مطرح‌شدن واژه خزر در سفر رئیس‌جمهور محترم کشورمان به استان مازندران و مباحث مربوط به ایجاد یک استان جدید با عنوان استان خزر، پرونده این واژه مغایر باهویت ایرانی – اسلامی را در کانون توجه قرار داد.
در خصوص وجه تسمیه واژه خزر در فرهنگ دهخدا آمده است:
“خزر محالی است در ترکستان که دشت قپچاق نیز گویند. (از ناظم الاطباء) (از فرهنگ جهانگیری) (از غیاث اللغات). یاقوت حموی در تعریف این نام چنین شرح می‌دهد: خزر نام بلاد ترک است و در پشت باب الابواب معروف به دربند و نزدیک به سد ذی‌القرنین قرار دارد. احمد بن فضلان در رساله خود مشاهدات خود از بلاد خزر نوشته است: خزر اقلیمی است از قصبه‌ای بنام اتل و اتل نام نهری است که از روس و بلغار به خزر جریان دارد و نیز اتل نام شهری است و خزر نام مملکتی. صاحب انجمن آرای ناصری می‌گوید دریای مازندران را نیز به‌واسطه نزدیکی به آن ولایت، بحر خزر گویند . ”
باتوجه‌به آنچه در فرهنگ دهخدا آمده و سایر مستندات تاریخی در خصوص ویژگی‌ها و وجه تسمیه واژه خزر سه نکته می‌توان مطرح کرد:
اول، خزر به‌عنوان نام منطقه، خزر نام منطقه‌ای ترک‌نشین در دشت قبچاق در شمال دریای کاسپین است؛ در اینجا منظور ترک‌های اوغوزی آسیای صغیر است که ارتباطی به آذری‌های پرافتخار ایران ندارند .
دوم، واژه خزر به‌عنوان نام یک قوم، خزرها قومی یهودی بودند که در منابع تاریخی، بدویت خشونت و توسعه‌طلبی ارضی از جمله ویژگی‌های آنها ذکر شده است، بطوریکه در دوره ساسانیان دیوار دربند برای مهار آنها ساخته شد.
سوم، رفتار و رویکرد ضدایرانی ترک‌های یهودی خزر، خزران همواره به‌تنهایی یا در اتحاد با رومی‌ها و سپس اسلاوها، به‌عنوان مانعی در حضور ایران در قفقاز شمالی عمل می‌کردند.
بنابراین خزرها یک قوم ترک اوغوزی یهودی ضدایرانی هستند که در منطقه‌ای با همین نام سکنی داشتند .
علی‌رغم این سابقه، طی دهه‌های اخیر با نوعی غفلت و رخوت عجیب کاربرد این واژه در منابع رسمی ترویج یافته است؛ اگر چه در افواه و لسان عموم چندان مرسوم نیست .
در ادامه یک فرایند سه دهه‌ای، از سال ۲۰۲۰ دو اتفاق راهبردی در قالب پیوند صهیونیسم و پان‌ترکیسم در اوراسیا در قالب نظم آنگلوساکسونی در حال روی‌دادن است که ترویج واژه خزر را در کانون توجه و تحرکات محور ضدایرانی قرار داده است:
اول؛ تلاش صهیونیسم برای یهودی کردن جمهوری آذربایجان و ادعای وجود امپراتوری باستانی یهودی خزر، محافل صهیونیستی از یک سو با ادعای وجود یک امپراتوری باستانی یهودی با عنوان خزران و از سوی دیگر با اجرای ده‌ها طرح برای افزایش اسکان یهودیان در جمهوری آذربایجان به دنبال تبدیل این کشور به پایگاه منطقه‌ای صهیونیسم هستند، و ترویج کلمه خزر به این هدف آنها کمک می‌کند .
دوم؛ تلاش محور عبری – لندنی برای پیاده‌کردن نظم آنگلوساکسونی در منطقه با تورانیزه کردن جمهوری آذربایجان و هویت اصیل آذری در قفقاز به‌منظور ایجاد به‌اصطلاح جهان ترک از طریق دالان تورانی ناتو و امتداد این فتنه تورانی به داخل ایران است؛ از این منظر آنها واژه خزر و ترویج آن را با انگاره جهان تورانی منطبق می‌دانند کمااینکه در لغت‌نامه دهخدا نیز آمده است: ” ولف می‌گوید خزر نام ولایتی است در توران، همچنین صاحب برهان قاطع می‌گوید خزر نام ولایتی است از ترکستان .”
دریای گرگان یا دریای ورکانه قدیمی‌ترین نام ثبت شده دریای شمال ایران و نام آن در عهد هخامنشیان و اشکانیان است. در نقشه‌های تاریخی ایران از عنوان دریای گرگان، طبرستان، دیلم، هیرکانیا، گیلان، مازندران و کاسپین و در نقشه‌ها و مکاتبات بین‌المللی از عنوان کاسپین برای این دریا استـفاده شده است.
در خصوص وجه تسمیه واژه کاسپین در فرهنگ‌نامه‌ها علی‌رغم تفاوت در دیدگاه‌ها، همگی در ریشه ایرانی این کلمه اجماع دارند، و کاسپی‌ها را قدیمی‌ترین ایرانیان ساکن در شمال فلات ایران‌زمین می‌دانند. مهم‌تر اینکه واژه خزر در آثار ادبی ایران و دیوان شاعران بزرگ ایرانی، به‌کرات برای اشاره به قوم خزر یا ولایت خزر به کار برده شده است نه برای اطلاق به دریای شمال ایران.
باتوجه‌به سبقه و صبغه ضدایرانی واژه خزر این سؤال مطرح است که چرا در کاربرد این واژه تجدیدنظر نمی‌شود؟ چه محافلی به دنبال توسعه و ترویج این واژه نامتجانس باهویت فرهنگی ایران اسلامی، این بار در قالب مباحث تأسیس یک استان جدید در شمال کشور هستند؟ نقش لابی ترک و آنگلوساکسونی در این تحرکات چیست؟
در سال ۱۳۸۱ در جریان کنفرانس مطبوعاتی حیدرعلی‌اف رئیس‌جمهور آذربایجان با سید محمد خاتمی رئیس‌جمهور وقت ایران در کاخ سعدآباد در حضور خبرنگاران، رئیس‌جمهور وقت از واژه دریای مازندران استفاده کرد که بلافاصله با واکنش حیدرعلی‌اف و قطع سخنان وی مواجه شد. حیدرعلی‌اف با رد عنوان دریای مازندران، با تأکید و با لحنی تند، نام این دریا را دریای خزر خواند؛ البته که کلمه خزر با صفات قومی ترکی اوغوزی یهودی، واژه محبوبی در جمهوری آذربایجان محسوب می‌شود. بطوریکه یکی از پرکاربردترین واژه‌ها در جمهوری آذربایجان است و یکی از شبکه‌های تلویزیونی این کشور که سیاست‌های ترکیه را ترویج می‌دهد به نام خزر نام‌گذاری شده است. اندکی پس از این واقعه، در بخشنامه‌ای که توسط معاون اول وقت رئیس‌جمهور به ارگان‌ها ابلاغ شد همه نهادها موظف به کاربرد عنوان دریای خزر به‌جای سایر عناوین شدند؟! مشخص نیست که با توجه عدم پیوند واژه خزر با رویکرد تمدنی، تاریخی، دینی و هویتی ایران، تصمیم مذکور بر اساس کدام مستندات صورت‌گرفته و باتوجه‌به تبلیغ قوم ترک یهودی ضدایرانی در بطن این واژه، چرا تاکنون دراین‌خصوص تجدیدنظر نشده است؟ و چرا اکنون که نام‌های معتبری برای ایجاد (احتمالی) یک استان جدید در کرانه دریای کاسپین مطرح است، واژه خزر برجسته می‌شود؟ چه افراد یا محافلی دراین‌خصوص مشورت اشتباه می‌دهند؟
این از برنامه‌های دشمنان ایران اسلامی هست که به‌موازات اعمال تروریسم و جنگ اقتصادی علیه کشور، تلاش می‌کنند از اشتغال دولتمردان به این موضوع، فرصت مغتنمی برای ضربه‌زدن به مولفه‌های فرهنگی و هویتی ایران اسلامی ایجاد کنند چرا که آثار ضربات هویتی به‌مراتب بیشتر از هجمه‌های اقتصادی هست.
صیانت از پایه‌های هویتی ایران اسلامی در هر سطحی جزو مؤکدات مقام معظم رهبری (مدظله) است. در چنین شرایطی انتظار می‌رود دولت سیزدهم که بحمدالله اراده و همت عالی برای اهتمام به منویات مقام معظم رهبری را دارد دراین‌خصوص نیز تصمیم صحیح و انقلابی و در طراز الگوی ایرانی‌اسلامی پیشرفت اتخاذ کند.
گام اول دراین‌خصوص بازگرداندن نام دریای شمال ایران به یکی از نام‌های معتبر ایرانی (مانند دریای کاسپین) است. طبیعتاً دراین‌خصوص فرهنگستان زبان فارسی و رسانه ملی که صیانت از زبان فارسی و میراث‌فرهنگی و هویتی را در اولویت قرار داده‌اند، مسئولیت خطیری به عهده دارند. در این روند، اقدام ماندگار صرفاً خلق کلمات فارسی و رصد رسانه‌ای صیانت از زبان فارسی نیست؛ بلکه زدودن ادبیات و فرهنگ عمومی جامعه از یک واژه نامتجانس با ریشه‌های هویتی کشور، اقدامی به‌مراتب ماندگارتر خواهد بود.

دکتر احمد کاظمی
پژوهشگر ارشد اوراسیا و دکترای حقوق بین‌الملل