لشگرکشی باکو به سمت ارمنستان طرحی بزرگ و یک تکانه تاریخی جدی با تاثیرات ژئوپلتیک دراز مدت است.

در فرایند گذار به نظم نوین جهانی، ایران، روسیه و چین و هند نقش دارند. در اجلاس جی ۷ حدود ۶۰۰ میلیارد دلار به مقابله با طرح یک کمربند یک جاده اختصاص داده شده در اجلاس جی ۲۰ هم مسیر رقیب آن از هند به سمت امارات و عربستان و رژیم صهیونیستی طراحی شد.

ناتو، انگلیس و صهیونیست ها حامی دالان تورانی ناتو هستند. هدف آسیب زدن به روسیه، چین و ایران در حوزه های انرژی، قوم گرایی از طریق پان تورانیسم و توسعه ناتو است.

لذا روسیه به ترکیه برای حمله باکو به ارمنستان چراغ سبز نشان نمی دهد. لذا بحث جنگ در قره باغ نیست. بحث استان جنوبی سیونیک است. جای تجاوزگر و کشور مورد تجاوز نباید عوض شود. جابجایی نیروهای باکو متعارف نیست و آنها با ساده سازی موضوع از طریق لابی های خود در ایران، فرایندهای کلان قفقاز را تحریف، تقلیل یا توجیه کردند.

ما در حوزه تحولات قفقاز با سندروم ادعای از کاه، کوه ساختن مواجه هستیم. یعنی در ۳۰ سال اخیر با چندین فرایند ضدایرانی در قفقاز مواجه هستیم. یکی ایران ستیزی در کتب درسی باکو بود که برخی دیپلمات های ایرانی می گفتند خبری نیست و از کاه کوه نسازید!

در ادامه این جریان به شیعه ستیزی نظام مند مبدل شد و باز برخی سفرا و دیپلمات ها گفتند از کاه کوه نسازید. فرایند سوم از ۲۰ سال قبل شروع شد و شاهد حضور سرطانی رژیم صهیونیستی در باکو بودیم و کارشناسان هشدار می دادند و عده ای می گفتند از کاه کوه نسازید. الان هم همین تلاش در جریان است و جهاد تبیین در این حوزه مورد نیاز است.

جنس تحولات قفقاز از جنس تکانه های تاریخی است و اگر این اتفاق بیفتد از منظر ژئوپلتیک، ژئوکالچرال، ژیواکونومیک تبعات سنگینی خواهیم داشت و بحث شیعه ستیزی نیز در باکو در جریان است، زیرا برآورد طرف مقابل این است که تا فرهنگ تشیع و فرهنگ ایرانی در قفقاز باشد امکان انجام فتنه های ژئوپلتیک نیست.