرق آسیا را با «جهانى‏سازى‏»، مرتبط عنوان کرده است . وی به ملتهاى مستقل دنیا هشدار داد تا در پذیرش چنین مفاهیمى از «توسعه‏» که خود نقشى در ایجاد آن نداشته‏اند، احتیاط کنند. وى افزود در منطقه جنوب شرقى آسیا با نمونه بارزى از هرج و مرج ناشى از جهانى‏سازى روبرو بودیم. «ماها تیر محمد» گفت: پس از آنکه ما حرکت جدید جهانى‏سازى و به تبع آن آزادسازى اقتصاد را پذیرفتیم، اقتصاد و پولمان مورد حمله محافل بزرگ مالى و کسانى قرار گرفت که محصول همین نظام آزاد هستند. وى افزود: حاصل چهل سال زحمت و سختى کشیدن ملت مالزى در عرض چند هفته به دست کسانى نابود شد که هیچ معیار و قانون بین‏المللى براى برخورد با آنها وجود ندارد. اشاره وى به «جورج سوروس‏» سرمایه‏دار و معامله‏گر بزرگ آمریکایى بود که با معامله‏هاى کلان ارز، باعث‏سقوط ارزش پول کشورهاى جنوب شرق آسیا شد.
جورج سوروس در توجیه بحران مالی جنوب شرق آسیا گفته است :« بازار خودش را تنظیم خواهد کرد . در واقع بازار اقداماتی بیش از آنچه حکومتهای کاملاً منضبط ، انجام می دهند ، انجام خواهد داد . » در راستای همین ایده ، لنیاد جورج سوروس مدعی شده است که اقدام این بنیاد در معامله گری ارز در کره جنوبی و کاهش ارزش پول ملی این کشور ، اقدامی برای نظم بخشیدن به حکومت سئول بوده است . از نظر بنیاد سوروس ، حکومتها را برای آنکه حکومت کردن خوب آموزش ببینند ، باید محدود کرد .
طرح و قبول چننی ادعای مضحکی معیار سیطره کاپیتالیسم تلقی مش ود . باید گفت بازار جای بزرگی است که در آن مبادلات و دادو ستذها کمک زیادی به ایجاد ثروت می کند . اما بازار به کسب سود و آن هم حداکثر سود می اندیشد . یک بازار آزاد فقط می تواند به سودجویان کمک کند تا سود خویش را به حداکثر برسانند . در چنین شرایطی این ادعای سوروس که بازار آزاد منضبط کننده حکومتها و پشتوانه ملتهاست ، بی اساس بنظر می رسد .
باید گفت جهان در سال ۱۹۹۷ و در جریان بحران مالی جنوب شرق آسیا شاهد بود که چگونه بنیاد سوروس و معامله گران بزرگ ارز اقتصادهای کل منطقه را منظور بدست آوردن پول بیشتر برای خود به نابودی کشاندند . البته آنها این امر را انکار کردند و بمانند بنیاد سوروس مدعی شدند که این حکومتهای فاسد و غیرشفاف یبودند که اقتصاد کشورشان را به نابودی کشاندند . اما قبل از ژوئیه ۱۹۹۷ همین حکومتها کشورهایشان را آنقدر سریع توسعه می دادند که در محافل اقتصادی از آنها به معجزه های اقتصادی و ببرهای اقتصادی نام می بردند . چگونه امکان دارد که به یکباره همه این ببرهای آسیای در ژوئیه ۱۹۹۷ حکومتهای بدی شوند و اقتصادشان به سوی نابودی حرکت کند . این ادعا که سقوط اقتصادهای شرق آسیا بعلت حاکمیت بد و حکومتهای فاسد رخ داده با واقعیت تطایق ندارد . نسبت دادن این مساله به معامله گران ارز و دستکاریهای آنان منطقی تر است ، چراکه بحران بزرگ پولی آسیا بلافاصله پس از ظهور معلمله گران ارز از جمله بنیاد سوروس در صحنه جنوب شرق آسیااتفاق افتاد . بنیاد سوروس و رسانه های طرفدار آن پیوسته درباره سقوط قریب الوقوع اقتصادها در جنوب شرق آسیا سخن گفتند تا آنجا که بانکهای بین المللی از دادن وام گریزان شدند . سرمایه گذاران کوتاه مدت نیز سرمایه هایشان را خارج کردند و نهایتاً با خارج شدن سرمایه از طریق بنیاد سوروس یحران مالی شروع شد .
در نتیجه بحران مالی جنوب شرق آسیا ، میلیونها کارگر اخراج شده به خیابانها ریختند و آشوب به پا کردند و فروشگاهها را آتش زدند . بر اثر بحران اقتصادی ـ مالی ، در وضعیتی که مردم قبلاً درآمدهایشان را از دست داده بودند ، حکومتها مجبور به قطع یارانه ها ی مواد غذایی و سوخت و افزایش نرخ های مالیاتی شدند . صندوق بین المللی پول که در آن بنیاد سوروس نفوذ زیادی دارد ، خواستار کاهش هزینه دولتها شد . در نتیجه آشوبها اقزایش یافت و همان دولتهایکه قبل از آن آتقدر قدرتمند بودند که در کشورهایشان معجزه اقتصادی انجام دهند ، از لحاظ اقتصادی سقوط کردند . این حوادث تلخ بخاطر این نظر بنیاد سوروس که بازارها قادرند خودشان ذا تنظیم کنند و حتی دولت را منضبط کنند ، اتفاق افتاد . باید گفت بازارها فقط دلواپس سود آن هم حداکثر سود هستند . در مالزی خروج کوتاه مدت سرمایه موجی شد تا شاخص بازار سهام از هزار واحد به ۲۶۰ واحد تنزل کند . هر آنچه ر مالزی ، آسیای جنوب شرقی و آسیای شرقی اتفاق افتاد همه به دلیل عملیات بازار آزاد بود که بانی آن بنیادهایی نظیر بنیاد سوروس بود .
در واقع نهاهای غربی از جمله بنیاد سوروس کوشیدند در سال ۱۹۹۷ از وضعیت اقتصادی جنوب شرق آسیا برای افزایش نفوذ در این مناطق و باصطلاح خود منضیط کردن حکومت های این منطقه استفاده کنند . در این راستا نیز ماهاتیر محمد با اشاره به نقش بنیاد سوروس در بحران جنوب شرق آسیا آن را ناشی از توطئه جهانی یهودی ها خواند. اگر چه سیاست های مالی ماهاتیر مالزی را تا حدودی به سلامت از آن بحران مالی نجات داد. بعد از بحران مالی سال ۱۹۹۷ او سیاست های کنترلی کوتاه مدتی برای سرمایه در این کشور اعمال کرد که هدف از آن جلوگیری از خروج پول های خارجی از کشور بود. این سیاست ها نتیجه داد چرا که یک سال بعد تولید ناخالص داخلی مالزی به رقم تولید خود بازگشت. امروزه مالزی اقتصادی چند وجهی و مدرن دارد و الگوی موفق آسیاست.در هر حال بحران جنوب شرق آسیا نشان داد که بنیاد نظیر بنیاد سوروس تلاش دارند تا در کشورهای مورد نظر خود در فرصت لازم از حربه های اقتصادی برای ایجاد حران و تحت فشار قرار دادن دولت ها استفاده کنند .

تحرکات بنیاد سوروس در گرجستان
منطقه قفقاز و آسیای مرکزی از مناطقی است که بنیاد سوروس طی سالهای اخیر کوشیده است فعالیت های خود را در آن گسترش دهد . فعالیت های این بنیاد در قفقاز و آسیای مرکزی پس از تحولات نوامبر ۲۰۰۳ گرجستان که به انقلاب مخملی معروف شده است ، هر چه بیشتر مورد توجه قرار گرفته است . گرجستان دوم نوامبر ۲۰۰۳ شاهد انتخابات پارلمانی بود ، اما مخالفان دولت شواردنادزه برهبری میخائیل ساآکاشویلی مدعی تقلب در انتخابات شدند و پس از برگزاری تظاهرات سازماندهی شده ، سرانجام در ۲۲ نوامبر پارلمان را اشغال و ادوارد شواردنادزه را که متحد نزدیک امریکا در قفقاز شناخته می شد ، مجبور به استعفاء کردند .
ادوارد شواردنادزه پس از استعفاء اقدام به افشاء گری در مورد نقش بنیاد امریکایی ـ صهیونیستی در حوادث نوامبر ۲۰۰۳ گرجستان کرد . وی جورج سوروس میلیاردر یهودی الاصل آمریکایی را متهم کرد که با اختصاص چندین میلیون دلار به اغتشاشات نوامبر ۲۰۰۳ در گرجستان، برکناری وی را رقم زده است . شواردنادزه رییس جمهور مستعفی گرجستان، اعلام کرد که نمی‌تواند بگوید چه کشورهایی از شورش‌های بوجود آمده علیه وی حمایت کردند؛ اما مطمئناً گروه‌های بین المللی هم چون موسسه سوروس، از مخالفان وی پشتیبانی مالی کرده‌اند. شواردنادزه گفت‌: هدف بنیاد سوروس، ایجاد شرایطی شبیه به یوگسلاوی بود؛ جایی که تحرکات معترضان در سال ‌٢٠٠٠، منجر به اخراج اسلوبودان میلوشویچ شدند. رییس جمهور مستعفی گرجستان گفت : من متعجبم که موسسات بین‌المللی چگونه در امور داخلی کشورها دخالت می‌کنند. شواردنادزه، پیش از این نیز ریچارد مایلز سفیر آمریکا در گرجستان را نیز به دامن زدن به این اغتشاشات متهم کرده بود.
ادوارد شواردنادزه همچنین گفته است جورج سوروس از جنایت کارانی است که باعث ایجاد تغییرات در نظام سیاسی گرجستان شد. بگفته وی سوروس یک سری برنامه‌ها برای کمک به مخالفان رهبری در انتخابات گرجستان تدارک دیده بود افشاءگری شواردنادزه که قربانی اعتماد به غرب شد ، در مورد بنیاد سوروس از آنجا اهمیت دارد که پس از تشکیل دولت جدید در گرجستان اعلام شد که چهار تن از اعضای دولت جدید گرجستان (شامل وزرای آموزش و پرورش ، دادگستری ، دارایی و ورزش جوانان ) وابسته به میلیاردر یهودی آمریکایی هستند. این چهار نفر قبلاً کارمند دفاتر «جورج سوروس» بوده اند و سالیان متمادی از این سرمایه دار یهودی الاصل آمریکایی پول می گرفتند تا برنامه های او را در گرجستان به مرحله اجرا درآورند. ناظران سیاسی، حضور «لابی سوروس» در دولت جدید گرجستان را غیرمترقبه نمی دانند، چراکه این میلیاردر آمریکایی اعلام کرده است که برای سرنگونی حکومت شواردنادزه میلیونها دلار پول هزینه کرده است . در همین راستا ، «سوروس» در دیدار خود با «میخائیل ساکاشویلی» رئیس جمهوری گرجستان در شهر «داووس» سوئیس وعده کمک مالی به دولت جدید تفلیس داده است.
جالب اینکه جورج سوروس اقدامات خود در گرجستان را در چارچوب حمایت از دموکراسی توجیه کرده است . وی گفته است :‌« میلیونرها پول خرج می کنند و اما میلیاردها تاریخ بوجود می آورند. باید گفت از ۱۶ می سال ۲۰۰۳ که کالین پاول وزیر امورخارجه آمریکا سفر خود به تفلیس را به تعویق انداخت ، جریانات مشکوکی در گرجستان بوقوع پیوست . بطوریکه تابستان ۲۰۰۳ شواردنادزه از رئیس جمهوری امریکا خواست به ماموریت تفرقه افکنانه ریچارد مایلز سفیر این کشور در تفلیس پایان دهد ، اما بوش نپذیرفت . دولت شواردنادزه در سال ۲۰۰۳ در مقابل واقعیت امکان پذیر نبودن پرداخت بدهی خود مواجه شد. در همین هنگام بود که صندوق بین الملی پول که بنیاد سوروس در آن نقوذ داشت ،در آستانه انتخابات پارلمانی گرجستان اعلام کرد که وام به این کشور پرداخت نخواهد کرد . سوروس از طریق انستیتو جامعه آزاد عملیاتی را برای برکنار کردن شواردنادزه آغاز کرده بود و در این راه حتی از روش مخالفان صرب برای برکناری میلوسویچ الگو برداری کرده است. میلیاردر آمریکایی حدود ۵۰۰ هزار دلار نیز در شبکه روستاوی -۲ که نقش برجسته ای در انقلاب مخملی گرجستان داشت سرمایه گذاری کرده بود.
یک سال قبل از «انقلاب مخملی » گرجستان که بدون کوچکترین درگیری و خشونت انجام شد، آمریکایی ها و بنیاد سوروس گروهی از دانشجویان گرجی را شناسایی و به صربستان (یوگسلاوی سابق) منتقل کردند تا شیوه تظاهرات و آشوب را زیر دست مأموران کارآزموده سیا و پنتاگون آموزش ببینند. آنها ۲ ماه قبل از نوامبر ۲۰۰۳ ، به گرجستان بازگشتند و شروع به آموزش یک هزار نفر دیگر کردند. چندی بعد روزنامه واشنگتن پست فاش کرد «وزارت خارجه آمریکا به طور عمیق در حوادث گرجستان شرکت داشت». «شواردنادزه» یک هفته پس از استعفای اجباری، حرف های قابل تأملی را بر زبان راند وی گفت من یکی از نجات دهندگان غرب از خطر جنگ هسته ای بودم اما غرب به من خیانت کرد. در ماه های آخر، کسانی چون جیمز بیکر وزیرخارجه سابق آمریکا که از دوستان شواردنادزه بودند، از تفلیس دیدن کردند که منجر به فشار برای برکناری رئیس جمهور ی گرجستان شد.»
پس از وقوع انقلاب مخملی در گرجستان سوروس اعلام کرد «از جنبش گل سرخ در گرجستان راضی ام. من برای ایجاد دگرگونی های مشابه در کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز میلیون ها دلار هزینه کرده ام. بنیاد خیریه من از اصلاحات در تمام این کشورها حمایت می کند ».
این عنصر ظاهراً خیّر که دستی هم در صندوق بین المللی پول و برنامه های جهت دار آن دارد، همان کسی است که قریب یک دهه پیش به کمک سرمایه هنگفتش بحران مصنوعی در بازار سهام روسیه به راه انداخت و صاحب سود ۱۰۷ میلیون دلاری شد و باز، او همان کسی است که چند سال پیش به واسطه نفوذ مالی اش در آسیای جنوب شرقی، اسباب بحران اقتصادی بزرگ را در کشورهایی چون مالزی و تایلند فراهم آورد و باعث سقوط ارزش پول ملی این کشورها در برابر دلار شد.
اگرچه جورج سوروس مدعی شده است که برای اشاعه دموکراسی ، انقلاب مخملی در گرجستان به را انداخته است ، اما به باور کارشناسان سیاسی این اقدام بنیاد سوروس در راستای مطامع امریکا و رژیم صهیونیستی صورت گرفت . باید گفت به رغم آنکه شواردنادزه پس از حادثه ۱۱ سپتامبر حتی مشاوران نظامی آمریکایی را نیز به گرجستان پذیرفت و در پروژه های مخالف منافع روسیه ، یعنی پروژه خط لوله نفت باکو – جیحان مشارکت جست. اماً ظاهرا اهمیت و ضرورت حل مسئله آبخازیا برای رونق دادن به اقتصاد کشور و نیز تسهیل در برآوردن برخی نیازهای گرجستان از روسیه شامل گاز و برق ، شواردنادزه را در سال ۲۰۰۳ برآن داشت تا به سوی مسکو حرکت کند . در چنین شرایطی مذاکرات پوتین با شواردنادزه در مارس ۲۰۰۳ در مورد آبخازیا ، امکان مثبت تمدید قرارداد مربوط به استفاده روسیه از دو پایگاه نظامی در گرجستان, امضای قراداد ۲۵ ساله صدور انرژی از روسیه به گرجستان و نیز موافقت شواردنادزه با درخواست پوتین برای شرکت فعال کشورش در ایجاد یک منطقه آزاد تجاری میان روسیه ، قفقاز و آسیای میانه را می‌توان درک کرد. درازای این نزدیک شدن به روسیه ، اصلان آباشیدزه ، زمامدار منطقه خودمختار ” آجاری ” در گرجستان که از متحدان روسیه به شمار می‌رفت، از سوی مسکو به اتحاد و نزدیک شدن بیشر با حزب شواردنادزه و حمایت از وی در برابر مخالفانش تشویق شد. این چرخش‌ها و رویکردهای جدید شواردنادزه از چشم واشنگتن و بنیاد سوروس پنهان نماندو حمایت آشکار و پنهان آمریکا و بنیاد سوروس از مخالفان شواردنادزه در انتخابات پارلمانی ۲۰۰۳ را نیز باید از این منظر نگریست.اکنون نیز بنیاد سوروس در راستای منافع گرجستان حرکت نمی کند . در این راستا می توان به تامین مالی جدایی طلبان و برخی از وزرای دولت خودخوانده آبخازیا از سوی بنیاد سوروس اشاره کرد . در این راستا ، استاتنیسلاو لاکوبا از فعالان سیاسی آبخازیا فاش ساخته است که ۷ نفر از وزیران از بنیاد سوروس پول می گیرند .تحولات گرجستان بخوبی نشان داد که بنیاد سوروس تا چه در راستای مطامع امریکا و رژیم صهیونیستی حرکت می کند .

تحرکات بنیاد سوروس در جمهوری آذربایجان :

جمهوری آذربایجان از جمله کشورهای قفقاز است که بنیاد سوروس بلافاصله پس از فروپاشی شوروی کوشید ، حضور خود را در این کشور افزایش دهد . این موضوع دلایل مختلف دارد . اول اینکه جمهوری آذربایجان تنها کشور اسلامی در قفقاز محسوب می شود. دوم اینکه جمهوری آذربایجان با داشتن منابع قابل توجه انرژی بعنوان یک کشور ثروتمند در قفقاز شناخته می شود . در چنین شرایطی است که پس از روی کار آمدن حیدر علی اف رئیس جمهوری فقید جمهوری آذربایجان در سال ۱۹۹۳ ، بنیاد سوروس نیز فعالیت های خود را در این کشور گسترش داد و انستیتو جامعه باز سوروس با ادعای اشاعه دموکراسی در جمهوری آذربایجان فعالیت خود را در این کشور اسلامی آغاز کرد .
گفته می شود انستیتو جامعه باز « سوروس» تاکنون ۲۰ میلیون دلار در در راستای با صطلاح کمک به فعالیت رسانه‎های ارتباط جمعی و سازمانهای غیر دولتی در جمهوری آذربایجان مصرف کرده است .” اسداف“ مدیر شعبه نمایندگی « سوروس» در جمهوری آذربایجان و ” روشن باقراف” سرپرست بخش روابط عمومی این نمایندگی چندی پیش گفته ‎اند که مخارج نمایندگی « سوروس» در آذربایجان در سال ۲۰۰۳ میلادی بالغ بر ۳ میلیون دلار بوده است .به گفته ” روشن باقراف“ ۱۵ در صد این کمکها در زمینه مطبوعات ، ۲۴ درصد در زمینه آموزشی ، ۵۰ درصد برای توسعه جمعیت شهروندی و۱۶ درصد این مبلغ در امور اداری به مصرف رسیده است . وی با اشاره به اولویت سازمانهای غیر دولتی در اختصاص اعتبارات از نظر « سوروس» ، گفته است که ۷۲ در صد کمکهای مالی این صندوق برای سازمانهای غیر دولتی و ۲۸ آن به سازمانهای دولتی اختصاص داده شده است . گفتنی است فعالیت بنیاد سوروس در جمهوری آذربایجان در دوران حیدر علی اف رئیس جمهوری فقید جمهوری آذربایجان سیر صعودی داشته است . تا قبل از تحولات گرجستان ، جمهوری آذربایجان نگرانی خاصی از بابت فعالیت های بنیاد سوروس احساس نمی کرد . تنها در سال ۲۰۰۲ و پس از آنکه سوورس اعلام کرد که به جدایی طلبان قره باغ کمک مالی خواهد کرد ، انتقادات دولتی از فعالیت بنیاد سوروس در جمهوری آذربایجان مطرح شد و حیدر علی اف از سوروس خواست تا به جای جدایی طلبان به آوارگان جنگ قره باغ کمک کند . برغم این انتقادات جورج سوروس اعلام کرده است تشخیص اینکه کمک های خود را به چه گروهی خواهد داد ، بعهده خودش است . وی همچنین وعده داده است برای اعطاء کمک شش میلیون دلاری به ارامنه قره باغ به جمهوری خودخوانده قره باغ سفر کند . گفتنی است بنیاد سورویس در جمهوری خود خوانده قره باغ نمایندگی دارد که ریاست آن را کارن میرزویان بعهده دارد . البته پس از تحولات گرجستان ، فعالیت بنیاد سوروس در جمهوری آذربایجان محدود شده بود . اما بدنبال دیدار سوروس با الهام علی اف در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل و نیز درخواست هنری برنر میلیادر یهودی از الهام علی اف ، فعالیت بنیاد سوروسی در جمهوری آذربایجان افزایش یافته است . بطوریکه از دسامبر ۲۰۰۴ بنیاد سوروس اقدام به استخدام نیروهای جدید از میان غیر شیعیان و اصحاب مطبوعات در جمهوری آذربایجان کرده است . بموازات آن بنیاد سوروس مقوله هایی نظیر وضعیت فسادمالی در جمهوری آذربایجان را در دستور کار قرار داده است ، شبیه اقداماتی که در گرجستان انجام داده است . در این راستا نیز با حمایت مالی نمایندگی موسسه جامعه باز بنیاد سوروس در باکو کتاب ” حاکمیت و فساد مالی ” اثر یک نویسنده آمریکایی بنام سوزان رووز آکرمان به زبان آذری در باکو در اواخر سال ۲۰۰۴ منتشر شد. در این کتاب اطلاعات مفصلی در زمینه “انتخابات و رشوه ” و ” شستشوی پولهای کثیف ” ارایه شده است . با افزایش انتقادات از فعالیت های مشکوک بنیاد سوروس در جمهوری آذربایجان ، فوآد سلیمان‎اف از نمایندگان صندوق «سوروس» در ج . آذربایجان، در اظهاراتی مغایر با اظهارات جورج سوروس ، گزارشات مربوط به حمایت این صندوق برای سرنگونی هیات حاکمه را بی اساس خوانده است . به ادعای وی این صندوق درهیچ کشوری اقدام به تغییر دولت نکرده است و این صندوق صرفاً طبق ماموریت خود در راستای شکل گیری دموکراسی ، ایجاد جامعه شهروندی ، حفظ شفافیت در انتخابات و ارتقاء سطح آگاهی مردم فعالیت می‎کند. این در شرایطی است که با تحولات اوکراین و وقوع باصطلاح انقلاب نارنجی در این کشور بنیاد سورس و سفارت امریکا در جمهوری آذربایجان تعدادی از مخالفان دولت باکو را برای دیدن آموزشهای لازم و آشنایی با شرایط مورد انتظار این بنیاد به اوکراین اعزام کرد .
در واقع بنظر می رسد بنیاد سوروس سعی دارد در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۸ جمهوری آذربایجان بمانند انتخابات پارلمانی ۲۰۰۳ گرجستان جنجال ایجاد کند .

تحرکات بنیاد سوروس در ارمنستان :

اگرچه طی سالهای اخیر فعالیت بنیاد سوروس در جمهوری ارمنستان چندان مطرح نشده است ، اما واقعیت این است که انیستیتو جامعه باز ارمنستان شعبه رسمی بنیاد سوروس در این کشور محسوب می شود و از سالها قبل در ایروان فعالیت می کند . انجام پروژه های مختلف بنیاد سوروس در ارمنستان از طریق این مؤسسه دنبال می شود. واگارشاک هوسپیان مسئول بنیاد سوروس در ارمنستان است . وی هدف از فعالیت سوروس در جمهوری آذربایجان را تروبج ارزشها و نُـرم های مطلوب و لیبرالی و اشاعه دموکراسی غربی عنوان کرده است .
از جمله موضوعاتی که بنیاد سورس در ارمنستان در خصوص آن فعالیت می کند ، رسانه هاست .در این راستا چندی است موضوع رسانه ها و قوانین مربوط به مطبوعات و سایر رسانه های جمعی در ارمنستان موضوع مورد توجه سوروس در ارمنستان است. بویژه در سال ۲۰۰۴ و با مطرح شدن قانون جدید رسانه های ارمنستان بنیاد سوروس شروع به اعمال نظر در این حصوص کرد . با وجود این فعالیت بنیاد سوروس در ارمنستان نیز پس از انقلاب مخملی گرجستان هر چه بیشتر مورد توجه قرار گرفته است . ارمنستان بعنوان مهمترین پایگاه روسیه در قفقاز جنوبی شناخته می شود و نوع روابط ارمنستان با کشورهای منطقه از جمله روسیه با ناخرسندی امریکا و رژیم صهیوینیستی همراه شده است . تابستان سال ۲۰۰۳ برخی از شخصیتهای اپوزیسیون گرجستان، از جمله میخائیل ساهاکاشویلی، زوراب ژوانیا و گئورگی بارامیدزه با حمایت مالی بنیاد سوروس جهت آشنایی با تجربه کودتای دولتی یوگوسلاوی، وقتی اسلوبودان میلوشویچ از حکومت برکنار شد، عازم بلگراد شده بودندکه آن تعدادی از اپوزیسیون ارمنستان نیز حضور داشتند. انیستیتو جامعه باز بنیاد سوروس در ارمنستان در راستای افزایش فعالیت های خود در این کشور اخیراً کتاب «رسانه های جمعی در اسناد شورای اروپا» را منتشر کرده است ، تا از دیدگاه اپوزیسیون در مورد رسانه های جمعی را تقویت کند . آنچه مسلم است که با افزایش فعالیت های بنیاد سوروس در ارمنستان و حضور سفیر جدید امریکا در ایروان مقامات ارمنستان نگران این امر هستند که نیروهای خارجی، در وهله اول آمریکائیها، تلاش دارند با توجه به انتخابات ریاست جمهوری ارمنستان در سال ۲۰۰۸ طبق سناریوی یوگوسلاوی یا گرجستان، در ارمنستان حکومت را تغییر دهند.

تحرکات سوروس در روسیه :
روسیه یکی از کشورهایی است که بنیاد سوروس طی سالهای اخیر فعالیت گسترده ای در آن داشته است و حتی در ایجاد بحران مالی در این کشور موثر بوده است . موسسه جامعه باز وابسته به بنیاد سوروس از سال ۱۹۸۷ در مسکو فعالیت می کند . در واقع سوروس با پشتیبانی از گلوبالیسم، در سقوط اتحاد شوروی نقش داشت و طرفداران وی نقش اصلی را در روسیه و کشورهای دیگر اروپای شرقی، پس از سقوط شوروی پیدا کردند . بنیاد سوروس در روسیه نیز هدف فعالیت خود را اشاعه دموکراسی عنوان می کند. چندی پیش آلکساندر گولدفارب رئیس سابق بنیاد سوروس در روسیه در مورد اهداف این بنیاد در روسیه گفت : “من قریب به ۱۰ سال با جورج سوروس همکاری کردم و ۱۳۰ میلیون دلار از پول او را برای طرحهای خیریه جهت کمک به اصلاحات در روسیه، تسهیل روند تبدیل دیکتاتوری کمونیستی به دمکراسی لیبرال و تبدیل جامعه بسته به جامعه باز خرج کردم . وی گفته است هدف بنیاد سوروس نه حمایت از علم و آموزش روسی که توسط تبلیغ کنندگان لیبرال او اعلام می‎شد ، بلکه ایجاد تغییرات تمدنی در روسیه یعنی برقراری “دمکراسی لیبرال” غربی و اقتصاد بازار خارج از کنترل دولتی است.
گفتنی است بنیاد سوروس در روسیه نیز بیشتر در زمینه رسانه ها و اطلاع رسانی سرمایه گذاری کرده است . در این راستا از ۵۶ میلیون دلاری که بنیاد سوروس در سال ۲۰۰۰ در روسیه سرمایه‎گذاری کرده است ، ۱۸ میلیون دلار به ایجاد شبکه اطلاع‏رسانی اختصاص یافت و ۵ میلیون به حمایت از روزنامه‌ها و تلویزیونهای غربگرا اختصاص یافته است .
بنیاد سوروس درروسیه بابرخی ازنهادهای غربی از جمله national Endowment for Democracy (NED) ارتباط دارد. بنیاد NED در سال ۱۹۸۳ توسط رئیس جمهور ریگان و کنگره آمریکا تأسیس شد. بنیاد NED هدف خود را چنین اعلام کرده است : “مساعدت به برقراری و توسعه دمکراسی و آزادی در سراسر جهان اعلام کرده است .» ۲۶ نفر عضو کنگره، تاجر و شخصیت سیاسی مطرح عضو هیأت مدیره این بنیاد هستند. از جمله اعضای آن وین وبر نماینده سابق کنگره و معاون فعلی رئیس بانک “کلارک اند واینستاک” ؛ وسلی کلارک، فرمانده سابق نیروهای ناتو که فرمانده تجاوز ناتو به یوگسلاوی را داشت ، می باشد . موسسه نید پروژه ای بنام “پروژه دمکراسی‎های انتقالی” دارد که در این خصوص همکاری نزدیکی با بنیاد سوروس در روسیه دارد . هدف بنیاد نید تسریع روند اصلاحات در کشورهای سوسیالیستی سابق است . در چارچوب این پروژه سازمان ضد دولتی جوانان یوگسلاوی موسوم به “اتپور” تأمین مالی شد و برای اعضاء آن مرتباً همایشها، کارگاههای آموزشی و سایر مراسم ترتیب ‌داده می شد .گفتنی است گروه “اتپور” در تدارک شورش ۵ اکتبر ۲۰۰۰ در صربستان که موجب برکناری میلوشویچ از مقام رئیس جمهور یوگسلاوی شد، شرکت فعال کرده بود.این موسسه در تحولات نوامبر ۲۰۰۳ گرجستان نیز نقش داشت .
تبلیغ علیه ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه از جمله محورهای فعالیت بنیاد سوروس در روسیه است . در این راستا بنیاد سوروس پوتین را به مخالفت با جامعه مدنى و حاکمیت مطلق در این کشور متهم کرده و اعلام کرده است که چشم انداز سیاسى روسیه ناخوشایند و هولناک است. این در شرایطی است که انتخابات ریاست جمهوری گذشته روسیه که در آن پوتین بیش از ۸۰ درصد از آرا را بخود اختصاص داد ، می تواند دلیلی بر محبوبیت بسیار زیاد او باشد . در راستای مخالفت های بنیاد سوروس با پوتین ، این بنیاد در سال ۲۰۰۴ از «میخائیل خودورکوفسکى» مخالف پوتین و رئیس «یوکوس» غول نفتی روسیه حمایت کرد. آنچه مسلم است اینکه فعالیت ها و دخالت های بنیاد سوروس در روسیه با انزجار مردمی همراه بوده است . در این راستا چندی پیش عده ای ناشناس با حمله به «موسسه جامعه باز» متعلق به جورج سوروس در مسکو کارکنان آن را وادار به ترک محل کارشان کردند. آنچه مسلم است اینکه بنیاد سوروس در روسیه نیز برای رسیدن به اهداف سیاسی و اقتصادی خود ، سعی دارد از بهانه هایی نظیر اشاعه دموکراسی و آموزش عمومی استفاده می کند .

جمعبندی
در یک جمعبندی کلی در همسویی فعالیت های بنیاد سوروس با اهداف امریکا و رژیم صهیونیستی همین بس که وزارت وتحرکات سوروس در هیچ جا با منافع واشنگتن و تل آویو مغاریرت نداشته است . ناظران سیاسی تحرکات سازمانهای غیردولتی غربی از جمله بنیاد سوروس در منطقه را بیشتر در چارچوب جاسوسی برای سیا و نهادهای امنیتی برخی از کشورهای غربی و اجرای سناریوی براندازی ارزیابی می کنند. در میان تعداد بی‌شمار نهادهای غربی، بنیاد سوروس و بنیاد ملی برای دمکراسی اگرچه رسما ًبخشی از سازمان سیا نیست، اما در عمل سناریوهای سازمان سیا را اجرا می کند . در این راستا بنا بگفته الن واینشتین، که در دولت ریگان مسئول تأسیس بنیاد ملی برای دمکراسی بود: «بیشترکارهایی که امروزه ما انجام می‌دهیم، ۲۵ سال پیش به طور سرّی از طرف سیا انجام می‌شد.» می‌توان گفت که در اقصی نقاط جهان بویژه کشورهای اتحاد شوروی سابق و از آن جمله اوکراین، بنیاد سوروس و بنیاد ملی برای دمکراسی که موسسه دمکراسی ملی نیز توسط آن حمایت می شود , بازوی غیرنظامی سیا را تشکیل می‌دهد. از اینرو نیز پروفسور ویلیام رابینسون, نویسنده و استاد مطالعات بین الملل دانشگاه کالیفرنیا, گروهها و سازمانهایی نظیر سوروس و بنیاد ملی دموکراسی را شاخه های فرعی وزارت امور خارجه آمریکا می داند.