به گزارش بنیاد مطالعات قفقاز، همایش «سیونیک در بستر تاریخ، اهمیت راهبردی، دورنمای همکاریهای اقتصادی و سرمایهگذاری» روز چهارشنبه ۲۹ شهریور ۱۴۰۲ در چند محور جغرافیا و تحولات تاریخی سیونیک در دوران باستان، میانه و معاصر؛ سیونیک در متون، منابع و اسناد تاریخی؛ مبارزات ملی ارمنیان سیونیک در دوران معاصر؛ نقش سیونیک در روابط ایران و ارمنستان و فرصتهای تجاری اقتصادی و سرمایهگذاری در این استان؛ نقش سیونیک در تقویت کریدور ایران_ارمنستان_دریای سیاه(اروپا)؛ جایگاه استان سیونیک در تقویت محور مخالف تغییرات ژئواستراتژیک و گسترش ناتو به شرق؛ به ابتکار و مشارکت سرکنسولگری جمهوری اسلامی ایران در کاپان و شهرداری شهر کاپان با حضور اساتید ایرانی و ارمنی برگزار شد.
این همایش با سخنرانی و خوشآمدگویی جناب آقای گئورگ پارسیان، شهردار محترم شهر کاپان و جناب آقای مرتضی عابدین، سرکنسول محترم جمهوری اسلامی ایران در کاپان ارمنستان آغاز و سپس در نشست اول آقای کارن خانلری، نماینده سابق مجلس شورای اسلامی با موضوع «تبیینات جغرافیایی سیونیک در منابع اسلامی» آقای دکتر حسین احمدی استاد دانشگاه آزاد اسلامی با موضوع «بررسی نقش استان سیونیک در معادلات منطقهای و بینالمللی (با تاکید بر ابعاد تاریخی)؛ آقای دکتر گئورگ استپانیان، استاد مؤسسه تاریخ آکادمی ملی علوم جمهوری ارمنستان با موضوع «نقش راهبردی سیونیک-آرتساخ در گفتمان ادعاهای توسعهطلبانه جمهوری آذربایجان در قبال استان آذرآبادگان ایران؛ آقای دکتر احمد کاظمی، استاد دانشگاه و پژوهشگر ارشد اوراسیا، با موضوع «فتنه دالان تورانی ناتو در بسترگذار به نظم نوین جهانی و جایگاه سیونیک در آن» آقای دکتر آهارون وارطانیان، مدرس گروه ایرانشناسی دانشکده شرقشناسی دانشگاه دولتی ایروان با عنوان «جابهجایی قومی در بخشهای شرقی سیونیک تاریخی در طی سالهای پس از جنگهای ایران و روس» آقای جعفر خاشع، رئیس بنیاد مطالعات قفقاز با عنوان آشفتگی ژئوپلیتیکی در قفقاز جنوبی؛ روندهای آشوبساز و تنشزا» آقای آرا شاوردیان، نماینده محترم مجلس شورای اسلامی با عنوان «تعاملات دیرینه ایران و ارمنستان و ژئواستراتژیک قفقاز جنوبی» سخنرانی کردند.
در نشست دوم آقای دکتر علی بمان اقبالی زارچ، رئیس گروه مطالعاتی اوراسیای مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه با عنوان «جایگاه و نقش منطقه سیونیک در تقویت محور مقابله با تغییرات ژئواستراتژیک و گسترش ناتو به شرق» آقای علیرضا نظیف، کارشناس ارشد مطالعات منطقهای قفقاز و عضو محترم هیئت مدیره انجمن دوستی ایران و ارمنستان با موضوع « اهمیت مسیر سیونیک-آذربایجان شرقی در کریدور خلیج فارس_دریای سیاه» آقای دکتر شعیب بهمن، رئیس مؤسسه مطالعات جهان معاصر، با موضوع «جایگاه و نقش منطقه سیونیک در تقویت محور مقابله با تغییرات ژئواستراتژیک و گسترش ناتو به شرق» آقای دکتر گاریک میساکیان، مدرس کرسی ایرانشناسی دانشکده شرقشناسی دانشگاه دولتی ایروان با موضوع «سیاست جمهوری آذربایجان شوروی در تقسیمبندی سیونیک و آرتساخ (جنبههای قومی- سیاسی) آقای دکتر جعفر حق پناه، استاد مدعو گروه مطالعات منطقهای دانشگاه تهران، با موضوع «نقش سیونیک در تقویت کریدور ایران- ارمنستان» خانم دکتر لیانا پتروسیان، مدرس کرسی ایرانشناسی دانشکده شرقشناسی دانشگاه دولتی ایروان با موضوع «همکاری ارمنستان و ایران در سیونیک به عنوان وزنهای در برابر همسویی آذربایجان و ترکیه» آقای دکتر مجید کریمی، کارشناس ارشد مسائل قفقاز با موضوع «اهمیت منطقه سیونیک در تقویت محور مقابله با تغییرات ژئواستراتژیک و گسترش ناتو به شرق» سخنرانی نمودند.
آقای دکتر حسین احمدی در سخنرانی خود با عنوان «بررسی نقش استان سیونیک در معادلات منطقهای و بینالمللی» با تکیه بر ابعاد تاریخی اظهار کردند؛ تحقیقات تاریخی مستند بر اسناد و کتب منتشر شده و نشده نشان از این دارد که تصرف استان سیونیک از ۱۷۰ سال قبل تئوری پردازی شده است. هرمان رامبرگر معروف به ارمینیوس وامبری فرزند یک روحانییهودی مجاری که ۶ سال به عنوان مترجم در وزارت خارجه عثمانی کار میکرد، برای اولین بار هویتسازی همنژاد بودن ملتهای ترک زبان همچون قزاقی، عثمانی، ازبکی، آذربایجانی در قالب امپرواتوری ترکیسم به رهبری عثمانیها را که از دریای آدریاتیک تا چین را مطرح میکند. در ادامه کار وی، لئون کوهنیهودی فرانسوی و آرتور لوملی دیویدیهودی انگلیسی همین تفکر را توسعه میدهند.
در راه ایجاد تفکر شاه راه ترکیسم وجود ارمنیها در شرق عثمانی مانعی بزرگ تلقی میشود که با قتل عام و جابجایی در ۱۹۱۵ این مشکل حل شد. به دلیل مانع بودن استان سیونیک در این اتصال همانندسازی صورت گرفت. اران و شیروان آذربایجان نامیده شد.
اقدامات دیگر در این راستا به صورت تیتروار میتوان به موارد زیر اشاره کرد.
۱- جدایی منطقه قرهسو در دوم بهمن ۱۳۱۰ در دوره رضاشاه
۲- ایجاد هویت آذریسم توسط استالین در مقابل ترکیسم
۳- طرح پول قوبل آمریکایی پس از جنگ اول قراباغ مبنی بر واگذاری باریکهای در جنوب سیونیک هممرز با ایران به جمهوری آذربایجان و قراباغ و لاچین به ارمنستان
۴- نمایش نقشهای در سال ۲۰۰۶ در زمان افتتاح خط لوله باکو تفلیس جیحان که طبق این نقشه جنوب ارمنستان جز خاک جمهوری آذربایجان نمایش داده شده بود.
۵- بند ۹ توافق نامه صلح آتش بس در سال ۲۰۲۰ بعد از جنگ دوم قراباغ و پیشبینی مسیر مواصلاتی از منطقه سیونیک ارمنستان
دکتر احمد کاظمی در سخنرانی خود با عنوان «فتنه دالان تورانی ناتو در بسترگذار به نظم نوین جهانی و جایگاه سیونیک در آن» بر وقوع پروژه جنگ دوم قراباغ (۲۰۲۰) که در اثنای آن و پس از جنگ، طرح اشغال استان سیونیک توسط باکو پیگیری میشود، تاکید نمودند. ایشان اظهار کردند همزمان با گشایش نمایندگی باصطلاح جمهوری خود خوانده ترک زنگزور (سیونیک) در آنکارا، نشان داد که باکو و آنکارا برای اشغال جنوب ارمنستان طرح دراز مدتی را پیگیری میکنند. از منظر رئالیستی باکو و آنکارا توان «طراحی، پیگیری و اجرای »این طرح توسعه طلبانه را ندارند، بلکه این طرح بخشی از یک طرح گسترده «دالان تورانی ناتو» (اتصال ارضی بلامانع ترکیه به سینکیانگ چین و ایجاد باصطلاح جهان ترک بر بستر پان تورانیسم انگلیسی) است که در اتاق فکرهای ناتو با محوریت انگلستان و همچنین رژیم صهیونیستی طراحی و باکو و آنکارا به عنوان کارگزار آن تعریف شدهاند. سؤال اصلی مقاله این است که هدف اصلی دالان تورانی ناتو چیست و استان سیونیک از این منظر چه اهمیتی دارد؟ یافتههای مقاله با استفاده از چارچوب نظری ژئوپلیتیک تهاجمی با کاربست روش توصیفی – تحلیلی، حاکی از آن است که دالان تورانی ناتو بعنوان یک فتنه ژئوپلیتیکی، اهداف متعددی را علیه ایران، روسیه، چین، هند و ارمنستان دنبال میکند. مهمترین هدف این طرح بلند پروازانه، جلوگیری ازگذار به نظم نوین منطقهای و جهانی از طریق تقطیع یا تحدید طرحهای بینالمللی ترانزیتی و انتقال انرژی است. از آنجا که مهمترین مشخصه نظم نوین جهانی که از دید جان مرشایمر از سال ۲۰۱۷ آغاز شده، اقتصادهای نوظهور بر پایه نظام چند قطبی است، ناتو یا محوریت لندنامیدوار است از این طریق با ضربه زدن به این کشورها در حوزههای اقتصادی ترانزیتی و انرژی، بتواند درگذار به نظم نوین با محوریت آنها مانع ایجاد کند. از این منظر، استان تاریخی سیونیک اهمیت مضاعفی پیدا میکند؛ چرا که از یک سو بدون تجزیه آن، امکان اتصال سرزمینی دالان تورانی ناتو و تحققایده انگلیسی پان تورانیسم بعنوان محرکه تغییرات ژئوپلیتیکی وجود ندارد از سوی دیگر استان سیونیک به عنوان شاهراه تاریخی، در کانون مسیر غیرترکی کریدور شمال و جنوب و همچنین کریدور خلیج فارس – دریای سیاه قرار دارد که با داشتن منطقه ویژه مگری و همسایگی با منطقه آزاد ارس، نقش مهمی در تبادلات ایران با ارمنستان و اتحادیه اوراسیا دارد و تجزیه یا تضعیف حاکمیت ارمنستان بر سیونیک به عنوان یک تنفس گاه ژئوپلیتیکی، آرزوی تاریخی ملیگرایان ترک برای زوال ارمنستان را محقق میسازد.
آقای آرا شاوردیان نماینده محترم مجلس شورای اسلامی در این همایش اظهار کرد، جمهوری اسلامی ایران و ارمنستان از زمینههای مشترک فرهنگی، تاریخی و تمدنی برخوردار هستند که این اشتراکات، بستر مناسبی برای همکاریهای کنونی و آینده دو کشور فراهم میآورند، به طوری که در منطقه قفقاز جنوبی و پس از فروپاشی شوروی، ارمنستان نزدیکترین روابط را با ایران دارد. همین اشتراکات و همکارهای دو جانبه باعث شده که امروز، قسمت قابل توجهی از منافع ملی جمهوری اسلامی ایران در منطقه قفقاز، با منافع ملی جمهوری ارمنستان هم پوشانی داشته باشد. در همین راستا، و متعاقب تحولات اخیر، موقعیت استراتژیک جنوب ارمنستان و مشخصاً استان سیونیک به عنوان مرکز ثقل روابط دو کشور شناسایی میشود.
جنگ دوم قرهباغ (۲۰۲۰) موازنه قدرت منطقهای را متحول کرده است و محـیط راهبردی قفقاز جنوبی خود را با واقعیتهـای نو پدیـد ژئـوپلیتیکی و ژئواکونـومیکی بـازتنظیم نموده است. بالطبع، در چنین بستری، بهدنبـال پیـدایش بـازیگران جدیـد منطقهای و فرا منطقهای، سازوکارهای همکاری و مناقشه در قفقاز جنوبی بهطور فزاینـدهای تغییر کردهاند. جمهـوری اسلامی ایران همواره خواستار ثبات در قفقاز جنوبی بوده است و بر ابتکارهای بومی حلوفصل منازعات و متعاقب آن همکاریهای منطقهای بدون دخالت بازیگران فرامنطقهای تأکیـد داشته است.
دبیر دوم کمسیون عمران مجلس شورای اسلامی تاکید کردند پیوندهای تاریخی-فرهنگی و مرزهای طولانی همواره ایران را بهعنوان یـک بـازیگر اصلی در قفقاز جنوبی معرفی میکند هرچند ایران هرگز سیاستی مداخلهگرایانه برای نقشآفرینـی خـود در قفقــاز جنــوبی تعریــف نکــرده اســت. اما در تمامی تعاریفی که از منطقه وجود دارد، اهمیت ژئواستراتژیک قفقاز جنوبی در ساختار نظـام بـینالملـل و بهویژه ژئوپلیتیک متحول اوراسیا همواره جنگ و مناقشه را به بخشی از تـاریخ پرفـراز و نشـیب رقابت قدرتهای منطقهای و بینالمللـی در ایـن منطقـه تبـدیل کـرده اسـت.
از طرفی، قفقاز به مثابه چهار راه شمال و جنوب و شرق و غرب، نه تنها اوراسیا را از شـرق به غرب پیوند میدهد، بلکه به عنوان کانالی قاره آسیا را از شمال به جنوب نیز مرتبط مـیکنـد و از طرفی دیگر جمهوری ارمنستان با محوریت استان مرزی سیونیک، خواسته یا ناخواسته وارد ورطهای شده است که امروز از آن به عنوان بازی بزرگ یا جنگ راهگذرها (کریدورها) یاد میشود.
بنابراین، به دلیل موقعیت بسیار مهم این منطقه است که شاهد توجه و حضور و چه بسا نقشآفرینی قدرتهای فرامنطقهای در قفقاز جنوبی هستیم تا جایی که بسیاری از تحلیل گران قفقاز جنوبی را هارت لندی جدید یا حداقل موقتی میدانند که به محل تضاد منافع کشورهای تأثیرگذار فرامنطقهای تبدیل شده است و همین امر نیاز و لزوم اتخاذ یک راهبرد فعال منطقهگرا را بیش از پیش هویدا میکند. پر واضح است که تهـران بـهتنهـایی نمیتواند یک راهبرد فعال منطقهگرا در قفقاز جنـوبی را طراحـی و اجـرا کنـد و همکاری و هم سویی بیشتر جمهوریهای منطقه، به ویژه جمهوری ارمنستان، بیش از پیش احساس میشود. اما در همین پارادایم منطقهگرایی هم ما با دشواریهایی رو به رو هستیم که به طور غیر مستقیم، باعث تأثیرگذاری طرفهای فرامنطقهای خواهد شد. برای مثال، در تمامی فرمتهای پیشنهادی منطقهای، حضور ترکیه پیشنهاد میشود، اما با توجه به طرح گسترش ناتو به شرق و اینکه ترکیه یکی از اعضای ناتو و هم پیمان نظامی – امنیتی رژیم صهیونیستی است، این حضور باید کنترل شده و محدود باشد.
قفقاز جنوبی و مشخصاً استان سیونیک، افزون بر واقـع شدن در قلب اوراسیا، همجـواری بـا حـوزه دریای خزر، آسیای مرکزی و قدرتهایی مانند روسیه، ایران، ترکیه و همسایگی با خاورمیانـه موقعیت ممتازی برای مسیرهای جایگزین انتقال انرژی به شمار میرود و شاید بحثی که کمتر مورد توجه قرار میگیرد یا برخی از مفسران از بیان آن اکراه دارند، موضوع مسیرهای جایگزین انتقال انرژی است که همین مهم، اصلیترین قطعه از پازلی است که منطقه قفقاز جنوبی با محوریت جنوب ارمنستان را در مرکز توجه و تدوین سیاستهای قدرتهای منطقهای و فرمنطقهای بدل کرده است.
خطوط انتقال انرژی برای روسیه به عنوان یک قدرت بزرگ منطقهای کمافیالسابق مهـم بـوده، اما امروز قدرتهای فرامنطقهای بزرگی چون آمریکا که سابقاً در یک نگاه کنترل شده جمهوریهای قفقاز را صرفاً به مثابه اهرمهایی برای ورود فشار مقطعی و محدود به روسیه میپنداشت، با هدف تنوع و تعدد منابع و مسیرهای ترانزیت انرژی، سیاست تسلط بر منابع انرژی و مـسیرهای انتقال انرژی را در منطقه دنبال میکند. سیاسـت تنـوع منـابع و مـسیرهای انتقـال انـرژی، رویکردی است که مدنظر کشورهای اروپایی نیز میباشد.
در همین چارچوب، ترکیه که از نظر ژئواکونومیکی مهمترین رقیب ایران در قفقاز جنوبی است، بـا منطقهگرایی فعال به دنبال به حاشیه راندن ایران از مسیرهای انتقال انرژی است. هدف کلان ترکیه در این زمینه ایجاد وضعیت مسـیر وابسـتگی در روابـط ترانزیتـی و راهگـذر ترکیه با مناطق همسایه است. به اینصورت که خود را در کانون راهگذرهای انـرژی و حمـل- ونقل کالا از شرق به غرب قرار دهد. چنین هدفی نیازمند حضـور میـدانی و نظـامی ترکیـه در مناطق مجاور راهگذرهای مختلف تزانزیتی از چین به اروپاسـت. در ایـن میـان جنـوب قفقـاز اهمیت ویژهای دارد و در سیاست تدوینی ترکیه، ایران با توجه به داشتن مسیرهای جایگزین (راهگـذر شـرق بـه غـرب و شمال به جنوب) و بهصرفهتر مهمتـرین مـانع و رقیـب اسـت کـه بایـد دورزده شـود. به این ترتیب نقش استانهای جنوبی ارمنستان پررنگ میشود، اگـر مسـیر جنوبی زنگزور از راه استان جنوبی سیونیک یا حتی برای کاهش حساسیتهای ایران از طریق استان وایوتس زور راهاندازی شود، ترکیه بهشکل مسـتقیم از راه خـاک باکو و بدون نیاز به گرجستان میتواند به دریای خزر راه پیدا کند و از آنجا به آسـیای مرکـزی دسترسی خواهد داشت. با عملیاتیشدن راهگذر ترکیه-نخجوان-باکو، آنکارا به بازیگر مطلـوب چین و مبتکر یک کمربند در آسیای غربی تبدیل خواهد شد و تحقق چنین سـناریویی هرچه بیشتر دیگر کشورهای منطقه را در معادلههای در حال تغییر مسیرهای ترانزیتی و جنگ راهگذرها بهحاشیه خواهد راند.
بنابراین لزوم توجه بیشتر و جدیتر بر راهگذر خلیج فارس-دریای سیاه را که محور آن «حملونقل چندوجهی» یعنی ترکیبی از مسیرهای دریایی، زمینی و ریلی است را آشکار میشود. در این پروژه بنادر ایران به بنادر گرجستان متصل میشود و در تصویری بزرگتر، کالاهای چین و هند را میتوان به بنادر ایران، از آنجا از مسیر جاده و ریل به بنادر پوتی و باتومی دریای سیاه گرجستان و سپس به بنادر بورگاس و وارنا بلغارستان و همچنین یونان ارسال کرد.
یکی از مهمترین موانع اجرای این پروژه، احداث خطوط حمل و نقل در داخل کریدور به ویژه در ارمنستان است که اتحادیه اروپا نیز اعلام کرد کمکهای مالی به ارمنستان در ارتباط با ساخت این جاده خواهد کرد که نشان دهنده سیگنال مثبت اروپا برای اجرای پروژه خلیج فارس-دریای سیاه است.
ایران نیز به همراه ارمنستان تلاشهای خود را در راهاندازی این کریدور فعال کرده تا موازنه قدرت در قفقاز جنوبی رخ دهد، زیرا همچنان که بیان شد، طرح کریدور زنگزور تهدیدی برای منافع هم ایران و هم ارمنستان میباشد.
بنابراین اهمیت مضاعفی که این راهگذار میتواند برای ارمنستان داشته و آن را به روزنه جدیدی از فرصتها برای ارمنستان تبدیل کند، این است که ارمنستان که از اواخر دهه ۱۹۹۰ میلادی از پروژههای انرژی و حملونقل به رهبری آذربایجان، گرجستان و ترکیه حذف شده است، میتواند به واسطه کریدور پیشنهادی خلیج فارس، دریای سیاه به کشوری ترانزیتی تبدیل شود.
بنابراین ضمن اشاره دوباره بر هم سویی اهداف و منافع ایران و ارمنستان در منطقه قفقاز، میتوان این اهداف و منافع را در چنـد اولویت کلان طبقهبندی کرد: نخست، مداخلهنکردن و کاهش نفوذ قدرتهای فرامنطقهای، بهویـژه ناتو و رژیم صهیونیستی، دوم، ایجـاد روابط راهبردی میان جمهوریهای قفقاز جنوبی بـهوسـیله توسـعه روابـط اقتصـادی، فرهنگـی و روابط سیاسی. سوم، خنثیسازی تهدیدهای امنیتی ناشی از جنگ و بیثبـاتی در قفقـاز جنـوبی بهویژه مناقشه قرهباغ بهوسیله سیاست موازنهگری و میانجیگری و چهارم حضور فعال در معادلههای راهگذرهای ترانزیتی و مسیر شـمال بـه جنوب.
آقای جعفر خاشع، رئیس بنیاد مطالعات قفقاز با عنوان «آشفتگی ژئوپلیتیکی در قفقاز؛ روندهای آشوب ساز و تنشزا» اظهار کردند سال ۲۰۱۴ سال بسیار مهمی در کل حوزه اوراسیا و به تبع آن در حوزه قفقاز جنوبی بود. در سال ۲۰۱۴ اول اینکه روسیه به عنوان مهمترین کنشگر در قفقاز جنوبی و هژمون منطقه، کریمه را ضمیمه خود کرده و درگیر بحران شرق اوکراین شد و افکار بینالمللی و منطقهای را متوجه خلاء قدرت و منازعات حل نشده قفقاز جنوبی کرد. جنگ در اوکراین منابع نظامی و فضای مانور کرملین را خالی کرده است، به ویژه در منطقهای مانند قفقاز جنوبی که در آن روسیه برای هژمونی منطقهای با ترکیه رقابت میکند. اتکای فزاینده مسکو به آنکارا در ۳ سال گذشته برای ایجاد توازن دیپلماتیک در برابر غرب منجر به ناتوانی این کشور در انجام تعهدات خود در توافق آتش بس پس از جنگ ۲۰۲۰ شده است.
دوم عقب نشینی نیروهای بینالمللی (ایساف) در افغانستان، حضور مستقیم و نقش آمریکا در اوراسیا را به طور قابل توجهی کاهش داده است و به کنشگران نیابتی آمریکا فضای بیشتری داده شد. در این چارچوب که متأثر از فضای کلان حاکم بر سیاست خارجی آمریکا بود منافع امریکا از طریق قدرتهای منطقهای همسو و در حقیقت نایبان آمریکا در منطقه پیگیری شد و این مسأله دست دولتهایی مثل اسرائیل و ترکیه در حوزه قفقاز و آسیای مرکزی را جهت پیگیری جاهطلبیهای خود باز گذاشت. سرانجام سال ۲۰۱۴ اولین سال بعداز آن بود که پکن استراتژی توسعه زیرساختهای جهانی خود را با محوریت ابر پروژه ابتکار کمربند و جاده اعلام کرد و کل توجهات دولتهای منطقه را به خود جلب کرد. این پروژه باعث نگرانی غرب شده و تلاش جهت جلوگیری و سنگاندازی در برابر آن در دستور کار قرار گرفته است. در نتیجه این تغییرات مهم فرامنطقهای، معادلات قفقاز بسیار پیچیده شد. در نتیجه این روند سیاست روسیه در قفقاز جنوبی به همراهی (و یا سکوت) با اهداف محور ترکی تغییر کرد و این روند روسیه را از هژمون منطقهای به یک قدرت منطقهای در قفقاز تبدیل نمود. ترکیه را جهت رقابت با روسیه برای رسیدن به هژمون منطقهای ترغیب کرد روندی که با تهدید علیه تمامیت ارضی ارمنستان شروع شده و به احتمال زیاد به تهدید تمامیت ارضی دو جمهوری دیگر در نحجوان و آجاریا منجر خواهد شد. این تغییر کل معادلات سنتی قفقاز را به هم ریخت. اولین نشانه این تغییر جنگ چهار روزهآوریل ۲۰۱۶ در قراباغ بود. جنگ چهار روزهآوریل ۲۰۱۶ اولین غافلگیری ارامنه در برابر تغییر در راهبرد و سیاست قفقازی روسیه بود. دومین نشانه و در حقیقت نمود و نتیجه این تغییر جنگ دوم قراباغ، توافق نامه آتش بس نوامبر ۲۰۲۰ و تحولات بعدی بود. به مرور هر چه از سال ۲۰۱۴ به این سو آمدیم نظم سنتی روسی بیشتر تضعیف شد و کنشگری محور ترکی-غربی پر رنگتر و مؤثرتر شد. امروز اولویت اول جریان غربی-ترکی و صهیونیستی استان سیونیک ارمنستان است. سیونیک دروازه کوچک باقی مانده ایران به منطقه و فرامنطقه و سر ارمنستان است. بدون سیونیک ارمنستان از بین خواهد رفت محاصره ایران یک حلقه کلیدی تنگتر خواهد شد.
آقای علی بمان اقبالی زارچ، رئیس گروه مطالعاتی اوراسیا مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه با عنوان «جایگاه و نقش منطقه سیونیک در تقویت محور مقابله با تغییرات ژئواستراتژیک و گسترش ناتو به شرق» در این همایش سخنرانی کردند. ایشان با تشکر از تلاش مشترک شهردار محترم کاپان و سرکنسول محترم جمهوری اسلامی در برگزاری این نشست مهم علمی و پژوهشی اظهار کردند خیلی خرسند هستم که در این برنامه حضور دارم. ابتدا مایلم به سیاست کلان جمهوری اسلامی ایران در تقویت حسن همجواری و تأکیدات مقام معظم رهبری بر عدم تغییرات ژئوپلیتیک و مرزها همراه با حفظ حقوق جامعه ارمنی در منطقه قفقاز جنوبی اشاره نمایم، همچنین یادآوری سیاست و اهداف دولت سیزدهم در گستزش تمام عیار روابط با همسایگان با رویکرد حفظ ثبات منطقهای و توازن همه جانبه در کنار همگرایی جمهوری اسلامی ایران در ساختارهای منطقهای بویژه شانگهای و بریکس و نهایتاً برقراری رابطه با عربستان از اهمیت خاصی برخوردار است.
ایشان تاکید کردند بحران جدید در منطقه قفقاز در سال ۱۴۰۰ با حمله جمهوری آذربایجان به ارمنستان شروع شد و هدف غایی در این رقابت بین محور ترکی-آذری و ارمنستان داشتن سهم بیشتر در تسلط بر منطقه اورآسیاست که دارای اهمیت ژئوپلتیک و ژئواکونومیک میباشد. در شرایط جدید که شاهد بروز و شکوفایی نشانههای جنگ گرم و سرد جدید بین روسیه و غرب هستیم، آسیای مرکزی و قفقاز بهعنوان کانون مهمی مورد توجه طرفین است و روسها تلاش میکنند که نقش و توانمندی خود را در منطقه در رقابت با آمریکا؛ ترکیه و حتی چین افزایش دهند و بهگونهای تمامعیار تحرکات کشورهای همسایه که گرایشی به ناتو را داشته کاملاً تحت نظر بگیرند البته هر کدام اهداف خود را تأمین امنیت و مقابله با تروریسم و مهاجرت و.. اعلام میکنند. از طرفی روسها به گونه کلی اعتقاد دارند که منطقه نباید به کانونی اساسی و مرکز تحرکات ناتو تبدیل شود و از طرف دیگر ناتو، امریکا و کشورهای غربی هم معتقدند اگر به منطقه وارد نشوند.
واقعیت این است که منطقه قفقاز و آسیای مرکزی با قرار گرفتن در چهارراه اروپا – آسیا و خاورمیانه میخواهد به یکی از مراکز ساختار جهانی مدرن بویژه در دو موضوع حیاتی انتقال انرژی و مبارزه با تروریسیم تبدیل شود البته این منطقه بحرانهای نهفته زیادی ازجمله ترانس نیستر، اوستیای جنوبی، قره باغ، نزاع مرزی تاجیکستان و قرقیزستان و غیره در درون دارد که پدیده جدایی طلبی را در منطقه تقویت نموده است و رسیدگی به این بحرانها و دستیابی به راه حل درازمدت از اولویتهای جمهوری اسلامی ایران و دیگر قدرتهای منطقهای و حتی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا میباشد. بر کسی پوشیده در بحران جدید قربانی اصلی ملتها و کشورهای منطقه خواهند بود و واقعیت مهم این است که چنانچه رهبران جمهوری آذربایجان و ارمنستان و دیگر کشورهای منطقه از درایت و کفایت سیاسی و حکمرانی قوی برخوردار باشند براحتی میتوانند از بروز فاجعه عظیم و ویرانگر پیشگیری نمایند.
تحولات منطقه توجه قدرتهای مهم از جمله اروپا را به خود جلب نموده است و اتحادیه اروپا خوب میداند که منافعش در دهههای آینده هرچه بیشتر در گرو کشورهای آسیایی و اروپایی خواهد بود و اما در آن سوی آتلانتیک؛ آمریکاییها از دیر باز تلاش داشتهاند تا با ایجاد بحران و جنگ در مناطق مختلف دنیا و تنگ نمودن عرصه حتی بر دوستان و شرکای خود، ناگهان به عنوان ناجی هالیودی وارد کارزار شده و بدین طریق بر حوزه نفوذی خود بیافزایند. در شرایط جدید با توجه به تحولات و بحران بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان، رئیس مجلس نمایندگان آمریکا به ایروان سفر و از مواضع این کشور حمایت نمود و بنوعی سناریو تصنعی سفر به تایوان را در این منطقه با نوعی خط و نشان کشیدن برای آنکارا و مسکو تکرار نمود.
روند گسترش ناتو به شرق به زودی متوقف نخواهد شد و اهداف مهمتری چون توسعه ناتو تا قلب آسیای میانه، از سویی برای محاصره تمام عیار روسیه نئوتزاری و از سوی دیگر رسیدن به مرزهای شمالی ایران حتی تا حوزه خزر را در بر میگیرد. این فرایند نشانه مهمی از وجود بحرانهای امنیتی بسیار فعال است که تلاشهای بینالمللی برای خلع سلاح عمومی را کُند یا متوقف میکند و همچنان اکسیژن به مسابقات تسلیحاتی تزریق میکند.
کشورهای منطقه قفقاز و آسیای مرکزی خواسته یا ناخواسته وارد بازی خطرناکی شدهاند که بنوعی منافع این کشورها را وجه المصالحه قدرتهای خارجی بویژه ترکیه، فرانسه، آمریکا، روسیه و غرب قرار داده است و حتماً تحولات اخیر دستاورد قابل ملاحظهای برای مردم منطقه نخواهد داشت یا حداقل هیچ کشوری برنده حوادث اخیر نخواهند بود و موضوع مهمتر این که این تحولات به روند فعالیتی اقتصاد کشورها لطمه جدیزده و در درازمدت بر میزان رشد اقتصادی و تأمین نیازهای انرژی اروپا و کالاهای اساسی تأثیرگذار میباشد.
و در پایان باید اذعان نمود که سیونیک همواره نقش مهمی در تحولات منطقه و روابط تهران و ایروان بویژه بخش انتقال کالا و انرژی داشته است لذا جمهوری اسلامی ایران ضمن رصد دقیق تحولات؛ اتخاذ مواضع شایسته و به موقع، مواضع متوازن بیطرفی فعالانه را ادامه داده و کما فیالسابق ضمن رایزنی با رهبران کشورهای منطقه تلاش مینماید تا حل و فصل اختلافات مرزی و ارضی طرفین با محوریت گفتگو و مبنا قرار دادن کنوانسیونها و مقررات بینالمللی دنبال شده و سازمانهای منطقهای و بینالمللی نقش فعالتری در وساطت و میانجیگری ایفا نماید.
آقای علیرضا نظیف کارشناس ارشد مطالعات منطقهای قفقاز عضو هیئت مدیره انجمن دوستی ایران و ارمنستان در این همایش با عنوان «اهمیت مسیر سیونیک – آذربایجان شرقی در کریدور خلیج فارس – دریای سیاه» پس از بررسی آخرین وضعیت روابط دوجانبه ایران و ارمنستان و اشاره به افزایش ۴۲ درصدی در حجم مبادلات تجاری ایران و ارمنستان ( سال ۲۰۲۲ به میزان ۷۱۱ میلیون دلار و ۵۰۳ میلیون دلار در سال ۲۰۲۱ ) و اینکه ارمنستان در جایگاه سوم صادراتی استان آذربایجان شرقی پس از ترکیه و عراق قرار دارد ( ۷۸ میلیون دلار طی ۵ ماهه اول سال ۱۴۰۲ ) و رشد ۳۱درصدی نسبت به مدت مشابه سال گذشته به تشریح مسیرهای حمل ونقلی ایران و اروپا و ۴ مسیر موجود با مبدا و مقصد تبریز و برلین پرداخت.
آقای نظیف با بررسی مدت زمان طی مسیر برای یک کامیون، هزینه دلاری و مسافت پیموده شده نتیجهگیری نمود مسیر برلین، بندر کنستانا رومانی، بندر پوتی گرجستان، ایستگاه راه آهن یراسخ ارمنستان، شهر قاپان و تبریز نیز قابل راست آزمایی و اجرایی شدن جدی میباشد ( کریدور خلیج فارس – دریای سیاه ازطریق مسیر ایران – ارمنستان – گرجستان )
ایشان راهکارها و پیشنهاداتی را برای تعمیق روابط سیونیک و آذربایجان شرقی ازجمله اعزام و پذیرش هیأتهای دولتی و خصوصی، احیای مجدد تفاهم نامههای همکاری بین استانی، تعیین تکلیف نهایی منطقه آزاد مغری جنوب ارمنستان، راهاندازی بازارچههای مرزی، ایجاد سامانه مشترک اطلاعرسانی تجار دو استان، برگزاری کنفرانس بینالمللی سه جانبه ایران – ارمنستان – هند، همایش بینالمللی سه جانبه ۵ کشور اورآسیا و ایران در تبریز و قاپان و… ارائه نمود.
آقای دکتر شعیب بهمن در این همایش با تأکید بر اینکه جنگ ۲۰۲۰ جمهوری اذربایجان علیه ارمنستان یک رویداد بزرگ در منطقه قفقاز بود که تغییرات مهمی را به همراه داشته و میتواند آبستن تحولات جدی در آینده نیز باشد، تصریح کرد که اهمیت جنگ آنقدر زیاد است که میتوان تاریخ قفقاز پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی را به قبل و بعد از جنگ ۴۴ روزه تقسیم کرد. وی ادامه، نقشههای جنگی جمهوری آذربایجان با حمایت ترکیه و اسرائیل را بیانگر هدف اصلی آنها یعنی ایجاد تغییر ژئوپلیتیک در منطقه دانست. همچنین تأکید کرد که حضور فعال ترکیه و اسرائیل در جنگ نشان داد که هدف آنها فقط ارمنستان نبوده است. در واقع ایجاد تغییرات ژئوپلیتیکی و تأثیرگذاری بر امنیت ملی ایران نیز یکی از اهداف اصلی جنگ بود. چنانکه در ۳ سال گذشته، جمهوری آذربایجان دائماً در حال افزایش تنش با ایران بوده است.
رئیس مؤسسه مطالعات جهان معاصر تأکید کرد که در حال حاضر منطقه سیونیک به قلب تپنده ژئوپولیتیکی در قفقاز تبدیل شده است. اگر در گذشته قفقاز، کانونهای درگیری یا مناقشات دیگری داشت، امروز کانون اصلی و تمرکز اصلی منطقه سیونیک است. این منطقه، برای همه بازیگران درگیر و دخیل، چه بازیگران دور و چه بازیگران نزدیک یک موقعیت ویژه پیدا کرده است. به همین علت ضروری است که به این منطقه با جدیت بیشتری به عنوان یک موضوع با اهمیت نگریسته شود. به خصوص که خطرات از دست رفتن سیونیک هم برای ارمنستان و هم برای ایران یک اتفاق بسیار تلخ و ناگوار است که آثار و پیامدهای آن نه تنها در زمان حال، بلکه در آینده هم ادامه خواهد داشت. در واقع از دست رفتن سیونیک باعث پدید آمدن مخاطرات ژئوپولیتیکی هم برای ایران و هم برای ارمنستان خواهد شد. به نحوی که خفگی ژئوپلیتیک در این منطقه برای دو کشور به ارمغان خواهد آورد.
وی در ادامه به ارائه ۱۰ پیشنهاد به عنوان راهکار برای توسعه و تقویت مناسبات دو کشور پرداخت که شامل مواردی همچون ایجاد بازارچههای مرزی و سرمایهگذاری واحدهای تجاری ایران در سیونیک، اتحاد سیاسی دو کشور برای حفظ سیونیک، مخالفت جدی تهران و یروان با ایجاد کریدور جلی زنگزور در حوزه ژئوپلیتیکی، ترویجایده یک تمدن_دو ملت در حوزه فرهنگی، عقد یک پیمان دفاعی امنیتی برای حفظ مرزها، ایجاد کریدور ترانزیتی خلیج فارس ـ دریای سیاه، خواهر خواندگی تبریز و کاپان، راهاندازی کنسکولگری ارمنستان در تبریز، ائتلافسازی تهران و ایروان با شرکای قابل اعتماد و تأمین امنیت منطقه توسط کشورهای منطقه (امنیت درون زای بومی) میشد.
آقای دکتر جعفر حق پناه استادیار مدعو مطالعات منطقهای دانشگاه تهران با عنوان«نقش سیونیک در تقویت کریدور ایران-ارمنستان» اظهارکردند کریدورهای ترانزیتی پدیدهای ژئواکونومیک هستند که بر بستر ژئوپلیتیک شکل گرفته و فعال میشوند. کریدورها را میبایست عرصهی پیوند اقتصاد بینالملل با سیاست و امنیت بینالملل دانست. تحلیل جایگاه استان مرزی سیونیک در شکل دهی و فعالسازی ارتباطات دوکشور همسایه و در ادامه تبدیل به کریدوری بزرگتر جهت ایجاد پیوند میان سایر کشورها و مناطق نیز تابع همین قاعده است.
در پژوهش خود سعی کردم جایگاه و کارکرد سیونیک در مسیرهای ترانزیتی بر اساس توجه به فاکتورهای زیر مورد بررسی قرار دهم.
عوامل محیطی مرتبط و مؤثر در سطوح منطقهای و بینالمللی
قواعد و روندها و پویشهای تاریخی
کنشگران فروملی و فراملی غیردولتی، دولتها، نهادهای منطقهای و بینالمللی
از سوی دیگر در کنار مفهوم کلیدی “جهانیسازی اقتصاد “به عنوان بستر شکلگیری و فعال شدن کریدورها، مفهوم “جهان بومی شدن”، (glocalization) نیز برای فهم جایگاه سیونیک در این فرایند مد نظر قرار میگیرد. بر این اساس لزوم توجه به نقش بازیگران و ذینفعان بومی ومحلی، ابتدا در سطح قفقاز جنوبی و در ادامه مناطق همجوار و کشورهای ذینفع مانند ایران، روسیه و ترکیه مورد تأکید است تا در کنار شناخت مزیتهای منطقهای و نقاط قوت در کنار آسیبشناسی و نقد وضعیت جاری که منجر به نادیده گرفته شدن ظرفیتهای موجود در ایجاد تعامل میان ذینفعان دولتی و غیر دولتی در منطقه، مقدمات طراحی نقشه راه افزایش همکاریهای در قالب این کریدور و اتصال آن به سایر طرحهای بزرگ ترانزیتی در کشورها مناطق همجوار را فراهم آورد.
آقای دکتر مجید کریمی در سخنرانی خود با عنوان «جایگاه استان سیونیک در تقویت محور مخالف تغییرات ژئواسترتژیک و گسترش ناتو به شرق» اظهار کردند، استان سیونیک جنوبیترین بخش کشور ارمنستان و هم مرز با ایران در ارس و نوردوز است. این استان با سه همسایه ایران، جمهوری آذربایجان و منطقه خودمختار نخجوان هم مرز است. سیونیک یا سیساکان گذرگاه کهن و باستانی و همچنین کوهستانی ایران و ارمنستان بوده است و خود سدی بزرگ و دژ بلند یورشهای سپاه عثمانی از غرب به شرق به قفقاز جنوبی به شمار میرفته است. این استان در نزدیکی سه نقطه بحران و تنش نظامی قره باغ، زنگیلان، و نخجوان در قفقار کوچک قرار دارد. این هنگامی است که بدانیم یگانه راهگذر ایران به ارمنستان و کوتاهترین راه رسیدن به گرجستان و دریای سیاه هم از همین استان میگذرد.
گارِگین نژده قهرمان نبرد و پایداری در سیونیک بود. او نیروهای عثمانی به فرماندهی کارابکیر و ارتش سرخ را در جنگ جهانی نخست شکست داد. اگر جانفشانیهای این سرباز بزرگ ارمنی نبود، امروز ایران و ارمنستان مرز مشترک نداشتند.
دکتر کریمی با طرح این سؤال که آماج آنکارا و باکو در باز کرن دلان مغری چیست؟ اظهار کردند ۱- آنها با پشتیبانی ناتو در پی کنار گذاشتن ایران از بازیگری در قفقاز هستند. ترکیه میخواهد همسایه و هم مرز با جمهوری آذربایجان شود و ایران را از همسایگی با قفقاز دور کند. ۲- ترکیه در پی آن است که سرزمینهای بالا دستی رود ارس را از گمرک دیلوجو در مرز با نخجوان تا آستارا در استان گیلان را یکرنگ کند و سپس فشار خود را برای برنامه جداکردن آذربایجان از ایران بیشتر کند. ۳- با برپا کردن دالان و یا اشغال مغری به دست ترکیه و باکو، استان سیونیک را با دگرگونیهای نژادی هم روبرو خواهد شد و ترکیه، نخجوانیها را به سیونیک آورده و بافت نژادی را جابجا خواهد کرد. این خود به زیان ژئوپلیتیک هم ارمنستان و هم ایران در قفقاز است. ۴- ترکیه اگر به سیونیک دست پیدا کند برای نخستین بار در تاریخ خود، با بدست آوردن خط راه آهن، یکراست به روسیه وصل خواهد شد و کالاهایش از این مسیر به دربند خواهد رسید. ۵- از سوی دیگر پشت سر ترکیه، ناتو پنهان شده است و با باز کردن سیونیک پای سربازان ناتو همراه ترکیه، به باکو خواهد رسید. افزون بر آن با آمدن ناتو و امریکا به قفقاز کوچک، بیگمان باید شاهد آغاز مناقشات روسیه با امریکا، و خرد شدن سه کشور قفقازی در این پهنه کوچک باشیم. هزینه این رویارویی امریکا و روسیه را سه کشور قفقاز کوچک خواهند پرداخت.
اکنون دو راهکار پیشنهاد میشود:
هر دو دولت ایران و ارمنستان برای ساختن آزاد راه استراتژیک نوردوز- مغری- ایروان کارها را شتاب بخشند. این هنگامی است که بدانیم فقط در سه سال گذشته، در نزدیکی استان سیونیک، جمهوری آذربایجان سه فرودگاه نظامی در فضولی، زنگلان و لاچین ساخته و یا در حال ساخت است. گمان ندارم که آنها زیر ساختهای عملیاتی خود را، برای جنگ اشغالگرانه دیگری آماده میکنند.
پیشنهاد دوم آن است که هر چه زودتر رزمآیشهای مشترک ایران و ارمنستان در سیونیک برگزار شود و دو کشور دوست، همکاریهای خود را در این زمینه افزایش دهند.
منبع: https://ccsi.ir//vdch6ini.23nmzdftt2.html
دیدگاه خود را بنویسید