برغم به بهره برداری رسیدن خطوط لوله انتقال انرژی ج آذربایجان و برغم افزایش جهانی قیمت نفت و در نتیجه افزایش درآمدهای نفتی در جمهوری آذربایجان و برغم اعلام مقام اول آذربایجان از لحاظ رشد اقتصادی , گزارش نهادهای بین المللی همچنان از وضعیت اسفناک فقر , تورم , فساد مالی و اختلاف طبقاتی در جمهوری آذربایجان حکایت می کند . براساس گزارش سازمان بین‌المللی “ترانسپارانسی اینترنشنال” نام جمهوری آذربایجان از لحاظ فقر و فساد مالی در کنار کشور آفریقایی زیمبابوه قرار گرفته است .با بهره برداری از خط لوله باکو _ جیحان واعلام افزایش در آمدهای نفتی این کشور, این انتظار در مردم ایجاد شد که وضعیت اقتصادی بهبود خواهد یافت . حال آنکه بر اساس آمارهای رسمی از جمله آمار بانک جهانی بیش از ۴۰ در صد از مردم جمهوری آذربایجان در فقر به سر می برند. از اینرو این سوال مطرح است که چه عواملی باعث شده اند که درآمدهای نفتی در جمهوری آذربایجان تاثیر قابل توجه بر بهبود وضعیت معیشتی مردم نگذارد و جامعه جمهوری آذربایجان شاهد تورم باشد ؟ در پاسخ به این سوال می توان به دو عامل عمده اشاره کرد . اول ناعادلانه بودن قراردادهای نفتی با شرکت و کشورهای غربی و دوم ابتلای اقتصاد جمهوری آذربایجان به بیماری هلندی .
اقتصاد جمهوری آذربایجان در ماههای اخیر با بیماری اقتصادی _ مالی موسوم به بیماری هلندی مواجه شده است. یعنی اینکه افزایش درآمدهای نفتی در یک مقطع بدون مدیریت صحیح مالی منجر به تورم شدید شده است. این نامگذاری به این دلیل انجام شده است که اولین بار این عارضه برای کشور هلند رخ داد. اقتصاددانان بیماری هلندی را از دو بعد طرح می کنند .بعد اول اینکه وقتی پول یک کشوری با افزایش قابل توجه ارزش روبرو می شود, در نتیجه، صادرات این کشور به پول کشورهای دیگر گران تر شده ولی واردات به آن به نسبت ارزان تر می شود. بطور کلی، این وضعیت را بیماری هلندی می نامند. اصل این « بیماری» هم به اقتصاد هلند در سالهای ۱۹۶۰ بر می گردد که با بیشتر شدن، درآمد هلند از گاز طبیعی و نفت دریای شمال، ارزش گیلدر در بازارهای بین المللی افزایش یافت ودرنتیجه آن، صادرات غیر نفتی هلند دربازارها کمترشد. اگرچه این « بیماری» را معمولا در پیوند با کشف منابع طبیعی، نفت و گاز، مرتبط دانسته اند ولی دراصل، هرعاملی که باعث سرازیر شدن ارز زیاد به یک کشور بشود,اگر درست مدیریت مالی نشود, موجب بیماری هلندی می شود .
ارزیابی دوم از بیماری هلندی اینکه , این عارضه زمانی رخ می دهد که درآمد یک کشور بر اثر عوامل فصلی به صورت ناگهانی افزایش می یابد و متولیان اقتصاد کلان هم با تصور دائمی بودن این درآمد آن را در جامعه تزریق می کنند. تا اینجای کار اتفاق خاصی نیافتاده است . اما در اقتصاد اصلی وجود دارد و آن هم این است که با افزایش درآمد،تقاضا هم افزایش پیدا می کند . اگر این افزایش تقاضا به صورت ناگهانی انجام شود، عرضه جوابگوی آن نخواهد بود و تعادل عرضه و تقاضا بر هم می خورد ، در نتیجه قیمت ها افزایش میابد. برای حل بیماری هلندی باید میزان تولید افزایش یابد . اما بحران زمانی بیشتر می شود که دولت به عنوان متولی اقتصاد کلان بجای افزایش تولید تلاش می کند , به طور مصنوعی و از طریق واردات کالاهای مصرفی ارزان , قیمت ها را پایین نگه دارد , حال آنکه صنایع داخلی مجبورند با عوامل تولید گران (بخاطر تزریق پول به جامعه ) کالای گران را تولید و به قیمت ارزان بفروشند , این سیاست نمی تواند جلوی تورم را بگیرد. بلکه آن را به بخش های دیگر اقتصادی که قابل وارد کردن نیست , منتقل می کند .
نکته مهم اینکه به محض اینکه افزایش درآمد خاتمه پیدا کند و دولت پولی نداشته باشد که با آن واردات ارزان را انجام دهد افزایش قیمت در بخش هایی که تا آن زمان به صورت مصنوعی قیمت پایینی داشتند با سرعتی فزاینده رخ خواهد داد. از آنجا که صنایع داخلی هم در اثر همان سیاست های گذشته فلج شده اند قادر به پاسخگویی به تقاضا های جدید نمی باشند .البته هلند در زمانی به این مشکل گرفتار شد که سایه کمونیست شرق اروپا را فراگرفته بود و کشورهای غربی برای اینکه مبادا هلند هم در دامن کمونیست ها بیافتد کمک ها ی بی دریغی به این کشور کردند با این وجود چند سالی طول کشید تا اقتصاد این کشور بتواند کمر راست کند. اما معلوم نیست که این وضعیت در مورد ج آذربایجان به زودی حل شود .