✍️ جلال محمدی

امروز جهان رسانه، میدان «جنگ روایتها» است. جنگ روایت‌ها دربارۀ ایران، گستره و عمق شگفتی دارد. از دورترین دولتهای غربی تا نزدیکترین دولت غربگرا مثل باکو رسانه‌های فارسی به راه انداخته‌اند. تمرکز دولتهای مداخله‌جو بر ایران عجیب نیست. ایران مستقل برای آنها قابل تحمل نمی‌باشد.

جنگ‌ روایتها فقط پیرامون خبر نیست بلکه بر تاریخ، زبان، جغرافیا، اسامی، چهره‌ها و… نیز تمرکز دارد. جمهوری آذربایجان که بخشی از ایران بوده و پس از فروپاشی شوروی ۱۹۹۱ به عنوان کشور شناخته شده، در جنگ روایتها با تمرکز بر آذربایجان ایران فعال است. او میخواهد روایت دروغین خود از تاریخ و زبان و …را در آذربایجان ایران شایع سازد. روایت دولت باکو دربارۀ آذربایجان ایران در امتداد روایت حزب کمونیست شوروی است که حیدر علی اف بیش از نیم قرن عضو آن بود.
تحریف هویت ایرانی و شیعی آذربایجان با تمرکز بر زبان قومی و ارائۀ روایتی تورانی و ضد ایرانی از هویت آذربایجان، یکی از محورهای دایمی رسانه‌ها و نهادهای فرهنگی باکو است. ذیل این‌ محور، سوژه‌های دروغینی مثل جریمۀ دانش آموز به علت تکلم به زبان آذری، آتش زدن کتابهای آذری زبان در ایران و…قرار دارد. یکی از سوژه‌های تکراری آنها کاربرد زبان آذری در صدا و سیمای استانی است. آنها با تکرار شگردهایی مانند فاذری (فارسی آذری) و جعلی نامیدن زبان اصیل کاربردی در صدا و سیمای تبریز، تلاش می‌کنند رسانه را برای استفاده از زبان آذری باکو در داخل تحت تاثیر قرار دهند.یکسان‌سازی زبان تبریز با باکو برای باکو اهمیت بسیار دارد.
زبان آذری باکو طی ۱۰۰ سال گذشته به دلایلی مانند عدم ارتباط فرهنگی با ایران و آذری‌های ایران، ارتباط عمیق با زبان روسی، تغییر الفبای کهن به الفبای روسی و لاتین، ممنوعیت عمومی زبان فارسی و…تغییرات گسترده‌ای را به ویژه حوزۀ لغت شاهد بوده و به تدریج با زبان مرجع که زبان آذری‌های ایران است، تفاوت یافته و به لهجه‌ای خاص تبدیل شده است، به گونه‌ای که با شنیدن یکی دو جمله از رسانۀ باکو یا یک شخص باکویی، آذری ایرانی می‌فهمد که گوینده، ایرانی نیست.آثار شاعران و نویسندگان باکو مانند صابر، سیدعظیم، حق‌وردی‌یف و دیگران گواه است که همانندی زبان آذری باکو با زبان آذری ایرانی (تبریز) پیش از تغییر الفبا افزون بوده است:
آییریب شیطان الفباسی سیزی آللاهدان…(شهریار)
بی‌شک تغییر الفبای کهن باکو به الفبای روسی و لاتین، نقش مهمی در ورود لغات روسی به این زبان و طولانی شدن و تغییر ساختار جمله‌ها و در نهایت پیدایش لهجه‌ای خاص ایفا کرده است. آنها در مقابل این واقعیت، به آمیخته بودن زبان فارسی با زبان آذری در ایران اشاره می‌کنند! در حالی که زبان آذری از ابتدای پیدایش در آذربایجان ایران، آمیخته با زبان فارسی بوده و آثار و اشعار شاعران و نویسندگان آذری ایران در قرون گذشته (از عمادالدین نسیمی تا فضولی بغدادی) گواه است که فارسی عنصر جدایی ناپذیر زبان آذری و از عناصر هویتی آن است. از طرفی، فارسی، در طول تاریخ زبان ملی ایران و آذری های آن بوده و زبان بیگانه نیست که آمیختگی طبیعی آن با زبان آذری ناهنجار باشد. پذیرش این واقعیت علمی برای قومگرایان سنگین است.
روایت جعلی دولت باکو این است که زبان معیار آذری، زبان اوست! برخی سایتهای محلی که از دولت نیز یارانه میگیرند، روایت سیاسی باکو را تبلیغ می‌کنند و از اینکه مدیر کل شبکۀ سهند به تفاوت زبان باکو و زبان تبریز اشاره کرده، بر او می‌تازند!
بررسی اینگونه سایتهای خبری نشان میدهد که‌ دایم و افراطی بر زبان قومی تاکید داشته، قومگرایی سیاسی را در پوشش زبانگرایی تبلیغ، و زبان ملی (فارسی) را عین باکو در تقابل با زبان قومی روایت می‌کنند. در این سایتها یک مطلب در بارۀ توجه به زبان ملی نیست؟ برخی از این سایتها خود را انقلابی معرفی کرده و‌ از سوی برخی مراکز هم‌ تامین می‌شوند! اما هرگز به دهها تذکر رهبر انقلاب دربارۀ زبان فارسی توجه نمی‌کنند:
«یکی از چیزهایی که از معلّمین عزیز و محترم انتظار میرود این است که احساس هویّت ایرانی و اسلامی و شخصیّت ملّی را در کودکان این کشور باید زنده کنید. مسئله‌ی زبان مهم است، مسئله‌ی ملّیّت مهم است، مسئله‌ی پرچم مهم است… [دانش‌آموز] باید به ایرانی بودنِ خودش افتخار کند.(۱۴۰۲/۲/۱۳)
«برادران و خواهران عزیز!
اهمیت زبان ملی یک کشور برای خیلی‌ها هنوز دانسته و شناخته نیست. زبان فارسی باید گسترش پیدا کند. باید نفوذ فرهنگیِ زبان فارسی در سطح جهان روزبه‌روز بیشتر شود. فارسی بنویسید، فارسی واژه‌سازی کنید…(۱۳۹۲/۵/۱۵)
تمرکز بر زبان و قومیت و تعریف روایتی از هویت آذربایجان با صبغۀ «زبان قومی» با گرایش برونمرزی بی‌توجه به مذهب و ملت و میهن، و تلاش برای رخنه یا اثرگذاری در صدا و سیمای آذربایجان، اهداف دیگری دارد که آگاهان می‌دانند…