✍️عرفان ایمانی

بهزاد بهزادی، یکی از معروف‌ترین طلایه‌داران جریان پان‌ترکیسم در ایران که پیش و پس از انقلاب دارای مناصب مهمی همچون مدیرعاملی انبارهای عمومی ایران، عضو موسس و عضو هیئت مدیره شرکت بیمه تهران و وکیل پایه یک دادگستری در تهران بود، در قالب یک یادداشت_ مصاحبه در نشریه دوزگون‌خبر که باعنوان ویژه‌نامه نشریه دانشجویان دانشگاه تهران در سال ۱۳۸۴ منتشر گردیده ضمن دفاعی جانانه از اقدامات و به ادعای وی خدمات فرقه دموکرات و تبرئه تشکیلات و اعضای آن از هرگونه وابستگی به اجانب و یا تجزیه‌طلبی، مدعی شده بود که آمار دادستانی ارتش در سال ۱۳۲۵ حاکی از آن است که ۲۵۰۰ نفر از حامیان و اعضای فرقه با محاکمه، اعدام گردیده‌اند و همچنین ۸۰۰۰ نفر در دادگاه‌ها به زندان‌های طولانی مدت محکوم شده و در عین حال بیش از ۲۰ هزار نفر نیز بدون محاکمه کشته شده‌اند. همچنین ۳۶۰۰۰ نفر نیز تبعید گردیده و یا فرار کرده‌اند.

نکته درخور توجه در رابطه با ادعای بهزادی اما در یک مقیاس سنجی ساده است. نخستین سرشماری تاریخ ایران در سال ۱۳۳۵ انجام گردیده و جمعیت کشور قریب به ۱۸میلیون و ۹۵۵ هزار نفر بوده است که در این میان سهم نواحی ترک زبان آذربایجان‌های شرقی و غربی حدودا ۲.۵ میلیون نفر بوده است. در عین حال رشد سالانه جمعیت ایران در دهه‌ ۳۰ شمسی حدودا ۳.۸٪ بوده است. به عبارت دیگر اگر رشد جمعیت دهه ۲۰ و ۳۰ را یکی فرض کنیم جمعیت ایران در سال ۱۳۲۵ در بهترین حالت معادل ۱۲ میلیون نفر و جمعیت نواحی ترک‌زبان آذربایجان نیز معادل ۱ میلیون و ۵۵۰ هزار نفر بوده است.
با فرض صحت ادعای بهزادی که ارتش ۲۲۵۰۰ نفر از اعضا و حامیان فرقه را یا اعدام نموده و یا بدون محاکمه کشته است یعنی ارتش ۱.۵٪ از جمعیت کل آذربایجان را قتل عام است. به عبارت دیگر، از هر ۷۰ نفر آذربایجانی تحت حکومت فرقه، ۱ نفر کشته شده است. چنین فاجعه‌ای می‌بایست در هر خانواده بزرگ، قربانیانی گرفته باشد. اما چند خانواده آذری هستند که عمو، دایی، پسرخاله، پسر عمو، پسر عمه، پسر دایی، برادر، پدر و یا فرزندشان را در پایان این غائله از دست داده باشند؟ چند سنگ مزار از قربانیان این جنایت در گورستان‌های شهرهای آذری وجود دارد و چرا اسامی حتی ۱۰۰۰نفر از قربانیان این نسل‌کشی در دست نیست؟
در عین حال جمع ادعایی قربانیان، زندانیان و تبعیدیان این غائله در نظر بهزادی که حامیان جریان پان‌ترکیسم به وی لقب استاد داده‌بودند حدود ۷۰ هزار نفر است. به عبارت دیگر از هر ۲۳ نفر در آذربایجان، یک نفر یا کشته شده یا به حبس طولانی مدت رفته و یا تبعید گردیده است.
چنین آمارهای مضحکی آنجا خنده‌دار‌تر می‌شود که می‌فهمیم خود استاد! بهزادی که جزو نخستین گروه از دانشجویان دانشگاه آذربایجان در دوره فرقه دموکرات بوده و پس از تشکیل فرقه و به‌شوق پیوستن به آن با ترک تحصیل از دانشسرای تهران به تبریز مهاجرت و در دانشگاه آذربایجان مشغول به تحصیل گردیده است، پس از سقوط فرقه، خودخواسته به تهران بازگشته و به راحتی ادامه تحصیل داده و به مناصب عالی دولتی نیز رسیده است و نه اعدام گردیده و نه مشمول حبس‌های طویل‌المدت و یا تبعید گشته است.
چنین ادعاهایی که گاه با نهایت تاسف، راه‌ خود را به کتاب‌های تاریخی نیز بازکرده و بدون صحت‌سنجی درست بعضا به‌عنوان منابع آزمون‌های سراسری و تحصیلات تکمیلی نیز به خورد محصلان و فرهیختگان کشور داده می‌شود، بیش از هر چیز نشان‌دهنده عمق بلاهت و در عین حال جعل و توهم پانترکیسم است. لیدرهای این گروه و حامیان آنان، در میان بی‌خیالی تأمل برانگیز متولیان امور در کشور، جرعه جرعه خزعبلات و خرافات این‌چنینی را بدون ترس از بازخواست و یا برخورد مناسب به کام جوانان ساده‌دل ریخته و به راحتی تیشه به ریشه‌ی هویت و انسجام ملی ایرانیان می‌زنند. شوربختانه اما در این میان کمتر از هرچیز دیگری، کار درست تاریخی و فرهنگی و تلاش برای تقویت هویت ملی است که اهمیت دارد.