شما فکر میکنید که روسها در آسیای میانه چه میکنند؟ آنها هر ادبیاتی را با آرزوی این که ادبیات فارسی و سعدی و حافظ در آن دیار نابود شود، تقویت میکنند. روسیه ادبیات محلی را تقویت میکند تا بعد به دلیل فقر همین جوامع محلی، بتواند ادبیات روس را در آنجا گسترش بدهد.
گروه اندیشه: دکتر جواد ظریف وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران در دولتهای یازدهم و دوازدهم، در کتاب «پایاب شکیبایی» مینویسد که «با همه کشورهای آسیای میانه، پیوندهای شایسته داریم که بیشتر این پیوندها بیشتر از این که وامدار کوششهای ما (دستگاه دیپلماسی) باشد، وامدار پیوندهای ناگسستنی تاریخی است.» ظریف به جهان ایرانی در حوزه دیپلماسی نظر دارد، اما دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی، قدرت فرهنگ ایران را از نظر ادبیات فارسی در آسیای میانه، و تلاش روسیه برای ازبینبردن آن مورد بررسی قرار میدهد.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، این سخنان در کلاس درس توسط این استاد دانشگاه تهران مطرح، در یوتیوب منتشر شده است. او در این سخنان تأکید بر زبان فارسی را به معنای غفلت از زبانهای محلی ندانست و گفت: «در این جا تأکید میکنم نمیخواهیم زبانهای محلی را تضعیف کنیم. زیرا زبانهای محلی پشتوانه فرهنگ ما هستند، اگر زبانهای محلی را حفظ نکنیم، بخش اعظمی از فرهنگ مشترکمان را در عمل نمیفهمیم.»
کدکنی درعینحال تأکید کرد: «زبان فارسی زبان بین الاقوام است، و قرن و قرنها همه این اقوام درش مسامحت دارند، و هیچ قومی بر قوم دیگر، در ساختن این دریای بزرگ تقدم ندارد. ازاینرو باید به این موضوع بیشتر از اینها اهمیت بدهیم.»
او که در کلاس درس دانشگاه تهران به این مبحث مهم پرداخته بود در ادامه گفت: «شما کسانی هستید که دکترای زبان و ادبیات فارسی خواهید گرفت، محال است شعر بیدل را بفهمید. بیدل یک منظومه بسیار بسیار منسجم، و پیچیدهای است که کدهای هنریاش را هر ذهنی نمیتواند بشناسد.» او در ادامه میگوید: «بعد کسی آمده به سبک بیدل شعر گفته، سپس خواستار آن شدهاند که با پشتکردن به سبک زبان فارسی، سبک زبان خود را ترویج کنند. برای مثال حاملان زبان اردو بهعنوان یک زبان محلی همین کار را کردند. کسانی که چنین طرحی را پیش میبردند میدانستند که زبان فارسی شاهنامه، مثنوی، سعدی، حافظ، نظامی دارد و میتواند با شکسپیر کشتی بگیرد. ولی زبان اردو چیزی ندارد تا با شکسپیر کشتی بگیرد.»
او در ادامه دلیل مهم تغییر زبان هندی به انگلیسی اشاره میکند و میگوید: «بعد از مدتی بچه هندی به زبان اردو پشت کرد؛ زیرا مشاهده که زبان اردو فاقد توانمندی است و رفت که بتواند شکسپیر بخواند، او میگفت چرا اشعار ضعیف ادبیات خود را مطالعه بکنم. ازاینرو اساساً زبان اصلیام را هم انگلیسی قرار میدهم چنان که کردند.»
کدکنی در ادامه با اشاره به این که «کسانی که به زبانهای محلی ما فشار میآورند که بهتر است به لهجه کدکنی شعر بگوییم، و کسانی که پشت این قضیه هستند میدانند دارند چه میکنند» گفت: «او میداند چه میکند و میداند در لهجه کدکنی، شاهنامه، مثنوی، نظامی، و سعدی وجود ندارد، بنابراین لهجه کدکنی خیلی بزرگ شود، چهار داستان کوتاه و دو سه مورد شعر بندتنبانی تولید میکند، و آن دانشجوی مشتاق نیز با دیدن چنین وضعیتی، فاتحه این نوع شعرسرایی را میخواند. زیرا در مقابل شعر کدکنی، شکسپیر یا پوشکین را برای انتخاب و مطالعه دارد.»
او در ادامه به مواضع روسیه در آسیای میانه برای ازبینبردن زبان فارسی اشاره کرد و گفت: «شما فکر میکنید که روسها در آسیای میانه چه میکنند؟ آنها هر ادبیاتی را با آرزوی این که ادبیات فارسی و سعدی و حافظ در آن دیار نابود شود، تقویت میکنند. روسیه ادبیات محلی را تقویت میکند تا بعد به دلیل فقر همین جوامع محلی، بتواند ادبیات روس را در آنجا گسترش بدهد. به همین دلیل با هزینه بسیار دپارتمان در مسکو برایشان تشکیل میدهند، مطالعات قوم قزاق را ایجاد میکنند و…»
او افزود: «پس از این که آن بچه قزاق چنین زبانی را مطالعه و مشاهده کرد که زبانش از قوام لازم فرهنگی برای زیستش برخوردار نیست، و نمیتواند محتوای لازم را برای مطالعه اخذ کند، لذا به سمت این میرود که داستایوفسکی، چخوف، پوشکین و لرمنتف بخواند و ناگهان متوجه میشود که بهتماممعنا روس شده است. روسیه در کشورهای آسیای میانه چنین هدفی را در حال حاضر دارد دنبال میکند. سه نسل یا چهار نسل دیگر بگذرد، بچههای ازبک، قزاق و تاجیک، با فرهنگ روس بزرگ خواهند شد. الآن این دست از کشورها با فرهنگ ما منقطع بوده و هیچ ارتباطی با ما ندارند. پوتین به قزاقها و… اجازه نمیدهد که حتی خط نیاکانشان را بیاموزند. بنده نمیگویم که خواهان آن هستم که گلستان سعدی و بوستان سعدی بخوانند، خیر. وضعیت بهگونهای شده که سنگ قبر پدربزرگشان را هم دیگر نمیتوانند بخوانند.»
او به چنین رویدادی که از سوی انگلستان پشتیبانی میشد، در شبهقاره اشاره کرد و گفت: «در شبهقاره هند هم همین اتفاق افتاد، اول زبان فارسی را از بین بردند، گفتند شما با زبان اردو، زندگی کنید. این در حالی بود که زبان اردو قوام و قدرتی نداشت که بتواند با شکسپیر کشتی بگیرد. بعد زبان را عوض و زبان رسمی را انگلیس کردند.»
این استاد دانشگاه گفت: «این نظر من نیست که بگویم یک شوونیست فارسی هستم. زبان فارسی در همه کره زمین، با رباعیات خیام، مثنوی جلالالدین رومی، شاهنامه، سعدی، حافظ و نظامی در همه دنیا شناخته میشود. شکسپیر، و یا پوشکین با آن نمیتواند کشتی بگیرد. ولی با لهجه محلی، بعد از مدتی، میروم برمنتوف، پوشکین و تی اس الیوت میخوانم. این چیزی است که اصلاً بهش توجه نمیکنیم.»
لینک مطلب: khabaronline.ir/xmkJH
دیدگاه خود را بنویسید