اقدام کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا در ارایه قطعنامه ۱۰۶ مبنی بر “طرح شناسایی آنچه کشتار ارامنه در دوران عثمانی” نامیده می شود و سپس تعویق رای گیری در این خصوص بدنبال بده و بستانهای پنهانی واشنگتن و آنکارا ، بار دیگر نشان داد که امریکا از این موضوع به عنوان ابزار سیاسی و امتیازگیری ازترکیه استفاده می کند . این اقدام کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان امریکا در شرایطی صورت می گیرد که ترکیه کشتار ۱۹۱۵ ارامنه را رد کرده و تاکید دارد “ارامنه صرفا در شرایط جنگی آن زمان به کوچ اجباری وادار شده‌اند و در جریان کوچ، عده‌ای از آنان جان خود را از دست داده‌اند.” ترکیه همچنین تاکید دارد “گروه‌های مسلح ارامنه در زمان جنگ، از پشت به دولت عثمانی خنجر زده و با نیروهای خارجی تبانی کرده و هزاران تن از روستائیان ترک را به قتل رسانده‌اند.” این در شرایطی است که ارمنستان مدعی کشتار ۵/۱ میلیون ارمنی توسط ترکهای عثمانی است . بموازات سوء استفاده های برخی از کشورهای عضو اتحادیه اروپا از مساله باصطلاح نسل کشی ارامنه ، امریکا از جمله کشورهایی است که همواره طی یک دهه اخیر از مساله شناسایی کشتار ۱۹۱۵ ارامنه بعنوان یک ابزار سیاسی اسفاده کرده است . معمولا اغلب روسای جمهوری امریکا قبل از رسیدن به قدرت ، در سخنرانی های انتخاباتی خود و بمنظور جلب حمایت لابی قدرتمند ارامنه در امریکا وعده برسمیت شناختن کشتار ۱۹۱۵ ارامنه را می دهند، اما آنها بعد از به قدرت رسیدن به این وعده خود آنچنانچه ارامنه می خواهند، عمل نکرده اند. یکی از علل اینکه امریکائیها تاکنون اقدام به شناسایی نهایی کشتار ۱۹۱۵ ارامنه به عنوان نسل کشی و باصطلاح بستن این پرونده نکردند، این است که همواره کوشیدند مسیر برای امتیاز گیری از ترکیه از قبل این موضوع فراهم باشد . بعنوان نمونه هفت سال پیش نیز طرح شناسایی کشتار ۱۹۱۵ ارامنه در دوران ریاست جمهوری بیل کلینتون در کمیته فرعی حقوق بشر و کمیته روابط خارجی(بین الملل) مجلس نمایندگان امریکا به تصویب رسید ، اما به دنبال اعتراض ترکیه و در اصل به دنیال امتیاز گیری امریکا از ترکیه در مساله عراق و تضمین توسعه مناسبات آنکارا با رژیم صهیونیستی، از طرح این موضوع در مجلس نمایندگان جلوگیری شد . در حال حاضر نیز با توجه در پیش بودن انتخابات ریاست جمهوری امریکا ، دموکراتها تلاش دارند با این اقدام ، رضایت لابی قدرتمند ارمنی را درقبال جمهوریخواهان د رانتخابات بدست آورند. در واقع مسایل متعددی وجود دارد که ثابت می کند هدف امریکا از طرح مساله باصطلاح نسل کشی ارامنه ، سیاسی می باشد . این سوال مهم مطرح است که چرا امریکا در خصوص مساله نسل کشی ارامنه از پیشنهادتحقیق مشترک ارمسنتان و ترکیه استقبال نکرد؟ همچنین این سوال مهم مطرح است که آیا امریکا به عنوان کشوری که عامل بساری از نسل کشی ها در دوره معاصر بوده است ، آیا صلاحیت بررسی در این خصوص را دارد ؟ جهان اکنون شاهد نسل کشی مردم عراق توسط امریکاست و نسل کشی امریکا در ناکازاکی و هیروشیما را فراموش نکرده است . مردم جهان بخاطر دارند که چگونه در اثر سیاستهای توسعه طلبانه امریکا برای تسلط بر روندا و تحریک دو قبیله این کشور ، هوتی ها در سال ۱۹۹۴ میلیونها از از توتسی ها را کشتند وامریکا مانع اقدامات بین المللی در این خصوص شد . همچنین این سوال مهم مطرح است که اگر واشنگتن مخالف نسل کشی است چرا حتی برغم درخواست های متعدد جمهوری آذربایجان حتی حاضر نشده است از کشتار مردم خوجالی توسط ارامنه ابراز تاسف کند ؟ همه سوالات یک موضوع را مشخص می کند و آن اینکه اساسا برای امریکا آرمانهای بشری و جلوگیری از فجایع تاریخی اهمیت ندارد و آنچه مهم است استفاده از هر ابراز ممکن برای پیشبرد اهداف سیاسی می باشد . جالب اینکه اقدامات اخیر امریکا در طرح مساله باصطلاح نسل کشی ارامنه در شرایطی صورت می گیرد که برخی از گروههای ارمنی تاکید دارند که خود امریکا در روند حوادث سالهای ۱۹۱۵ تا ۱۹۱۷ علیه ارامنه موضع مخالف اتخاذ نکرده است. در هر حال اقدامات اخیر امریکا و همراهی لابی صهیونیستی بار دیگر خصومت آنها علیه کشورهای اسلامی از جمله ترکیه و جمهوری آذربایجان را در معرض نمایش همگان می گذارد