رویکرد حذفی واشنگتن به رسانه های برون مرزی؛ نشانه افول رسانه ای آمریکاست
شماره هشتم ماهنامه مطالعات افول آمریکا، فروردین ۱۴۰۱

مقدمه

فیس بوک همزمان با نوزدهمین سالگرد تأسیس شبکه العالم صفحه فیس بوک این شبکه را با شش میلیون دنبال کننده مسدود کرد. پیش از این نیز فیس بوک، توئیتر، یوتیوپ و اینستاگرام اقدام های مشابهی در محدود کردن یا مسدود کردن صفحات اجتماعی شبکه های برون مرزی از جمله پرس تی وی ، هیسپان تی وی ، الکوثر و العالم انجام داده اند . در خصوص دلایل این موضوع و ارتباط آن با افول رسانه ای امریکا مصاحبه ای با دکتر احمد کاظمی دکترای حقوق بین الملل و پژوهشگر رسانه ای انجام داده ایم.
سوال : ارزیابی جنابعالی از اقدام شرکت های رسانه های اجتماعی مستقر در آمریکا در ایجاد محدودیت یا مسدود کردن صفحات اجتماعی شبکه های برون مرزی چیست ؟
پاسخ : رویکرد حذفی امریکا به رسانه های برون مرزی امری مسبوق به سابقه است. قبل از تبدیل شدن صفحات اجتماعی به یکی از منابع مهم خبری، آمریکا تلاش مستمری برای قطع پخش شبکه های مطرح برون مرزی از ماهواره ها داشت. در این راستا می توان به سابقه توقف یکجانبه پخش ماهواره ای شبکه های برون مرزی از جمله سحر، العالم، پرس تی وی و هیسپان تی وی در سالهای ۱۳۸۴، ۱۳۸۸ ، ۱۳۸۹ و ۱۳۹۱ از ماهواره های یوتل ست، هیسپاست، اینتل‌ست، آسیاست، عرب ست، نایل ست، اسکای و گلکسی ۱۹ اشاره کرد. همچنین می توان به محدودیت ایجاد شده برای پخش پرس تی وی از طریق شرکت های پخش کابلی در آمریکا و مانع تراشی های آفکام در انگلستان علیه این شبکه اشاره کرد. درادامه این روند شاهد بودیم که شرکت های بزرگ رسانه های اجتماعی مستقر در آمریکا صفحات و حساب های شبکه های برون مرزی از جمله پرس تی وی، هیسپان تی وی، هوسا تی وی، خبرگزاری ایران پرس را در فیس بوک ، توییتر، یوتیوب، اینستاگرام، گوگل پلاس و جی میل مسدود یا محدودیت هایی ایجاد کرده اند. بویژه هرگاه تعداد دنبال کنندگان صفحات اجتماعی به ارقام قابل توجهی رسیده است ، اقدام به مسدود کردن آنها بدون هرگونه توضیح یا پاسخی کرده اند. بنظرم اوج این گونه اقدامات که نشاندهنده عدم پایبندی امریکا به شعارهای ادعایی خود در زمینه آزادی رسانه ها می باشد مربوط به تصمیم دولت آمریکا و اف بی آی در اول تیر ۱۴۰۰ در توقیف دامنه فراگیر وب سایت شبکه های پرس تی وی، الکوثر، و العالم در دامنه دات کام (.com) است . معتقدم این گونه اقدامات حذفی، سیاسی و غیرحقوقی؛ نشانه ای بارز بر افول رسانه ای آمریکا می باشد .
سوال : این رویکرد از چه ابعادی با افول رسانه ای آمریکا ارتباط دارد؟
پاسخ : بنظرم رویکرد حذفی آمریکا در قبال رسانه های برون مرزی ایران، از دو بعد نشانه افول رسانه ای این کشور است:
اول اینکه برای دوره ای نسبتا طولانی رسانه های امریکا به عنوان محور جریان اصلی رسانه ای (ماین مدیا)، بدون رقبای جدی فعالیت می کردند و روایت خود از رویدادها را به صورت یکجانبه برای افکار عمومی در جهان بازنمایی می کردند . بویژه تا بیش از یک دهه بعد از فروپاشی شوروی، دوره ای طلایی و بدون رقیب برای رسانه های بین المللی آمریکا شناخته می شد اما با تاسیس شبکه پرس تی وی (۱۳۸۶) به عنوان صدای اکثریت خاموش، فضای انحصار خبری رسانه های نظام سلطه شکسته شد. این روند با تاسیس العالم و هیسپان تی وی تقویت و با روایت حقیقی رویدادهای منطقه ای و جهانی، اعتبار رسانه های امریکا بویژه بدلیل کاربست استانداردهای دوگانه، بشدت زیر سوال رفت و در واقع می توان گفت افول رسانه ای آمریکا از این مقطع آغاز شد. در چنین شرایطی واشنگتن راهکار را به جای رقابت حرفه ای رسانه ای، در اعمال محدودیت و ممنوعیت بر شبکه های برون مرزی ایران می بیند.
دوم اینکه امریکا همواره در قالب شعارهای دروغینی که چارچوب باصطلاح رویای آمریکایی تبلیغ می کند، در حوزه رسانه ای نیز مدعی احترام به آزادی بیان وآزادی جریان اطلاعات بود. در واقع خود را طرفدار مکتب رسانه ای آزادی گرا قلمداد می کرد و هنجارهای رسانه ای ادعایی امریکا به عنوان الگوی فعالیت های رسانه ای در جهان بازنمایی می شد. این در شرایطی است که رویکرد حذفی بی منطق آمریکا به رسانه های برون مرزی، نشان داد که دولت و رسانه های آمریکا حتی از جنبه پایبندی ظاهری به شعارهای مورد ادعای خود نیز دچار افول شده اند و همانطوریکه در حوزه حقوق بشر و دموکراسی، ماهیت دروغین، دوگانه و ابزاری نظام سرمایه داری لیبرال آشکار شده است، در حوزه رسانه ای نیز کما اینکه امروزه بسیاری از نخبگان و پژوهشگران اجتماعی در آمریکا نیز اذعان می کنند، ماهیت دورویی رسانه های بین المللی آمریکا آشکار شده است ، بطوریکه براساس نظرسنجی های معتبر موسساتی نظیر پیو، گالوپ و ادلمن، اعتماد به رسانه های آمریکایی نه تنها در سطح بین المللی، بلکه در داخل امریکا نیز به شدت افول کرده است.
سوال: دیگر دلیل تلاش های امریکا برای مانع تراشی در فعالیت رسانه های برون مرزی ایران را چگونه ارزیابی می کنید؟
پاسخ : بنظرم دلیل دیگر تشدید مقابله امریکا با رسانه های برون مرزی، ناشی از موفقیت رسانه های برون مرزی در آوردگاه جنگ نرم در گام دوم انقلاب اسلامی می باشد. واقعیت این است زمانیکه قدرت نرم توسط جوزف نای اندیشمند امریکایی مطرح شد ، با توجه به انحصار رسانه ای و غالب بودن جریان یک سویه اطلاعات در غرب، کمتر کسی تصور می کرد که از همین قدرت نرم به عنوان یک سلاح موثر علیه هژمونی امریکا استفاده خواهد شد. رسانه های برون مرزی با تاسی از رهنمودهای مقام معظم رهبری (مدظله العالی) که فرمودند: «حوزه فضای مجازی به اندازه انقلاب اسلامی اهمیت دارد»، و با بهره گیری از مولفه های تمدن غنی اسلامی و ایرانی، بخوبی توانسته اند در قالب قدرت نرم، گفتمان انقلاب اسلامی را به تشنگان حقیقت در اقصی نقاط جهان برسانند و از فضای مجازی بعنوان فرصتی فوق العاده و مناسب برای ترویج معارف اسلامی و تبیین مسایل منطقه‌ای و بین المللی «از نگاهی دیگر» استفاده نمایند. در واقع طی این فرایند انحصار آمریکا بر «قدرت نرم» از دست رفته است. از اینرو نیز برخی از محققان امریکایی نظیر «کریستوفر واکر» و «جسیکا لودوینگ» آنچنانچه در نشریه فارین افرز نوشتند، معتقدند از این پس به جای «قدرت نرم»، باید Sharp Power را بکار برد چرا که از دید آنها کشورهای دشمن و رقیب آمریکا به استفاده از تکنیک‌ها و ابزارهای قدرت‌نرم رو‌ آورده‌اند و از آن علیه ارزش‌های آمریکایی و دموکراسی غربی استفاده می‌کنند.
سوال : ارزیابی جنابعالی از رفتار امریکا در مواجهه با رسانه های برون مرزی از منظر حقوق بین الملل چگونه است؟
پاسخ : از منظر حقوقی، اینگونه اقدامات آمریکا، نقض اصول «حقوق بین‌الملل ارتباطات» و در راس آن، نقض قاعده عرفی جریان آزاد اطلاعات، اصل چندصدایی اطلاعاتی در رسانه‌ها و ممنوعیت انحصار پخش اطلاعات می‌باشد. امروزه زیربنای حقوق بین الملل ارتباطات درجهت ایجاد جریان آزاد اطلاعات می باشد. نظریه جریان آزاد اطلاعات در تعدادی از کنوانسیون های مهم بین المللی از جمله ماده ۱۹ اعلامیه حقوق بشر (تاکید بر دریافت و انتشار آزاد اطلاعات از طریق هر رسانه‌ای بدون ملاحظات مرزی)، ماده ۱۹ میثاق بین المللی حقوق مدنی- سیاسی و مواد ۹ و۱۰ کنوانسیون اروپایی حقوق بشر، مورد شناسایی قرار گرفته است. همچنین این نظریه در کنوانسیون بین المللی ارتباطات دور و اسناد مربوط به اتحادیه بین المللی ارتباطات راه دور و … مورد تائید قرار گرفته است. با توجه به عرفی شدن اعلامیه جهانی حقوق بشر (۱۹۴۸) و نیز میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی مصوب ۱۹۶۶سازمان ملل، در واقع نظریه آزاد اطلاعات به یک قاعده الزام آور حقوقی تبدیل شده است که اجراء و صیانت از آن برای تمامی کشورها الزام آور و نقض آن متضمن مسئولیت می باشد. اقدامات حذفی آمریکا در حوزه رسانه ای علیه ایران، نشاندهنده ابعاد جدی نقض قواعد «حقوق بین الملل ارتباطات» در هر دو زمینه قواعد مربوط به حوزه مهندسی ارتباطات و قواعد مربوط به محتوای ارتباطات است. حتی از منظر دکترین تحریم نیز اقدامات امریکا فاقد توجیه حقوقی هستند چرا که این رویکرد مغایر هدف دکترین تحریم هوشمند است که در آن نباید افراد و مردم عادی از دسترسی به حقایق محروم شوند. بر اساس «حقوق بین الملل عام» همۀ افراد حق دسترسی به شبکه های جهانی و استفاده منصفانه و عادلانه از فضای سایبر را دارند. به دلیل اهمیت این موضوع، در بسیاری از اسناد بین المللی و منطقه ای از جمله اسناد شورای اروپا و کنوانسیون اروپایی تلویزیون های فرامرزی، موضوعات اصلی حقوق ارتباطات، تحت عنوان «حقوق بشر در عرصه ارتباطات» مورد تاکید قرار گرفته است.
معتقدم نقض فاحش حقوق بین الملل ارتباطات چه در عرصه ارتباطات ماهواره ای (از طریق قطع پخش، پارازیت، وضع قوانین یکجانبه، تحریم رسانه‌ای و …) و چه در عرصه فضای مجازی (نظیر مسدود کردن صفحات اجتماعی، سانسور و … ) توسط امریکا به «تروریسم رسانه‌ای» منجر شده است. «تروریسم رسانه‌ای» امریکا دارای دو بُعد مکمل می باشد. بُعد اول آن مقابله با رسانه های مستقل و منتقد می باشد که صدایی متفاوت از هژمونی امریکا و «جبهه رسانه‌ای نظام سلطه» دارند. بُعد دوم آن حمایت رسانه‌ای از گروه های تروریستی و افراطی نظیر داعش است که اجازه می یابند آزادانه در شبکه های اجتماعی نظیر فیس بوک، تلگرام و یوتیوب به تبلیغ بپردازند تا هدف اسلام هراسی غرب محقق گردد. این در شرایطی است که فعالیت این گروه ها مصداق بارز نقض قاعده حقوقی «خطر عمومی استثنایی» می باشد. معتقدم «تروریسم رسانه ای آمریکا»یکی از پیامدهای جدی افول رسانه ای این کشور می باشد.