منطقه قفقازیکی ازمهمترین مراکز تمدن بشری است که ازسالها قبلازمیلادازسکونت گاههای مهم انسان بوده است.قفقازمنطقه ای است کوهستانی درجنوب غربی روسیه که از غرب به دریای سیاه ازشرق به دریای خزرازشمال به روسیه ازجنوب به ایران وازجنوب غربی به ترکیه محدودمی شود.منطقه قفقازازنظرتعدد اقوام مذاهب وزبانهابه علت وجودبیش ازصدقوم مختلف وداشتن شاخه های مختلفی ازمذاهب اسلام ؛مسیحیت زرتشتی ؛یهودی؛بودایی و مانی ازویژگیهای خاصی برخورداراست.قفقاز با داشتن زمینهای حاصلخیز برای کشاورزی و داشتن معادن غنی ومنابع نفت وگاز ازاهمیت فراوان اقتصادی برخوردار است.این منطقه همچنین به علت حایل شدن بین دریای خزر و دریای سیاه وقرارگرفتن درکنارمرزهای اروپا؛اهمیت ژئوپلتیکی خاصی دارد.درجنوب این منطقه سه کشورهمسایه آذربایجان ؛ارمنستان وگرجستان قراردارند.منطقه قفقازهمچنین دارای تعدادقابل توجهی جمهوری خودمختار است.ازجمله می توان به جمهوری خودمختار نخجوان درترکیب سیاسی جمهوری آذربایجان ؛جمهوری خودمختار ابخازستان واجارستان به همراه استان خودمختار اوستیای جنوبی درترکیب سیاسی گرجستان وجمهوریهای خود مختارداغستان؛چچن-اینگوش اوستیای شمالی ؛کاباردا-بالکار ؛ قاراچای-چرکس و ادیگه درترکیب سیاسی فدراسیون روسیه اشاره کرد.
منطقه قفقازازدیرباز عرصه قدرت نمایی قدرتهای منطقه ای بوده است.امپراتوری عثمانی –که ترکیه امروزی وارث آن است –یکی از این قدرت ها بود که از زمان شکل گیریاش در اواخرقرن پانزدهم میلادی ؛عامل بروزتحولاتی دراین منطقه بوده است .
عوامل چندی باعث گسترش نفوذ امپراتوری عثمانی درمنطقه قفقاز شد.از جمله اینکه بسیاری از ساکنان این منطقه مسلمان وترک زبان هستند واشتراکات مذهبی وزبانی ونقش ان درنزدیک شدن اقوام ساکن قفقازبه امپراتوری عثمانی ؛ به خلیفه عثمانی امکان داد تا در قفقاز نقش اصلی ایفا کند.درکنار این عامل ؛اقوام ساکن قفقازطی چند قرن با توسعه طلبی اقوام اسلاو و روس مبارزه کردند. امپراتوری عثمانی تلاش کرد که ازاین موضوع به نفع تحکیم موقعیت خود درقفقازاستفاده کند.برخی از کارشناسان مسائل تاریخی معتقدند که امپراطوری عثمانی ازاسلام به عنوان ابزار و سرپوشی جهت تو سعه نفوذ خود درمنطقه قفقازاستفاده می کرد.این کارشناسان میگویند :از آنجا که پادشاهان عثمانی ادعای خلیفه گری مسلمانان جهان اسلام راداشتند ؛ظاهرا خود را موظف به کمک رسانی به اقوام مسلمان قفقاز می دانستند .در واقع مقام خلافت همه مسلمانان جهان ؛ همچون ابزار معنوی بوده است که امپراتوری عثمانی از ان برای تحصیل اهداف سیاسی واقتصادی در منطقه قفقاز استفاره می کرد.امپراتوری عثمانی از لحاظ سیاسی نیز می کو شید با افزایش نفوذ در قفقاز ؛در عین حالی که باگسترش نفوذروسیه مقابله می کرد ؛ همز مان ازیک سو از نفوذ ایران در منطقه وگسترش مذ هب شیعه جلوگیری کند و از سوی دیگر ارامنه طرفدار ایران را که به علت سیاست های شوونیستی وضد ارمنی امپراتوری عثمانی ؛مخالف این کشور بودند ؛کنترل کند.نفوذ چهار قرنی عثمانی از اواخر قر ن نوزدهم تحت تاثیر قدرت یابی روس ها و رقابت ها با ایران –که منجر به تحلیل رفتن قوای دوطرف می شد –کاهش یافت. نهایتا این نفوذ با تشدید جنگ جهانی اول و اضمحلال امپراتوری عثمانی از بین رفت ومیراث این امپراتوری در قفقاز به ترکیه رسید.بطور کلی از پایان جنگ جهانی اول تا پایان جنگ جهانی دوم روابط ترکیه با منطقه بیشتر در چارچوب روابط این کشور با شوروی شکل گرفت ؛چرا که از سال ۱۹۲۱م به بعد جمهوری های قفقاز بتدریج در ترکیب سیاسی شوروی قرارگرفتند.دراین دوران روابط ترکیه وشوروی در مورد قفقاز ترکیبی از مواضع توام با همکاری وسردی روابط بود.ترکیه در این دوران با تداوم سیاست های امپراتوری عثمانی وبرای افزایش نفوذ در این منطقه ؛ اقوام ترک زبان را به شورش علیه شوروی ترغیب می کرد و این عامل روابط ترکیه ومسکو را تیره ساخت.البته در این دوران ترکیه مانند امپراتوری عثمانی در منطقه قفقاز موفق نبود چرا که از یک سو به عنوان یک دولت نو پا ؛فاقد توان مالی ؛اقتصادی ونظامی برای نفوذ در منطقه بود واز سوی دیگر به عنوان یک کشور لائیک نمی توانست مدعی خلافت همه مسلمین جهان و بهره برادری تبلیغاتی از این موضوع باشد.ازسوی دیگر تر کیه نیز مابین دو جنگ جهانی ؛مانند شوروی یک دولت نوپا ومنزوی بود وهنوز زیر چتر حمایتی غرب قرار نگرفته بود.به همین جهت میکوشید سیاست دوستا نه ای نسبت به شوروی در پیش بگیرد وازتحر یک اقوام قفقاز علیه این کشور خودداری کند.
کمال آتاتورک از جمله کسا نی بود که با ستایش از مقامات شوروی به عنوان عناصر اصلاح طلب ؛ خواهان روابط صمیمانه با این کشور بود. بعد از جنگ جهانی دوم ؛سیاست ترکیه در منطقه قفقاز تغییرکرد.در این دوره ترکیه استراژی اصلی سیاست خارجی خود را؛غرب گرایی قرارداد ومنطقه گرایی در درجه دوم اهمیت قرار گرفت.ترکیه برای عملی کردن این سیاست مواضع خود رادر منطقه قفقاز ؛با مواضع بلوک غرب هماهنک کرد ودر در نتیجه این امکان را به غرب داد که این کشور به عنوان یک پایگاه حساس برای کنترل مرزهای شوروی در حاشیه قفقاز استفاده کند.غرب برای تحکیم این رابطه ترکیه را در سال ۱۹۵۲م به عضویت پیمان نظامی ناتو در آورد.با کنترل شدید مرزهای قفقاز توسط شوروی که محل تلاقی دو بلوک شرق و غرب بود ؛هر گونه روابط ترکیه بامنطقه قفقاز قطع شد واین حالت تا فروپاشی کامل شوروی ادامه یافت.
با فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱ و پیدایش کشورهای در آسیای مرکزی و قفقاز ؛حوزه دریای سیاه و بالکان ؛ترکیه دارای نقش منحصر بفردی شد.چرا که که این کشو ر به خاطر موقعیت جغرافیایی خود ؛یک کشور اروپایی – آسیایی است. با استفاده از این ویژگی ؛دولتمردان ترکیه سعی میکنند در تحولات جمهوریهای تازه استلال یافته ؛نقش محوری ایفا کنند.در واقع مقامات ترک هراس داشتند که پس از فروپاشی شوروی ؛نقش ترکیه به عنوان پایگاه مقدم ناتو در کنار مرزهای بلوک شرق کمرنگ شود وترکیه حمایت غرب را از دست بدهد .به همین جهت تمام توجه خود را معطوف به تحولات این مناطق کردند تا به عنوان شریک مورد اعتماد غرب در ترکیبات جدید امنیتی منطقه مشارکت کنند.از اینرو مناطق منطقه قفقاز دردرجه اول وآسیای مرکزی در درجه دوم مورد توجه مقامات ترکیه قراردارد.به باور کارشناسان سیاسی ؛عوامل متعددی ؛مشوق حضور فعال ترکیه در منطقه قفقاز در دهه اخیر بوده است.مهمترین این عوامل وحدت درزبان ؛دین ونژاد ست.گروهی کثیری از اقوام ساکن درقفقاز ترک زبان هستند.درهمین مورد سلیمان دمیرل رییس جمهورسابق ترکیه بارها گفته است که به زودی ترکیه در چارچوب اشتراکات زبانی ونژادی با کشورهای قفقاز واسیای مرکزی به برادر بزرگتر این جمهوریهای تازه استقلال یافته تبدیل خواهد شد.اگرچه اکنون پس از یک دهه این سیاست شکست خورده است که نمود آن بی حاصل بودن نشست های سران کشورهای ترک زبان است.ضمن اینکه در این خصوص می توان به اختلافات ترکیه و جمهوری آذربایجان با ترکمستان و ازبکستان اشاره کرد.
از دیگر عوامل مشوق ترکیه به حضور فعال در منطقه قفقاز ؛علاقه این کشور به خروج از انزوای منطقه ای است.بنظر کارشناسان سیاسی در دهه های اخیر دو عامل باعث انزوای منطقه ای ترکیه شده است.عامل اول ؛پیروی ترکیه از سیستم حکومتی لائیک وتلاش این کشور برای عضویت در اتحادیه اروپا است.بعد از جنگ جهانی دوم ترکیه استراژی سیاست خارجی خود را بر پایه غربگرایی قرارداد.تداوم سیاست غربگرایی افراطی ؛ترکیه را در انزوای منطقه ای قرارداد.عامل دوم ؛روابط نامناسب ترکیه با اکثر همسایگان ان است.ترکیه از جمله کشور های معدود منطقه است که با اکثر همسایگان خود اختلافهای جدی دارد.این کشور با عراق وسوریه بر سر مساله کردها وچگونگی استفاده ازآب رود های فرات ودجله وبایونان بر سر جزیره قبرس وساکنین ترک زبان آن اختلاف دارد.ترکیه همچنین در کنار دریای سیاه باروسیه مشکل دارد.عضویت ترکیه در ناتو ورقابت انکارا با با روسیه درآسیای مر کزی وقفقاز از جمله ادعای انکارا در مورد باصطلاح حمایت ایران از کردها ناراضی ترکیه مشکلات متعددی دارد.مقامات ترکیه امیدوارند با تو فیق در استراتژی غربگرایی وپذیرش عضویت این کشور در اتحادیه اروپا ؛در منطقه نیز نقش محوری بر عهده بگیرند –لیکن پس از چند دهه از اجرای چنین سیاستی وعدم موفقیت ان بویژه سیا ست ترکیه در قبال اتحادیه اروپا ؛ باعث شد که مقامات ترکیه ترکیه وبسیاری از نخبگان سکو لار از سیاست غر بگرایی سر خورده شوند.به همین جهت ترکیه بیش از گذشت به ایفای نقش منطقه ای گرایش یافته است تا هم خسارات های ناشی از بی توجهی های گذشته به مسایل منطقه را جبران کند وهم اینکه از نفوذ خود در منطقه بعنوان ابزاری برای واداشتن اروپا به قبول عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا استفاده نماید.
فروپاشی شوروی وتشکیل کشورهای جدید در منطقه قفقاز وآسیای مرکزی این فرصت را ایجاد کرد که انکارا با افزایش روابط خود بااین کشورها ؛خود را از انزوا در میان برخی همسایگان اش خارج سازد و به پل ارتباطی میان اسیای مرکزی وقفقاز با اروپا تبدیل شود.کارشناسان سیاسی پذیرش عضویت ترکیه در اتحادیه گمرکی اروپا راناشی از توجه به چنین نقشی برای ترکیه می دانند.از دیگر عواملی که باعث شد ترکیه در دهه اخیر توجه زیادی به منطقه قفقاز و اسیای مرکزی داشته باشد.پر کردن خلا قدرت در منطقه است.بافروپاشی شوروی و استقلال ۱۵جمهوری که از همان ابتدا با مسایل عدیده سیاسی و اقتصادی مواجهه بودند خلا چشمگیر قدرت در منطقه به وجود آمد. قسمت قابل توجهی از این خلا قدرت ناشی از کاهش حضور روسیه در منطقه بود. آنکارا از دو جهت درصددپرکردن این خلا بر آمد .از یک جهت اینکه مقامات ترکیه می تر سیدندبا قصور در این کار منطقه قفقاز واسیای مرکزی به عرصه نفوذ دیگر قدرتهای رقیب ترکیه تبدیل شود ودر نتیجه انکارابیشتر در انزوای منطقه ای قرار گیرد.دیگر اینکه ترکیه سعی داشت باپر کردن این خلا از سیطره مجدد و بی چون و چرای روسیه بر منطقه جلوگیری کند. چرا که در طول تاریخ روسیه عامل اصلی ناکامی ترکیه در رسیدن به اهداف اقتصادی ؛سیاسی و فر هنگی این کشور در قفقاز وآسیای مرکزی بوده است.
ترکیه با توجه به تحولات عمیق قفقاز بعد از فروپاشی شوروی ؛یک سلسله اهداف سیاسی جدیدی در منطقه تدوین کرد که این اهداف ضامن افزایش نفوذ دراز مدت ترکیه در منطقه قفقاز واسیای مرکزی است.از جمله اهداف مهم سیاسی انکارا ؛تلاش برای ارائه مدل حکومتی لائیک وغیر مذ هبی خود به عنوان تنها الگوی حکومتی مطلوب به جمهوریهای تازه استقلال یافته است.ترکیه که سالها در کنار بلوک غرب ؛با کمونیسم مبارزه کرده بود سعی دارد باارائه مدل حکومتی بعنوان جایگزین مدل کمونیستی حکومت ؛همواره شریک وفادار غرب در ترتیبات جدید سیاسی ؛امنیتی واقتصادی منطقه باقی بماند.در این دوران مهمترین دغدغه ترکیه وغرب در منطقه قفقاز وآسیای مرکزی ترس از گرایش جمهوریهای تازه استقلال یافته به برگزیدن مدل حکومتی مبتنی بر اندیشه سیاسی اسلام بود.بویژه اینکه اکثر ساکنین منطقه قفقاز وآسیای مرکزی مسلمان هستند و ایدئولوژی اسلام از سابقه دیرینه تاریخی وفرهنکی در این مناطق برخورداراست.ترکیه وغرب بارها اذعان کرده اند که نگران گسترش اسلام بعنوان الگوی حکومتی در آسیای مرکزی وقفقاز هستند.در واقع نکرانی ترکیه وغرب ناشی از احتمال تحکیم روابط ایران اسلامی با این جمهوریها ودرنتیجه کاهش منافع آنها درمنطقه است.تلاش برای ارائه الکوی حکومتی ترکیه برای جمهوریهای تازه استقلال یافته باوجود اینکه امروزه برخی از این جمهوریها در همین راه کام بر میدارند؛ ادامه داد.ترکیه وغرب در تبلیغات خود میکوشند تنها راه خروج کشورهای قفقازوآسیای مرکزی از بحرانهای اقتصادی وسیاسی را به کار کیری شیوه های حکومتی غرب نشان دهند.با وجود این طی سالهای اخیر شاهد رشد روز افزون اسلامکرایی در میان مردم منطقه هستیم.علاوه بر این فعالیتهای ضد مذ هبی ترکیه وغرب موجب برانکیختن حساسیت مردم در برابر تلاشهای انها شده است.در کشوری مانند اذربایجان که ترکیه مدعی است بیشترین حمایت رادرانجا کسب کرده است سال کذشته علیه فعالیتهای ضد مذهبی وغیر اخلاقی ترکیه واتباع این کشور ؛اعتراض وسیعی در مقابل مجلس ملی نخجوان انجام شد.این کردهمایی اعتراض آمیز نشان داد که بر خلاف تصور دولتمردان ترکیه ؛اکثریت مردم این کشورها تمایلی به پذیرش مدل لائیک حکومتی ندارند.اکرچه برخی از حاکمان انها در راه گام برمی دارند.از دیگر اهداف سیاسی ترکیه در منطقه قفقاز وآسیای مرکزی ؛مقابله بامسئله ای است که مقامات ترکیه |ادعای ارضی ارمنستان علیه ترکیه می نامند .انکارامدعی است که درداخل ارمنستان کروههای افراطی ملی کرا چون داشناکسیون وجنبش ملی ارامنه ؛برای تحقق آرمان «ارمنستان بزرگ» تلاش می کنند و در همین راستا ادعاهایی درمورداراضی جنوب شرقی ترکیه (آناتولی ) باعنوان مجعول ارمنستان غربی مطرح میکنند.انکارا بارها اعلام کرده است که طرفداران این طرح در دستکاه حکومتی ارمنستان رسوخ کرده اند و اکر قدرت بکیرند تمامیت ارضی ترکیه را نیز مانند جمهوری آذربایجان تهدید می کنند.ترکیه همچنین ادعا میکند که کانون های مخفی خلیفه کری وملی کرایی ارامنه برای تحریک اقلیت ارمنی در ترکیه فعالیت می کنند. البته این در شرایطی است که ترکیه در سال ۲۰۰۰جایگاه خلیفه گری ارامنه ترکیه را ارتقاء داد۰ کارشناسان سیاسی می کویند در طول تاریخ همواره بین ارامنه و ترکها اختلافات اراضی وجود داشته وتشدید این موضوع بارهابه کشتار ارامنه توسط ترک ها منجر شده است.که مهمترین انها در ۲۴اوریل ۱۹۱۵ اتفاق افتاد. اختلافات ارضی ترکیه وارمنستان باقرارکرفتن ارمنستان در زیر چتر روسیه به وسیله قرارداد ۱۹۲۱قارص میان انکارا و مسکو از بین رفت.اکرچه از ان زمان به بعد برخی کروههای افراطی ارمنی ؛ادعاهای ارضی علیه ترکیه مطرح می کنند.لیکن این ادعاهاموضع رسمی دولت ارمنستان نیست.ایروان بارها از زمان استقلال خود چنین ادعاهایی رارد کرده است.از جمله جنبش های ملی ارامنه درزمان حاکمیت خود در ارمنستان اعلام کرد “ما می کوشیم روابط خود را با ترکیه عادی سازیم ومعتقدیم در روابط با کشورهای همسایه ؛حوادث تاریخی نباید مانع واقع بینی سیاسی شود ”۰حاکمیت کنونی ارمنستان نیز با کسترش مبادلات اقتصادی ؛اعزام هیاتهای دیپلماتیک به ترکیه در عمل همین موضع را تایید کرده است.ترکیه نیز متقابلا با صدورمجوزبرای صادرات به ارمنستان ؛ باز گشایی چندین نقطه در مرز دو کشورو نهایتا“ با براه انداختن فعالیت کمیسیون آشتی ترکیه و ارمنستان تمایل خود رابرای برقراری روابط با ایروان نشان داده است۰باتوجه به دلایل مذ کور بنظر میرسد که ترکیه بابزرگ نمایی این مساله می کوشد به دو هدف برسد.دولت ارمنستان سالهاست بر اساس طرحی سعی میکند از یک سو کشتار دسته جمعی ارامنه به وسیله ترک ها را در سالهای ۱۸۷۶ و ۱۹۱۵و ازسوی دیکر تضییع حقوق اقلیتهای ارمنی در ترکیه امروزی را در افکارمردم جهان وسازمانهای بین المللی بصورت رسمی مطرح کند و در این راستا به موفقیت چشمگیری در اروپا و امریکا دست یافته است.انکاراتداوم این روند را برای موقعیت خود؛بویژه در مناسباتش با کشورهای اروپایی که مسیحی هستند مناسب نمی بیند.ترکیه باطرح انچه که ادعاهای ارضی ارمنستان می نامد ؛می کوشد از این کشور چهره ای متجاوز نشان دهد تا تبعات منفی تبلیغات منفی ارمنستان راخنثی سازد.با این چنانچه گفته شد مجموعه نهاد تصمیم گیری ترکیه اکنون پس از یک دهه به این نتیجه رسیده اندکه برای خشنودی غرب ؛ رسیدن به منافع اقتصادی ؛ جلوگیری از طرح کشتار ۱۹۱۵ ارامنه باید روابط ایروان و آنکارا عادی بشود. بر همین اساس نیز کمیسیون آشتی ترکیه وارمنستان از مارس ۲۰۰۰ تاکنون سه بار تشکیل جلسه داده است که مهمترین آنها اوت ۲۰۰۱ در استانبول برگزار شد و طرفین به توافقات مهمی برای گسترش روابط دست یافته اند. این در شرایطی است که ترکیه پیش از این ادعا می کرد که تا حل و فصل نهایی مناقشه قره باغ با ارمنستان روابط برقراری نخواهد کرد.
منطقه قفقاز و آسیای مر کزی به دلیل وسعت جغرافیای ؛منابع طبیعی ؛ظرفیت بالقوه اقتصادی و مو قعیت استراتژیکی ان ؛جایکاه ویژه ای در طرح های اقتصادی ترکیه دارد.کشورهای این منطقه کذ شته از نابسامانیهای سیاسی ؛دچار ضعفهای بنیادین اقتصادی هم هستند.چنین وضعیت ظاهرا“ موقعیت مناسبی برای رسیدن انکارا به اهداف اقتصادی خود در منطقه فراهم کرده است.برای کارشناسان اقتصادی ؛اهداف اقتصادی ترکیه در منطقه قفقاز و آسیای مرکزی را به چند شاخه مختلف تقسیم می کنند. از جمله این اهداف ؛تحصیل ارزان قیمت منافع ؛مواد خام و محصولات کشاورزی کشورهای قفقاز و آسیای مرکزی است. قفقاز همواره به داشتن معادن غنی وفلزات کم یاب وزمینهای حاصلخیز کشاورزی معروف بوده است.به همین جهت ترکیه می کوشد از طریق خرید محصولات کشاورزی ارزان قیمت ومواد اولیه این کشورها با استفاده از صنایع واسطه ای خود کالاهایی قابل صدور به اروپا تولید وصادر نمایدتا زمانیکه شوروی بر قفقاز سیطره داشت ترکیه امکان اجرای چنین طرحی را نداشت.ولی اکنون ترکیه برای پیاده کردن این طرح تلاش میکند.هدف اقتصادی دیکر ترکیه در منطقه قفقاز و آسیای مرکزی ؛تسخیر بازارهای مصرف این جمهوریها ست.تحقق چنین طرحی ترکیه را از سودسرشاری برخوردار می کند.علاوه بر این بازارهای موجود در منطقه قفقاز و آسیای مرکزی به علت اوضاع وخیم اقتصادی حاکم بر این مناطق ؛بر خلاف بازارهای اروپای از کشش مناسبی برای جذب کالاهای درجه دوم برخوردارند واین امکان برای ترکیه فراهم شده است تا کالاهای درجه دوم وفاقد کیفیت مناسب برای صدور به اروپا رابه این جمهوریها صادر کند. از سوی دیکر در حال حاضر کشورهای قفقاز و آسیای مرکزی در شرایط کذار از اقتصاد متمرکز به بازار ازاد هستند وبه فن اوری در زمینه های اقتصادی وصنعتی نیاز دارند. ترکیه می کوشد در کنار تلاش برای ارائه الکوی حکومتی لائیک خود به این جمهوریها ؛الکوی اقتصادی اش را نیز به انها پیشنهاد کند وراه را برای صدو رفناوری اقتصادی وصنعتی به این کشورها همواره سازد.در همین زمینه ترکیه برای ترغیب این کشورها کهکاه وامهایی نیز به برخی کشورهای قفقاز وآسیای مرکزی میدهد.این وامها علاوه بر سود اقتصادی ناشی از بهره ؛از لحاظ سیاسی نیز برای کرفتن امتیازهای مورد نظر انکارا موثراست.به باورکارشناسان اقتصادی مهمترین هدف اقتصادی ترکیه در منطقه قفقاز وآسیای مرکزی دستیابی به منابع انرژی ارزان قیمت است.
اهداف اقتصادی ترکیه در حوزه مسایل نفتی قفقاز ودریای خزر از دو جنبه قابل بررسی است.یکی مشارکت ترکیه در کنسرسیومهای نفتی وسر مایه کذاری برای اکتشاف واستخراج نفت ودیکری تلاش برای قرار دادن ترکیه در محور عبور خطوط انتقال نفت منطقه ودریای خزربه اروپا است.از زمانی که باکو در سال ۱۹۹۴ اکتشاف واستخراج در حوزههای نفتی خود را به کنسرسیومهای غربی واکذار کرد ؛ترکیه یکی از اولین داوطلبان مشارکت در انها بود.نکاهی به ترکیب کنسرسیومهای سرمایه کذار از ان سال به بعد نشان میدهد که انکارا تقریبا در همه آنها شرکت جسته است.دلیل این مشارکت وسیع ترکیه یکی تسهیلاتی بود که مقامات آذری به خاطر سیاستهای نزدیکی بیشتر به ترکیه فراهم کردند ودیکری به خاطر تمایل مقامات ترکیه برای حضور فعال کشورشان درمسائل نفتی منطقه قفقاز ودریای خزر است که میتواند سود قابل توجهی برا ی این کشور داشته باشد.با فروپاشی شوروی وکاهش انتقال نفت منطقه قفقاز به اقمار مسکو از طریق خطوط انتقال نفت شوروی وهمچنین امضاکنسرسیومهای نفتی جمهوری آذربایجان با شرکتهای غربی چکونکی انتقال نفت منطقه قفقاز ودریای خزر به بازارهای جهانی بعنوان یک مساله اساسی مطرح شد.از سال ۱۹۹۴ مسیر خطوط انتقال نفت موضوع رقابت کشورهای مختلف از جمله روسیه ؛کرجستان و ترکیه بوده است.ترکیه به چندین دلیل خواهان عبور خطوط نفت از خاک این کشور است.زیرا در این صورت ؛نه تنها این کشور سالیانه سود سرشاری از بابت ترانزیت نفت به د ست میاورد ؛بلکه میتواند قسمت عمده ای از مصرف داخلی انرژی خود را ارزان تر تامین نماید.تحقق این طرح از لحاظ سیاسی نیز وابستکی انرژی ترکیه به دیکر کشورها را کاهش می دهد وضریب امنیت تامین انرژی این کشور را بالا می برد.همچنین عبور خطوط انتقال نفت باعث وابستکی کشورهای تولید کننده نفت در قفقاز واسیای مرکزی ومصرف کنندکان ان در اروپا به ترکیه می دهد وانکارا می تواند در بده بستانهای سیاسی خود از ان به عنوان برک برنده ای در مقابل این کشورها استفاده کند.تلاشهای ترکیه در زمینه عبور خطوط لوله های انتقال نفت از مسیر ترکیه ؛منجر به امضای چندین سند موافقت مقدماتی بین ترکیه واذربایجان مبنی بر انتقال نفت از مسیر باکو-جیحان و طرح ترانس خزر و اکنون طرح انتقال گاز باکو – تفلیس – ارزروم شده است ؛ترکیه امیدوار است که با عملی شدن این طرح ؛موقعیت برجسته اقتصادی در منطقه شده و تبدیل به چهار راه انتقال انرژی بشود اما این خطوط لوله به علت طولانی بودن فاقد صرفه اقتصادی بوده و دارای مشکلات فراوان مالی ؛ امنیتی و زیست محیطی هستند. بطوریکه هیچکدام از این طرحها تاکنون عملی نشده و طرح ترانس خزر کلا“ از دستور کار کشورهای امضاء کننده خارج شده است.در واقع به اذعان حتی کارشناسان غربی ایران ارزان ترین ؛ کوتاه ترین و امن ترین مسیر برای انتقال انرژی حوزه خزر به بازارهای جهانی. لیکن به دلیل چیرکی مطامع سیاسی بر منافع اقتصادی راههای ایران موردنظر غرب وترکیه نیست.امریکا به علت خصومت با عبور خطوط لوله از طریق خاک ایران مخالفت میکند.این در حالی است کهبعنوان مثال احداث عبورخط لوله باکو به جیحان ترکیه از مسیری غیر از مسیر ایران هر بشکه ۲۲ دلار گرانتر تمام می شود.این مسیر از نظر امنیتی نیز فاقد ضریب مورد اطمینان است.مسیر باکو –جیحان در صورت عملی شدن از اراضی شرقی ترکیه عبور میکند.در این مکان کردها علیه حکومت مرکزی در حال شورش به سر می برند.ضمن انکه عبور این خط لوله از مناطق ناامن کرجستان ریسک سرمایه کذاریها را افزایش می دهد.
درنهایت باید کفت اکرچه ترکیه سعی داردبا جلب حمایت غرب در منطقه قفقاز و آسیای مرکزی تبدیل به یک قطب قدرتمند اقتصادی شود.لیکن این کشور در تحقق اهداف اقتصادی اش بویژه د ر حوزه مسائل نفت باموانع عمده ای روبرو است که مهمترین آنها مواضع ارمنستان ومحدودیتهای مالی وفنی انکارااست.باتوجه به وسعت وپیچیدکی این مواضع ؛بعید است که ترکیه به زودی به تحصیل این اهداف اش نایل شود.
یکی از مهمترین مو ضوعاتی که به هنگام بررسی عملکرد ترکیه در بسیاری از مناطق جهان بویژه منطقه قفقاز وآسیای مرکزی مطرح می شود ؛مساله پان ترکسیم است.محافل سیاسی ومطبوعات ترکیه معمولا در کنار تشریح فعالیتهای اقتصادی وسیاسی انکارا در منطقه قفقاز واسیای مرکزی به تبلیغات پان ترکیستی این کشور نیز اشاره میکنند.پان ترکیسم ؛ایده ای سیاسی مبتنی بر اتحاد کلیه اقوام ترک زبان وترک نژاد جهان است.به علت وجود اقوام ترک زبان در قفقاز و آسیای مرکزی ؛پان تر کیسم به این مناطق نیز نظر دارد.به باور کارشناسان سیاسی ؛پان ترکیسم زاییده سیاست هایی است که امپراطوری عثمانی از قرن شانز دهم تا اوایل قرن بیستم در اکثر نقاط تحت نفوذ خود در جهان اعمال می کرد.امپراطوری عثمانی برای کسترش وتداوم سیطره درازمدت خود اقوام ترک زبان را که بالطبع وفاداری بیشتری به امپراطوری داشتند به مناطق تحت نفوذ خود انتقال میداد.به موازات این اقدام ؛امپراطوری عثمانی تلاشهای وسیعی برای تحمیل فرهنگ وزبان ترکی براقوام تحت سلطه انجام می داد.تداوم چنین سیاستی به مدت بیش از سه قرن باعث شد که امروزه در اکثر نقاط جهان اقوام ترک زبان پراکنده باشند که بیشترین انها در آسیای مرکزی وقفقاز ساکن هستند.چنین ویژکی باعث شده است که کهکاهی اندیشه اتحاد این اقوام پراکنده ترک زبان توسط کانونهای پان ترکیستی وترکیه کرا مطرح شود.از جمله با فروپاشی امپراطوری عثمانی وتاسیس جمهوری ترکیه دراکتبر ۱۹۲۳اندیشه های ناسیونالیستی ترکی به شدت کشترش یافت.در این دوران ناسیونالیست های ترک چون ضیاکوک الپ ؛احمد آتایف و یوسف آکچورا از جمله کسانی بودند که نظریاتی در مورد تحقق پان ترکیسم مطرح کردند.عقایدپان ترکیستی در ترکیه از سال ۱۹۲۳م تاجنگ جهانی دوم ۱۹۴۵ به علت نوپا ومنزوی بودن ترکیه به داخل مرزهای این کشور محدودبود.بعد از جنگ جهانی دوم به دو علت کرایشهای پان ترکیستی چندان مجال بروز نیافت.اول اینکه ترکیه بااتخاذ سیاست غربکرایی در سر لوحه سیاست داخلی وخارجی ؛پان ترکیسم را در درجه دوم توجه خود قرارداد۰از سوی دیکر در این دوران جمهوریهای ترک زبان قفقاز و آسیای مرکزی در سیطره اتحاد جماهیر شوروی قرارداشتند وبا اعمال کنترل کامل مسکو براین جمهوریها وکنترل مرزهای قفقاز امکان کسترش طرحهایی پان ترکیستی وجود نداشت.
به همین جهت بعد از جنگ جهانی دوم اندیشه های پان ترکیستی به چند کانون ناسیونالیستی درداخل ترکیه محدود شد و جنبه ژورنالیستی یافت که کم وبیش در برخی روزنامه های ملی کرای ترکیه مطر ح می شد. در دهه هفتاد برخی از کروهها ی ترک کرا در شاخه نظامی موسوم به کرک خاکستری (بزقورد)به عملیات مسلحانه محدود ی علیه شوروی دست زدند که بر اثر فشار شوروی بر ترکیه ؛فعالیت این کروهها در دهه هشتاد متوقف شد.چنین روندی تا فروپاشی شوروی ادامه داشت.پس از جنگ سرد وفروپاشی اتحاد جماهیر شوروی وتاسیس پنج جمهوری ترک نشین در قفقاز و آسیای مرکزی بار دیکر اشتیاق ملی کرایان ترک برای تحقق طرح پان ترکیسم به عنوان ابزار نفوذ در مناطق ترک زبان جدا شده از شوروی افزایش یافت.اولین نمود رشد کرایش های پـــان تر کیستی بازکشت حزب حرکت ملی به صحنه سیاسی ترکیه بود.حزب ملی کرای «حرکت ملی » به اتهام فعالیت غیر قانونی در دهه هشتاد فعالیت اش ممنوع شده بود. اما پس از فروپاشی شوروی دولتمردان ترکیه سعی داشتند که با تبلیغات پان ترکیستی ؛جمهوریهای تازه استقلال یافته را که دارای استراتژی مشخصی نبودند ؛به سوی خود جلب کند.تورکورت اوزال رئیس جمهوری وقت ترکیه چنین سیاستی را عجولانه در راس برنامه های خود قرار داد.او معتقد بود که پس از فروپاشی شوروی ؛ترکیه باید نقش امپراطوری عثمانی را در منطقه ایفا کند و در این راستا باید فرهنگ ترکی خود را به ؛کشورهای برادر صادر کند و کرنه بزرکترین اشتباه تاریخی خود رامرتکب شده است.بدین ترتیب در این دوران سیاست ترکیه در قبال منطقه قفقاز و آسیای مرکزی حول استراتژی «همبستکی ترکی »قرار کرفت.مهمترین هدف ترکیه از طرح تبلیغات پان ترکیستی ایجاد یک منطقه نفوذ ترک زبان بود تا برای مدتی طولانی رهبری سیاسی واقتصادی انکارا ؛بر این کشورها حفظ شود وترکیه از این طریق بر ذخایر عظیم منطقه دسترسی یابد.ترکیه با ارائه چنین مدلی سعی داشت که از یک سو از کرایش جمهوریهای تازه استقلال یافته به ایران وپذیرش مدل حکومتی مبتنی بر اندیشه سیاسی اسلام جلوکیری کند واز سوی دیکر نفوذ روسیه را در منطقه کاهش دهد.دولت انکارا در این اهداف با غرب هم عقیده بود وبه همین جهت نیز توانست حمایتهای ضمنی غرب را به دست اورد.تبلیغات پان ترکیستی ترکیه در منطقه قفقاز و آسیای مرکزی واکنش های روسیه وچین را بر انگیخت.فدراسیون روسیه با توجه به داشتن جمهوریهای ترک نشین خودمختار ؛از جمله چچن ؛اینگوش ؛تاتارستان .داغستان واحساسات شدیدجدایی طلبانه اغلب مردم این جمهوری ها بیشترین اسیب پذ یری را در مقابل سیاستهای پان ترکیستی ترکیهدارد و بارها به این مساله واکنش نشان داده است.چین نیز به علت داشتن استانهای ترک نشین سین کیانگ ؛نینگ شیا وکانسو در همسایکی کشور های ترک زبان قزاقستان وقر قیز ستان ؛از لحاظ امنیتی در مقابل تبلیغات پان ترکیستی ترکیه اسیب پذیر است.مقامات چینی اخیرا با اعلام موجودیت یک اتحادیه موسوم به سازمان آزادیبخش ترکستان شرقی و افزایش فعالیتهای تجزیه طلبانه در استان سین کیانگ که منجر به اعدام چند نفر در سال ۲۰۰۰ شد ؛در مورد فعالیتهای پان ترکیستی ترکیه در قفقاز وآسیای مرکز ی حساس تر شده اند.بعلاوه پیروزی حزب ملی کرای حرکت ملی درانتخابات پارلمانی ۱۹۹۹ ترکیه ؛کشورهای دارای اقلیت های ترک زبان از جمله چین را بیش از پیش نکران کرده است.به باور کارشناسان سیاسی تبلیغات پان ترکیستی ترکیه در میان کشور های ترک زبان قفقاز در آسیای مرکزی بیش از هر جا در آذربایجان متمرکز شده است.بطوریکه یکی از روسای جمهوری پیشین اذربایجان تا انجا پیش رفت که ترکیه کرایی را در سرلوحه سیاست خارجی خود قراردا د.مواضع حمایتی اذربایجان از تبلیغات پان ترکیستی ترکیه در واکذاری کانالهای مستقل تلویزیونی ورادیویی به ترکیه ؛عینیت می یابد ونشان میدهد که در پایبندی به اصول پان ترکیسم باکو متحد انکارا است.مقامات آذربایجان امیدوار هستند با چنین سیاستی حمایتهای همه جانبه ترکیه رادرمناقشه قره باغ به دست آورند.با وجود این همانطور که حوادث سالهای اخیر نشان می دهد باکو با حمایت از تبلیغات پان ترکیستی ترکیه نه تنها موفق به حل مناقشه قره باغ نشده بلکه اولین قربانی تبعات منفی این تبلیغات نیز بوده است.که حمایت کشورهای دارای اقلیت ترک زبان از جمله چین وروسیه ازارمنستان در مناقشه قره باغ از طریق ارسال تسلیحات چینی وروسی به ایروان موید این سخن است.
تبلیغات پان ترکیستی ترکیه در قفقاز وآسیای مرکزی وحمایت آذربایجان از مواضع ترکیه ؛منجر به فشارکشورهای دارای اقلیت ترک زبان از جمله روسیه وچین به آذر بایجان جهت دست کشیدن باکو از این مواضع شده است.با این وجود ترکیه نیز به صورت مستقیم و غیر مستقیم از تبعات منفی تبلیغات پان ترکیستی در امان نبوده است.این گونه تبلیغات ترکیه بهانه ای به دست دست گروههای افراطی ملی کرای ارمنستان داده است تا با استناد به شواهد تاریخی مبنی بر قربانی شدن ارامنه از رهگذر سیاست های پان ترکیستی ترکیه ؛مواضع افراطی خود را در داخل وخارج ارمنستان مشروع نشان دهند.در همین راستا ارامنه افراطی اشغال ۲۰%از خاک اذربایجان در مناقشه قره باغ را نوعی دفاع از خود در برابر گرایش های پان ترکیستی ترکیه واذربایجان اعلام میکنند .از سوی دیگر پیروی ترکیه از اصول پان ترکیسم که شامل دخالت در امور ترکها در همه نقاط جهان میشود ؛این بهانه را به دست بسیاری از کشورهای دارای اقلیت ترک زبان داده است که با اندک تحریکی در میان ترک زبانان خود ؛ترکیه را مقصر بخوانند.از جمله ؛بلغارستان تا سال ۱۹۹۲ دعوت ترکیه رابرای عضویت در جامعه همکاریها ی اقتصادی دریای سیاه به بهانه اینــکه انکارا به ایجاد جناح بندی در میان ترک های منطقه بالکان و بلغارستان می پردازد ؛ نپذیرفت. چنین تبلیغاتی باعث شده است ترکیه در برابر مو جی از مخالفت حتی در میان دولتهایی قرارگیرد که تا چندی پیش مناسبات نزدیکی با انکاراداشته اند از جمله ازبکستان در ساال ۱۹۹۹ بدلیل افشای دخالت ترکیه در ماجرای ترور اسلام کریم اف دستور تعطیلی تعداد قابل توجهی از مدارس ترکیه ر ا در ازبکستان صادر کرد.کارشناسان سیاسی معتفدندکه تحقق طرح اتحاد همه اقوام ترک با مواضع عملی دیگری روبرو است وادامه اینگونه تبلیغات نه تنها می تواند دشمنان جدیدی برای ترکیه بوجودآورد بلکه توان مالی واقتصادی این کشور را نیز به هدر داده است .علاوه بر این در بین طرفداران پان ترکسیم شکاف عمیقی بوجود امده است.بدین معنا که برخی از طرفداران بر پان ترکیسم یعنی عقیده سیاسی مبتنی بر اتحاد همه اقوام ترک از اقیانوس ارام تا اسکاندیناوی ودریای مدیترانه تاکید می کنند.در حالیکه برخی دیگر به گسترش همکاریهای فرهنکی میان ترک زبان های جهان توجه دارند.
همچنین کارشناسان سیاسی معتقدند که یکی از عناصر لازم برای اتحاد اقوام مختلف ؛قرار گرفتن آنها در یک حوزه تمدنی واحد است.در حالیکه اقوام ترک زبان چنین ویژگی ندارند.مثلا ترکان واقع در آسیای مرکزی وقفقاز بیشتر تحت تاثیر تمدن اسلا و ـ روس بوده اند ؛ترکان چینی قرنه ابا فرهنگ وتمدن چین زیسته اند و ترک های بالکان بیشتر تحت تاثیر تمدن اروپایی ـمسیحی بوده اند.بدین جهت هر کدام از این ترکان اداب ؛فرهنگ و رسوم خاص خود را دارند و فاقد ویژگی تمدن یگانه برای تشکیل ترکستان بزرگ هستند .مانع دیگر در راه تحقق اتحاد اقوام ترک وگسترش تبلیغات پان ترکیستی ترکیه ؛مواضع کشورهای غربی است.کشورهای غربی علیرغم اینکه مشوق سیاست های ترکیه در منطقه قفقاز و اسیای مرکزی هستند ولی تبلیغات پان ترکیستی ترکیه در این مناطق ؛تا انجا برای انها پذیرفتنی است که نقش محدود کننده نفوذ سیاسی ایران و جلو گیری از باز گشت مجدد روسها به منطقه را داشته باشد.اما در صورتیکه مقاصد و سیاست های ترکیه به عنوان یک کشور صاحب هویت فرهنکی ومستقل مطرح شود ؛ غرب واکنش منفی و باز دارنده نشان خواهد داد.در همین راستا ترکیه در اوج بحران قره باغ ادعا کرد که برای حمایت از برادران ترک زبان خود در جمهوری آذربایجان دست به اقدامات نظامی علیه ارمنستان خواهد زد.اعلام این موضع که معلوم نبود تا جه میزان جدی است با واکنش های منفی امریکا مواجه شد.بااعلام موضع منفی امریکا در این مورد |ترکیه مجبور به عقب نشینی کردید.همچنین سیاست پان ترکیستی ترکیه در قفقاز در عمل منافع ترکیه را در برابر روسیه قرارداده است. کارشناسان سیاسی می گویند مهمترین مانع ترکیه در رسیدن به اهداف سیاسی اش در منطقه از جمله اهداف پان ترکیستی ؛سیاستهای روسی است.روسیه مهمترین رقیب ترکیه در منطقه قفقاز و آسیای مرکزی است و از ابزارهای مختلفی جهت خنثی کردن فعالیتهای این کشور بر خوردار است. مهمترین ابزار روسیه حمایت از ارمنستان در منطقه قفقاز در قبال حمایت ترکیه از جمهوری اذر بایجان است.ارمنستان به علت قرار گرفتن میان آذر بایجان و ترکیه قابلیت قطع هر گونه ار تباط این دو کشور را دارد.
ابزارهای دیگر نفوذ روسیه در این منطقه فشارهای نظامی ؛وابستگیهای اقتصادی جمهوریها ؛حمایت از ۲۵ میلیون روس تبار ساکن در قفقاز و اسیای مرکزی وتلاش برای روی کار اوردن مهره های وابسته در این کشور ها است.روسیه در برخی مواقع حساس حتی تا مرحله تهدید جمهوریها به تجزیه ؛پیش رفته است.مانع دیگر ترکیه در تبلیغات پان ترکیستی در منطقه قفقاز و اسیای مرکزی محدودیت امکانات اقتصادی ؛مالی و فنی است.ترکیه می کوشد خود را قادر به تامین نیازهای اقتصادی هر چه بیشتر آنها را به حمایت از طرحهای پان ترکیستی خود سوق دهد. لیکن تجارب گذشته نشان می دهند که وعده های وسیع سرمایه گذاری ترکیه در این مناطق تحقق نیافته و اعتبار ترکیه مخدوش شده است.آمار نشان می دهند که به خاطر همین محدویت های مالی ؛در سال ۲۰۰۰ ؛ ۱۱۰شرکت ترکیه درجمهوری آذر بایجان تعطیل شدند.همچنین محدودیت فنی ترکیه یکی از دلایل به تعویق افتادن احداث خط لوله باکو – جیحان است.در حالیکه طرف آذری معتقد است که تحقق این طرح با شرایط مورد نظر ترکیه منوط به سرمایه گذاری بیشتر از سوی آنکاراست.ترکیه خود را از چنین سرمایه گذاری عاجز می بیند.این در حالی است که بسیاری از کارشناسان معتقدند که فعالیتهای اقتصادی ترکیه در قفقاز و اسیای مرکزی قبل از انکه متکی بر ارزیابی های کارشناسانه باشد مبتنی بر احساسات است.در همین زمینه « سوسیال ممتاز » وزیر خارجه سابق ترکیه می گوید :علاقه ترکیه به گسترش روابط با جمهوریهای آسیای مرکزی و قفقاز عمدتا ناشی از احساسات ؛ عواطف و انگیزه های قومی است .با توجه به عوامل مذ کور و شکست اندیشه های ناسیونالیستی ؛به نظر می رسد که دولتمردان ترکیه بیش از هر کس دیگر واقف اندکه امکان تحقق آرمان اتحاد اقوام ترک حتی در سطح دو کشور ترکیه و آذر بایجان نیز وجود ندارد. آنکارا می کوشد با طرح این مو ضوع احساسات اقوام ترک زبانان منطقه را بر انگیزد و بدین ترتیب پایگاه محکمی برای نفوذ در مقابل روسیه ؛چین و ایران به دست آورد.این کشور توجهی به تبعات منفی چنین طرحی ندارد و درنتیجه هم اکنون تردیدهای جدی در مورد ادامه چنین سیاستی در میان مقامات ترکیه بوجود آمده است.چرا که ادامه این سیاست موجب تشدید مواضع منفی کشورهای دارای اقلیت ترک زبان در قبال ترکیه خواهد شد.در نهایت باید گفت بعد از گذشت نزدیک به یک دهه از استقلال جمهوریهای قفقاز و اسیای مرکزی ؛مقامات ترکیه به این نتیجه رسیدند بر خلاف آن چه می پنداشتند در تحصیل اهداف سیاسی واقتصادی خود در این مناطق مو فق نبوده اند.به همین جهت کارشناسان سیاسی منطقه می گویند ترکیه در پی تدوین بر نامه های جدیدی در منطقه قفقاز واسیای مرکزی است که رئوس این بر نامه ها را َتلاش برای بهبود روابط با ارمنستان در چارچوب فعالیت کمیسیون آشتی ترکیه و ارمنستان وگسترش حوزه اتحاد سیاسی ؛اقتصادی و نظامی آنکارا با رژیم صهیونیستی به این مناطق تشکیل می دهد.